محمدعلي نژاديان نويسنده كتاب موفقيت شناسي در گفتگو با خبرنگار
حوزه ادب باشگاه خبرنگاران در خصوص نظريه ثروت يكي از موضوعات كتاب موفقيت شناسي گفت:اين موضوع را از چند جهت ميتوان بررسي كرد:
الف- يكي از سرمايه هاي بزرگ كه خداوند با انسان عطا نموده قدرت فكر كردن است. اگر انسان بتواند به قدرت و عملكرد ذهن پي ببرد و بداند كه چطور از ذهن خود استفاده نمايد اگر در بدو تولد خود در خانواده فقير هم به دنيا آمده باشد، مي تواند خود را به ثروت زيادي برساند و برعكس اگر از ذهن خود استفاده نكند حتي اگر در خانواده اي ثروتمند به دنيا آمده باشد، همه آن ثروت را بر باد مي دهد.
ب - یک نفراز فرصتها استفاده می کند، پس انداز می کند، سرمایه گذاری می کند و کلا هوشیار است و به نتایج دلخواه می رسد و دیگری به هیچ اصولی توجه نمی کند، آینده نگری ندارد و فقط از خود و دیگران توقع نابجا دارد و به خانواده و یا حتی به خداوند شکایت می کند که چرا من ثروتی ندارم !
ج - یکی از مهمترین موضوعات در خصوص ثروت، سنت استدراج است. ممکن است کسی بگوید من هر روز در کارها خداوند را در نظر دارم و حلال و حرام را در کارها رعایت می کنم ولی نسبت به آقای فلان که در امور خداوند را در نظر نمی گیرد، گرفتارتر هستم و او هر روز به ثروتش افزوده می شود و به خود می گوید پس عدالت خداوند کجا می باشد ؟!
باید گفت انسان هایی که آگاهانه راه باطل را انتخاب می کنند، خداوند در ابتدا به آنها مهلت می دهد، تا از خواب غفلت بیدار شوند. اما اگر به سرپیچی خود از دستورات خداوند ادامه دهند و گناه برای آنها عادت شود، آنگاه بر طبق سنت الهی باز به آنها مهلت داده می شود، تا روز به روز بار گناهانشان سنگین تر شود و عذاب آخرتشان دردناک تر گردد. این سنت الهی به املاء تعبیر می شود. این املاء و امهال ممکن است همراه تجدید نعمت بعد از نعمت دیگری باشد. یعنی خداوند نعمت را بر گمراهان فزونی می بخشد ودر مال دنیا و مادیات غرق می کند، تا همان مادیات و ثروت باعث نابودی آنها شود و آنقدر پیش می روند که جای جبران و آمرزش برای خود نخواهند گذاشت و ثروت آنها بی مایه و بی برکت می شود و آخرت خود را لحظه به لحظه ب واسطه ثروتشان از بین می برند. یعنی بدون این که خود متوجه باشند، به تدریج بسوی هلاکت ابدی نزدیکتر می شوند. اینگونه به حالت تدریجی دچار عذاب الهی شدن را سنت استدراج می خوانند .
همچنین ممکن است این افراد وقتی که غرق انواع ناز و نعمت ها هستند خداوند مرحله به مرحله به صورتی که به آنها نعمت داده و یا یکدفعه از آنها بگیرد ( املاء و امهال در لغت به معنی مهلت دادن و استدراج به معنی سوق دادن یا گرفتن به صورت تدریجی و مرحله به مرحله می باشد).
وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِّأَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُواْ إِثْماً وَلَهْمُ عَذَابٌ مُّهِينٌ ( آل عمران 178)
آنها که کافر شدند ( و راه طغیان پیش گرفتند) تصور نکنند اگر به آنها مهلت می دهیم به سود آنهاست ما به آنها مهلت می دهیم که بر گناهان خود بیافزایند و عذاب خوار کننده ای برای آنها می باشد.
وَلَوْلَا أَن يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَن يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفاً مِّن فَضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ (الزخرف33)
اگر ( بهرهمند شدن كفّار از انواع مواهب مادي ) سبب نميشد كه همه مردم ( تمايل به كفر پيدا كنند و در گمراهي ) ملّت واحدي گردند، ما براي كساني كه به خداوند مهربان باور نميداشتند خانههائي با سقف هائي از نقره فراهم ميآورديم و براي آنان پلّهها و نردبان هاي سيمين ترتيب ميداديم كه از آنها بالا روند. ( چرا كه نعمت چندروزه حيات بيارزش است و در مقابل نعمت جاويدان آخرت چيزي به حساب نميآيد ).
وَلِبُيُوتِهِمْ أَبْوَاباً وَسُرُراً عَلَيْهَا يَتَّكِؤُونَ (الزخرف 34)
و براي خانههايشان درهائي فراهم ميآورديم، و تخت هائي نقرهاي كه بر آنها تكيه ميزنند و ميلمند ترتيب ميداديم.
وَزُخْرُفاً وَإِن كُلُّ ذَلِكَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةُ عِندَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ (الزخرف 35)
و زر و زيور و انواع وسائل تجمّلي و زينتآلات بديشان ميداديم. امّا همه اينها متاع زندگي اين جهاني است و آخرت در پيشگاه پروردگارت براي پرهيزگاران آماده است ( و نعمت سراي جاويدان كه از آن خداپرستان است، با نعمت جهان گذران قابل مقايسه نيست ).
وَمَن يَعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ (الزخرف 36)
هر كس از ياد خدا غافل و روگردان شود، شیطان را مأمور او ميسازيم و چنين شیطانی همواره یارو همدم وي ميگردد ( و گمراه و سرگشتهاش ميسازد ).
وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ (الزخرف 37)
شياطين اين گروه را از راه ( خدا ) بازميدارند و ( به گونهاي گمراهي را در نظرشان ميآرايند كه ) گمان ميكنند ايشان هدايت يافتگان حقيقي هستند.
وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لاَ يَعْلَمُونَ (اعراف 182)
و آنان که که آیات ما را تکذیب می کنند از جایی که نمی دانند مجازاتشان می کنیم.
امام صادق (ع) در تفسیر آیه فوق می فرماید: منظور از اين آيه بنده گنه كاري است كه پس از انجام گناه، خداوند او را مشمول نعمتي قرار ميدهد ولي او نعمت را به حساب خوبي خودش گذاشته و از استغفار در برابر گناه غافلش ميسازد. )اصول کافی (
د - البته دادن ثروت و گرفتن ثروت فقط بحث سنت استدراج نیست بلکه ممکن است امتحان الهی و یا پاداش کار نیک انسان ها باشد و...
كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوكُم بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً وَإِلَيْنَا تُرْجَعُونَ (الانبیاء 35)
شما را با بدی ها و خوبی ها و خیرات و شرور آزمایش می کنیم و سرانجام بسوی ما باز گردانیده می شوید.
و - از طرفی ممکن است شما الان آنچه را که می خواهید نداشته باشید ولی مطمئن باشید اگر اصول درست زندگی که در مسیر حق است رعایت کنید دیر یا زود به نتیجه مطلوبی خواهید رسید. قابل ذکر است ما نباید هیچ وقت در حکمت و عدالت و رحمت خداوند شک کنیم و باید وظیفه خود را که انسان بودن است، آنطور که خداوند گفته است، انجام دهیم، تا به هر آنچه که خیر ما در آن است برسیم. ما انسان ها پر از نیاز هستیم و خداوند به انسان خیلی عزت گذاشته است که ما را بجای نیاز، آدم خطاب می کند. پس قدر این نام را هم بدانیم و شاکر باشیم و بدانیم که اگر توکل ما به خداوند باشد، در صورتی که خیر ما باشد، خداوند رحمان ما را به تمام آرزوها، پیشرفت های عالی و ثروت با برکت خواهد رساند. البته معنی ثروت فقط مادیات نیست بلکه سلامتی ،اعتبار، قدرت ،درک پروردگار و درک درست از دنیا و جهان آخرت نیز می باشد.
ز- یک نکته مهم این است که انسان به چه بهایی و استفاده از چه راه هایی می خواهد به پول و ثروت برسد و این مستلزم این است که اول به اعتقادات و اصول و ارزش های خود رجوع کند، اگر فردی می خواهد از راه های درست پیش برود، کلید ثروتمند شدن امانت داری، صداقت و انصاف می باشد. زیرا میوه آنها اعتبار است و اعتبار سرمایه انسان را چندین برابر می کند و در نتیجه فرد را به هدف خود نزدیکتر می نماید. البته باید قلبا به ارزش صداقت و امانت داری رسید و به آن عمل کرد تا اعتبار به وجود آید.
لقمان حکیم که معاصر حضرت داود و از بستگان حضرت ایوب بوده است، میان حکیم شدن یا حاکم شدن مخیر شد و حکمت را انتخاب کرد. از ایشان پرسیدند چگونه به این مقام رسیدی؟ گفت به خاطر امانت داری، صداقت و سکوت درباره آنچه به من مربوط نبود. در عظمت لقمان همین بس که خداوند و رسول او و امامان معصوم (ع) پندهای او را برای دیگران نقل کرده اند .
اعتبار: در لغت یعنی آبرو، ارزش، اعتماد، اطمینان، راستی و درستی. در واقع اعتبار یکی از ابزارهای موفقیت در زوایای مختلف زندگی می باشد. همانطور که در معنی آن مشخص است، کسب اعتبار از راستی و درستی و آبرو بدست می آید و به راحتی حاصل نمی شود ولی زمانی که اعتبار بدست آمد، کارها به راحتی انجام خواهند شد. بطور مثال اگر فردی در بازار جهت تجارت خود مبلغ کمی سرمایه داشته باشد، به صورت طبیعی می تواند به همان اندازه تجارت نماید ولی وقتی اعتبار کسب کند، می تواند بیشتر از سرمایه مادی خود تجارت نماید و حتی افرادی هستند که هیچ سرمایه و ضمانتی از خود در کسب و کار نگذاشته اند و فقط با ضمانت اعتبار خود تجارت می کنند !
هر انسانی در جامعه دارای اسم و رسمی است، زمانی که که اسم شخصی به زبان آورده شود، شما فورا راجع به او فکر می کنید و چهره، صدا، پایگاه اجتماعی، سوابق و شاید نکات مثبت و منفی او را بخاطر می آورید و بطور کلی با بردن اسم شخص اعتبار فرد را در ذهن خود تداعی می کنید. اعتبار از مجموع رفتارها و تفکرات خوب یک انسان به وجود می آید. اعتبار، آبرو و حیثیت یک فرد است. هر اسم و رسمی در جامعه دارای خصوصیت های ویژه ای است. مثلا پزشک، دانشجو، معلم، مهندس، روحانیون و...
و مردم از هر کدام از این افراد توقعات و انتظارات خاصی دارند و در صورتی که رفتارشان با انتظاراتی که از آنها می رود مغایرت داشته باشد، اعتبار خود را از دست می دهند. همانطور که گفته شد مجموع تفکرات و رفتارها اعتبار فرد را می سازد. لذا خیلی مهم است که فرد به غرور و تکبر دچار نشود. خیلی از افراد در طول تاریخ اعتبارهای خوبی در جامعه کسب نمودند ولی به دلیل بعضی از تفکرات غلط اعتبار خود را از دست دادند. در ایران ضرب المثلی هست که می گوید قهرمان شدن آسان است قهرمان ماندن سخت است! چیزی که ریشه انسان است، ایمان و اعتبار می باشد و اگر انسان اینها را از دست بدهد فردی شکست خورده است.
ممکن است سوال پیش آید فردی که در یک خانواده فقیر به دنیا می آید چه گناهی کرده است؟
یکی از دلایل آفرینش تعیین ظرفیت انسان بواسطه امتحان و آزمایش الهی با توجه به قدرت اختیار انسان می باشد و در اصل با مشخص شدن این موضوع است که جایگاه واقعی افراد مشخص خواهد شد. به عبارتی دیگر خداوند بواسطه امتحان و آزمایش و قدرت عقل و اختیاری که به انسان داده است، این امکان را برای همگان فراهم آورده تا هر فردی سرنوشت دنیوی و ابدی خود را انتخاب نماید و هیچ دلیلی ندارد فردی که در خانواده فقیر به دنیا آمده تا ابد فقیر بماند. زیرا می تواند با استفاده عقل، فکر، سعی و تلاش خود به ثروتی که می خواهد برسد. همچنان که اگر فردی که در خانواده ثروتمند به دنیا آمده، ممکن است به دلیل عدم استفاده از عقل و فکر خود همه ثروتش را از دست بدهد. همانطور که در طول تاریخ بسیاری از انسان ها در خانواده های ضعیف متولد شدند و از لحاظ علمی، ثروت، شهرت به درجات عالی رسیده اند و مسیر رشد و پیشرفت راطی نموده و به درک حقایق نائل شده اند و بسیاری افراد که با داشتن ثروت زیاد به پوچی و بی انگیزه گی رسیده اند و یا ثروت خود را از دست داده اند. پس رشد و کمال انسان بدون ثروت اولیه نیز امکان پذیر است. لذا باید توجه داشت این دنیا راه است نه مقصد و هر فردی با توجه به امکانات و توانایی های خود مسئول سعادت و شقاوت خود می باشد و البته فردی که در ابتدای راه امکانات بیشتری دارد، خداوند نیز توقعات بیشتری از وی خواهد داشت و ممکن است او را تحت آزمایش های سخت تری قرار دهد. حال اگر دنیای دیگری در کار نبود و شرایط پیشرفت و کسب ثروت برای فرد فقیر وجود نداشت، آن وقت جای ایراد بود .
به هر حال این دنیا مسیر است و هیچ ثروت و لذتی ماندگار نخواهد بود به غیر از عملکرد انسان و این اعمال است که ثروت، فقر ولذت های دائمی در آن دنیا را رغم می زند و در آن دنیا هیچ کس بواسطه ثروت این دنیا قابل احترام نیست بلکه همه چیز بر اساس سنجش اعمال انسان است.
قابل ذکر است قطعا خداوند هر کم و کاستی در این دنیا که به اراده انسان نباشد و هر ستمی که بر انسان وارد شود، در صورتی که فرد قدرت و توان مقابله را نداشته باشد و در صورتی که تمام سعی و کوشش خود را انجام دهد، در نزد خداوند بی اجر نخواهد بود و یقینا خداوند جبران خواهد نمود.
سوال دیگری که در اذهان شکل می گیرد این است که چطور فلان فرد که علم و تجربه و هنر کمتری نسبت به من داشت به ثروت و درآمد بیشتری رسید؟
ممکن است به دلایلی که تا به اینجا توضیح داده شد باشد و همچنین ممکن است فرد ارزش توانایی ها، استعدادها ، تجربیات و اعتبار خود را نداند و با هوشیاری لازم ازفرصت های به وجود آمده استفاده نکند. باید بدانیم در این دنیا به ما چیزی را می دهند که خود توقع داریم، ما هستیم که برای خود ارزش و قیمت تعیین می کنیم، چه در مسائل مادی و چه معنوی. پس فرد برای داشتن چیزی که تا به حال نداشته است باید کسی باشد که تا به حال نبوده است ...
لذا باید توقعات خود و دیگران را مد نظر داشت. ممکن است توقع یک فرد از سی سال زندگی کاری داشتن یک میلیارد تومان پول باشد. ممکن است توقع فردی این درآمد برای یکسال او ایده آل باشد و حتی ممکن است افرادی باشند که به روز و ساعت و ثانیه این رقم را بخواهند کسب کنند.
قابل ذکر است نعمت های خداوند برای بندگان علاوه بر این که معلول عوامل طبیعی خود است، در پاره ای موارد بر اساس تقدیر الهی است که مبنای اصلی این نوع تقسیم و تقدیر مصلحت حقیقی فرد است نه چیز دیگری!
وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئاً وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ (البقره 216)
لیکن چه بسیار شود که چیزی را شما ناگوار شمارید ولی به حقیقت خیر در آن بوده و چه بسیار شود که چیزی را دوست دارید و در واقع شر شما در آن است و خداوند می داند و شما نمی دانید.
فَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئاً وَيَجْعَلَ اللّهُ فِيهِ خَيْراً كَثِيراً (النساء 19)
چه بسا از چيزي بدتان بيايد و خداوند در آن خير و خوبي فراواني قرار بدهد .
یعنی ممکن است خیر انسان در بعضی مواقع در نعمت کمتر و یا سختی نهفته باشد.
بزرگترین ثروت چیست ؟
امام علی ( ع ) می فرماید: بزرگترین ثروت قناعت است.
گفت: چشم تنگ دنیا دوست را یا قناعت پر کند یا خاک گور ( سعدی)
قناعت یعنی صرفه جویی، راضی به قسمت خود بودن انسان اگر احساس بی نیازی و قناعت را در خود تقویت کند و به فانی بودن این جهان و باقی بودن جهان دیگر پی ببرد فرد ثروتمندی می باشد، وگرنه هر چقدر ثروت داشته باشد، باز هم طلب بیشتر از آن را می کند و بهتر از چیزهایی که دارد می خواهد. برخی انسانها اغلب ثروت هایی که دارند را نادیده می گیریند، مثل سلامتی، آبرو و هزاران نعمت دیگر که شاید با هیچ مبلغی نتوان آنها را بدست آورد. اگر فرد مرتبا به نداشته ها فکر کند، غصه نداشته ها او را در جای خود نگه می دارد. لذا باید همیشه به لطف و رحمت خداوند امید داشت و با تغییر الگوی ذهنی و مثبت اندیشی به پیشرفت فکر نمود.
بنابراین سعادت و عدم سعادت انسان نتیجه تفکر او می باشد. ذهن انسان و نظام باورهای او تعیین کننده کیفیت زندگی او هستند و نوع تربیت و عادت ذهن، انسان را ثروتمند یا فقیر نگه می دارد. فقر نتیجه تفکر فقیرانه است اگر فردی ثروت می خواهد باید نوع تفکر خود را عوض کند. ثروت و قدرت شاید رفاه بیاورد ولی به صورت مطلق آرامش نمی آورد زیرا اضطراب و استرس کم نشدن ثروت و افزایش ثروت آرامش را از زندگی کم می کند و در واقع فردی ثروتمند واقعی است که از آنچه دارد لذت ببرد و آرامش داشته باشد چنین فردی خوشبخت است.
لقمان حکیم می فرماید: بدان که در قیامت از تو درباره چهار چیز می پرسند:
از عمرت که در چه راهی فنا کردی.
از جوانی که در چه راهی صرف کردی.
از دارایی ات که از چه راهی بدست آوردی.
از دارایی خود در چه راهی صرف کردی.
تا رنج تحمل نکنی، گنج نبینی تا شب نرود صبح پدیدار نباشد (سعدی)
منبع : کتاب موفقیت شناسی، تالیف محمدعلی نژادیان، انتشارات مهرآمیین، صفحه 126 -132،تهران -زمستان 1391