سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

اینفورمیشن کلیرینگ هاوس:

جنگ علیه تروریسم یا جنگ علیه آزادی؟!

در پی واقعه 11 سپتامبر 2001، جورج دبلیو بوش، رئیس جمهور وقت آمریکا، لایحه میهن دوستی آمریکا را در کنگره مطرح و تصویب کرد براساس آن به بهانه امنیت ملی، آزادی مردم آمریکا رفته رفته از آنان سلب شد.

به گزارش سرويس بين‌ الملل باشگاه خبرنگاران،شعار لایحه میهن دوستی این بود: "اتحاد و تقویت آمریکا از طریق تامین اقدامات لازم برای متوقف سازی عوامل تروریستی 11 سپتامبر".

پس از تصویب لایحه میهن دوستی، بسیاری از دموکرات ها تهدید روزافزون این لایحه برای آزادی مردم را دریافتند و بدگمانی و بی اعتمادی در مورد این لایحه در آنان شکل گرفت. باراک اوباما در سالهای 2007 و 2008، بعنوان کاندیدای ریاست جمهوری،اعلام کرد که قربانی کردن آزادی مردم به بهانه جنگ علیه تروریسم خطرات طولانی مدت زیادی در پی خواهد داشت. وی اقدامات و حکم های نظامی را در این باب محکوم کرد و اینها را خطری جدی برای "سنت های عظیم نظام حقوقی و سبک زندگی آمریکاییان" برشمرد. اوباما لایحه میهن دوستی را "خطرناک" و "زننده" خواند.

سناتور اوباما سیاست های نظارتی رئیس جمهور بوش را به انتقاد گرفت و آنها را خارج از محدوده لایحه نظارت بر اطلاعات خارجی و اصلاحیه چهارم دانست. اوباما سوگند خورد  دولتی را تشکیل خواهد داد که کاملا شفاف عمل کرده و از افشاگرها قاطعانه محافظت کند.

حرف های سناتور اوباما هیچ شباهتی به اعمال رئیس جمهور کنونی آمریکا نداشته است. درواقع اوباما باعث افزایش تهدیدات و خطرات شده است.

اوباما وعده داد که تا اواخر ژانویه 2010 گوانتانامو را تعطیل خواهد کرد اما درعوض مدت حبس زندانیان را افزایش داد و این زندان را در بگرام در افغانستان نیز گسترش داد.

در سال 2009، اوباما سیاست «تمدید حبس» را اعلام کرد که درپی آن بیشتر زندانیان، خصوصا آنهایی که دولت آمریکا هیچ سندی برای سوءرفتار آنان نداشت، محکوم به حبس ابد شدند. در سال 2011، وی نسخه ی جدید لایحه ی میهن دوستی را امضا کرد. اوباما نقش بیشتری برای هواپیماهای بدون سرنشین در نظر گرفت و اختیار حمله به هر تروریست مظنون را –بدون دادگاه- صادر کرد.

اوباما همچنین حیطه عملیات های نظارتی سازمان امنیت ملی را افزایش داده است تا تماس های تلفنی و امور اینترنتی هرفردی که بخواهند را کنترل کنند. حیطه ی این جاسوسی مشخص نیست اما هدف آنان "آگاهی کامل از اطلاعات افراد" است و این ایده بلافاصله پس از 11 سپتامبر 2001 آغاز شد. 

سازمان امنیت ملی آمریکا نه تنها از آمریکاییان، بلکه از مردم کشورهای همپیمان اروپایی اش نیز جاسوسی میکند. آلمانی که اوباما در آن از محبوبیت زیادی برخوردار بود، با آگاهی از عواقب و خطرات قدرتهای نظارتی، دست به اعتراضات شدید علیه اوباما زد.

دولت اوباما از خبرنگاران خود نیز جاسوسی کرده است. اریک هولدر، دادستان کل آمریکا، حکم دستگیری جیمز روزن، گزارشگر فاکس نیوز، را امضا کرد در حالیکه هیچ سوءرفتاری از وی سرنزده بود.

ادوارد اسنودن، پیمانکار سابق سازمان امنیت ملی، برنامه نظارتی گسترده این سازمان را فاش کرد و دولت بجای محافظت از وی قاطعانه در پی دستگیری وی است.

در واقع تمامی اقدامات دولت های قبلی آمریکا را روی هم بگذاریم، باز هم میبینیم که اوباما بیش از تمام آنها از لایحه جاسوسی علیه افشاگرها استفاده کرده است. کاخ سفید نیز برای جلوگیری از افشاگری های بعدی، کارکنان فدرال را تشویق به جاسوسی از یکدیگر میکند.

اوباما، رئیس جمهور دموکراتی که استاد حقوق بود، طوفان شدیدی برپا کرده است. روزی دموکرات ها حرف از دستگیری مقامات اجرایی به علت کارهای خلافشان میزدند اما امروز در فکر این هستند که آیا گلن گرینوالد، مقاله نویس آمریکایی روزنامه انگلیسی «گاردین» را به جرم تامین زمینه سخنرانی برای افشاگران بازداشت کنند یا خیر.

اوباما اعلام کرده که «جنگ علیه تروریسم» تمام شده است. بنابراین، اگر این جنگ به پایان رسیده باید اقداماتی که آزادی شخصی آمریکاییان را به خطر انداخته نیز تمام شود.

به گفته بعضی ها، تروریست های خارجی همواره از آمریکا به سبب آزادی اش نفرت داشتند. اگرچه این حرف ساده لوحانه است اما اگر حقیقت داشته باشد، اکنون دشمنان آمریکا باید از کارهایی که رهبران آمریکا در 12 سال پس از 11 سپتامبر 2001 انجام داده اند، بسیار خوشحال باشند. 

بحث بر سر تعادل میان آزادی و امنیت نیست. تروریستها همیشه میتوانند جان افراد را بگیرند اما تنها سیاستمداران ما هستند که میتوانند «آزادی» ما را سلب کند.



تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.