به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، نارضایتیهای عمومی و حضور صدها هزار نفری مردم مصر در خیابانها در اعتراض
به ریاست جمهوری محمد مرسی در این کشور که با سالروز رسیدن وی به قدرت
همزمان شد، ارتش این کشور را بر آن داشت، تا وی را برکنار کرده و عدلی
منصور رئیس دادگاه عالی قانون اساسی را به عنوان رئیس جمهور موقت در دوره
انتقالی منصوب کند، این اقدام البته باعث پایان یافتن درگیریها در مصر نشد
و در سوی دیگر این ماجرا طرفداران مرسی بودند که به خیابانها ریختند و در
اعتراض به اقدام ارتش در برکناری مرسی تظاهرات کردند.
اول: اوضاع
مصر این روزها و هفتهها شاهد ناآرامیهایی است که اولا از جهت ماهوی با
سایر درگیریهای موجود در منطقه متفاوت است و از سوی دیگر ابهام موجود در
این تحولات کشورهای دیگر را در موضعگیری نسبت به این حوادث دچار تردید و
سردرگمی کرده است.
تحلیلگران اعتقاد دارند تحولات کنونی در مصر
زاییده درگیری بین دو مشروعیت است، به این ترتیب که اخوانیها و طرفداران
مرسی پشت مشروعیت انتخاباتی و آراء اکثریت مردم به وی در انتخابات سال
گذشته سنگر گرفتهاند و مخالفان مرسی نیز حضور میلیونی مردم در خیابانها و
مشروعیت مردمی را عامل اقدام خود در برکناری مرسی میدانند، به این ترتیب
درگیری کنونی در مصر درگیری دو مشروعیت قانونی و مردمی است.
راز
سردرگمی و اختلاف مواضع کشورهای مختلف نسبت به تحولات مصر نیز از همین
ابهام سرچشمه میگیرد و غیر از کشورهایی که منافعی یا خسارتهایی در
برکناری مرسی و روی کار آمدن دولت جدید در این کشور دارند، بقیه دولتها از
جمله ایالات متحده آمریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی موضعی نامشخص در
قبال این تحولات از خود نشان می دهند.
دوم: ارتش
و ائتلاف مخالفان دولت در مصر که بعد از برکناری مرسی خود را در مسند قدرت
دیدند، سعی در یکه تازی در این عرصه نکردند، آنها بلافاصله همه گروههای
مصری از جمله اخوانیها را به مشارکت در دولت جدید مصر و دولت وحدت ملی
دعوت کرده و آن را بخشی از راهکار حل مشکلات این کشور دانستند، این راهکار
علاوه بر اینکه میتوانست در صورت موافقت اخوانیها عاملی برای آرامش فضای
سیاسی و امنیتی در مصر باشد، از سوی دیگر نشان داد که تکروی های محمد مرسی
و دولت یک سال گذشته وی در این کشور تا چه حد مردم و گروه های سیاسی را
تحت فشار گذاشته و آنها را نیازمند به تشکیل دولت تکنوکرات و فراگیر کرده
است.
سوم: اخوانی
ها علاوه بر اینکه نشان دادند پاشنه آشیل آنها در گذران دوران حاکمیت
سیاسی شان در مصر بیتجربگی سیاسی و بین المللی است، در بحث های امنیتی و
اطلاعاتی نیز خود را ضعیف نشان دادند، درست است که سرمنشا این ناتوانی را
میتوان در عدم همراهی نیروهای نظامی و امنیتی در مصر با این جریان دانست،
اما تحولات اولیه مصر عمق بیاطلاعی حاکمان اخوانی و میزان نارضایتی مردم
از سیاست های یک جانبه آنها را نشان داده و اثبات کرد که آنها از حضور
میلیونی مردم در خیابانها که البته از دست کم یک ماه پیش برای آن برنامه
ریزی شده بود، تا چه حد غافلگیر شدند. یکی از مهمترین عواملی که باعث شد
محمد مرسی خیلی زود تسلیم خواستههای ارتش شود و نتواند طرح های خود را
برای ایجاد آرامش بین تظاهرات کنندگان اجرا کند، همین عدم اشراف اطلاعاتی
نسبت به افکار عمومی مصریها بود، همین عامل باعث شد جبهه پرطرفدار اخوان
المسلمین خیلی زودتر از دیکتاتور سفاک مصر و در روندی مشابه از پای درآید و
قدرت را به نظامیان واگذار نماید.
چهارم: واکنشهای
بین المللی به موضوع برکناری محمد مرسی بار دیگر نشان داد که آمریکا و غرب
خیلی زود امید اخوانیها در دخالت در حوادث مصر به نفع آنها را نقش بر آب
کرد و تلاشی برای جلوگیری از براندازی آنها در این کشور نکرد، درست است که
آمریکا در تماسهای متعدد اخوانیها برای جلب رضایت واشنگتن به آنها وعده
داده در صورت کشاندن مردم بیشتر به خیابانها از مرسی حمایت خواهد کرد، اما
این حمایت نیز نه در راستای تعهد واشنگتن به اخوان المسلمین، بلکه برای
افزایش شکاف و موج درگیریها در این کشور خواهد بود.
کشورهای خلیج
فارس بویژه عربستان سعودی و امارات نیز که دل خوشی از اخوانیها ندارند و
ابقای آنها در قدرت را خطری راهبردی در راستای سرایت جنبش های مردمی به
حاکمیت لرزان خود میبینند، از این تحولات و برکناری مرسی استقبال کردند و
به همین علت بود که عربستان سعودی و امارت اولین کشورهایی بودند که برکناری
مرسی را به نظامیان مصری تبریک گفتند.
در
این میان تنها ترکیه که به دنبال همکاریهای دراز مدت در پروژههای
آمریکایی- منطقه ای با اخوانالمسلمین بود؛ به شدت خشم خود را نسبت به
تحولات مصر ابراز داشته و روابط ویژه دو کشور در زمان محمد مرسی را به
تیرگی کشاند، این تیرگی تا حدی بود که مصر در اعتراض به آنچه دخالتهای
ترکیه در امور داخلی این کشور مینامید، سفیر ترکیه را احضار کرده و
سفیرخود را نیز از آنکارا خارج کرد.
پنجم: قشون
کشی های خیابانی در استانهای مختلف مصر که تاکنون منجر به کشته شدن صدها
نفر و زخمی شدن هزاران تن دیگر شده است، در راستای ادامه سیاست فشار از
پایین و چانه زنی از بالا از سوی دو جبهه متخاصم در تحولات مصر است، در
همین راستا است که بنا بر اعلام رسانه های مصری با وجود درگیریهای گسترده
بین طرفداران و مخالفان مرسی در خیابان ها، در پشت پرده سیاست رایزنی هایی
بین دو گروه در حال انجام است تا هر کدام بتوانند منافع مورد نظر خود را به
دست آورند.
در این میان نظامیان و مخالفان مرسی که روی کار
آمدهاند، همچنان نوک تیز اتهام کودتا در مصر علیه رئیس جمهور قانونی را بر
گلوی خود احساس میکنند و می خواهند به هر قمیتی شده مخالفان را از
خیابانهای شهرهای مختلف خارج کنند، به این علت است که ارتش به اخوانی ها
پیشنهاد مشارکت در دولت و هیئت مشورتی رئیس جمهور را داده و وعده داده
تمامی رهبران جماعت و جریان های اسلامی را آزاد کند و در مقابل از آنها
خواسته تحصنهای میدانی خود را ترک کنند.
در
طرف مقابل، اخوانیها که از بازگشت به قدرت ناامید هستند و میدانند ارتش
مصر از تصمیم خود در برکناری مرسی عدول نمیکنند، برگزاری همه پرسی برای
ابقای مرسی را هدف اصلی خود از مذاکرات و تظاهرات خیابانی می دانند، آنها
همچنین با افزایش فشارهای مردمی به دنبال حفظ موجودیت سیاسی خود در
نزدیکترین انتخابات پیش رو در این کشور و ممانعت از ایراد اتهام علیه
اعضای خود و زندانی شدن آنها هستند.
ششم:
محمد مرسی در طول یک سال ریاست جمهوری خود اشتباهات زیادی را مرتکب شد،
اما بزرگترین و ریشهای ترین اشتباه وی این بود که در بستن حلقه وزرا و
مشاوران خود برای اداره کشور تنها به اخوان المسلمین تکیه کرد، به این
ترتیب مجموعه نزدیکان وی گروهی همفکر با دیدگاه های دینی مشخص بودند که
تصمیمات آنها باید برای کل کشور اجرایی میشد، این موضوع اختلافنظرهای
زیادی را برای حل مشکلات موجود در کشور میان دو دیدگاه واقع گرایانه و
دیدگاه مذهبی اخوانی ایجاد کرد. یکی از مهم ترین عرصه های این درگیریها،
موضوع دخالت در سوریه بود، در حالیکه دیدگاه واقع گرایانه و واقعیت های
موجود در منطقه نشان می داد کشورهای مداخله جو در عرصه سوریه به دنبال راهی
برای فرار از این باتلاق هستند، نگاه مذهبی اخوانیها به دنبال حمایت از هم
کیشان خود در سوریه برآمده و در بالاترین سطوح وارد اقدامات مداخله جویانه
علیه این کشور شد.
هفتم: برکناری
محمد مرسی که از طریق صندوق رأی به قدرت رسیده بود، آنهم بعد از یک سال از
انتخاب به این سمت نشان میدهد که با وجود اشتباهات محمد مرسی در دوره یک
ساله ریاست جمهوری خود، عامل اصلی در براندازی وی توزیع نامناسب قدرت و
دادن اختیارات شبه دیکتاتوری به رئیس جمهور بود که یکی از میراث حاکمیت
طاغوت در مصر به شمار می رود، بر این اساس راهکار حل مشکلات مصر با ایجاد
اصلاحات گسترده در ساختار قانون اساسی این کشور حاصل میشود. این تجربه
نشان میدهد، آن چیزی که باعث تقویت روند دموکراسی و جلوگیری از اتفاقات
مشابه در این کشور میشود، توزیع صحیح قدرت بین ساختارهای حکومتی این کشور
از جمله ریاست جمهوری، پارلمان و ارتش است، در ساختار صحیح توزیع قدرت،
دیگر هیچ فردی مثل رئیس جمهور یا فرمانده ارتش نمیتواند حاکمیت شبه
دیکتاتوری را در کشور ایجاد کرده و باعث بروز خشم مردمی شود که سالهای تلخی
از دیکتاتوری را شاهد بوده و با دادن صدها قربانی انقلاب خود را علیه آن
به ثمر رساندهاند.
هشتم: آنچه
از افق تحولات مصر در روزهای آینده قابل لمس است، این است که اخوانیها با
وجود اینکه اعلام کردهاند تا پای خون خود در عرصه حمایت از حق قانونی
مرسی برای ادامه ریاست جمهوری حضور خواهند داشت، اما به اهداف میانی هم
راضی شده و برای اثبات خود دست به سلاح نخواهند برد. به نظر میرسد
آمریکاییها نیز به این نکته رسیدهاند و به همین علت است که وعده حمایت
ازمرسی در صورت افزایش تعداد تحصن کنندگان را دادهاند.
واقعیتهای
میدانی نیز نشان از کاهش جمعیت هواداران مرسی در میدانهای مختلف قاهره از
جمله رابعة العدویة و رمسیس دارد و این نشان از بازگشت مصر به دو سال قبل و
پیروزی انقلاب مردمی علیه حسنی مبارک دارد و به این ترتیب باید بار دیگر
پروسه تصویب قانون اساسی و انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری در این کشور
تکرار شود.