«اللهمّ حَبّبْ الیّ فیهِ الإحْسانَ وکَرّهْ الیّ فیهِ الفُسوقَ والعِصْیانَ وحَرّمْ علیّ فیهِ السّخَطَ والنّیرانَ بِعَوْنِکَ یا غیاثَ المُسْتغیثین. »
«خدايا در اين روز احسان و نيکويي را محبوب من گردان.»
«إِنَّمَا الأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ، وَإِنَّمَا لِكُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى، فَمَنْ كَانَتْ هِجْرَتُهُ إِلَى دُنْيَا يُصِيبُهَا أَوْ إِلَى امْرَأَةٍ يَنْكِحُهَا فَهِجْرَتُهُ إِلَى مَا هَاجَرَ إِلَيْهِ .»(1)
«اعمال مردم به نیتهای آنان بستگی دارد ،اگر به قصد خدا و رسول خدا هجرت نموده ،هجرتش در حساب خداوند و رسولش است و اگر هجرتش برای این بوده که از دنیا نصیبی عایدش گردد،یا زنی را به همسری خود در آورد،هجرتش برای چیزی است که به انگیزه آن هجرت نموده است.»
که ما نیز احسان و نیکوکاری را به دو بخش تقسیم می نماییم:
1-احسان و نیکوکاری در راه رضاي خدا .
2- احسان و نیکوکاری براي ريا و جلب توجه مردم .
خداوند (عزوجل) در قرآن مي فرمايد:
«وانفقوا في سبيل الله ولا تلقوا بايديکم الي التهلکه و احسنوا ان الله يحب المحسنين»(2)
«و در راه خدا انفاق کنيد و با دستانتان خودتان را به هلاکت نيندازيد و احسان و نيکوکاري کنيد که همانا خداوند نيکوکاران را دوست دارد.»
که اين آيه نشان دهنده آن است که انفاق عمل نيکويي است که انسان را از هلاکت نجات می بخشد واين در صورتي است که اين احسان جزء:
«الذين ينفقون اموالهم ابتغاء مرضات الله»(3)
«کساني که اموالشان را در راه رضا و خشنودي خداوند انفاق مي کنند.»
باشد که آنگاه است که خداوند در قرآن مي فرمايد:
«بلي من اسلم وجهه لله و هو محسن فله اجره عند ربه و لاخوف عليهم و لا هم يحزنون»(4)
«آري، کسي که تسليم حکم خداوند گرديد و نيکوکار گشت پس (مسلم است که) اجرش نزد خداوند بزرگ خواهد بود و او را هيچ خوف و انديشه و هيچ حزن و اندوهي (در دنيا و آخرت) نخواهد بود.»
«والذين ينفقون اموالهم رئاء الناس و لايومنون با الله و لاباليوم الاخر و من يکن الشيطان له قرينا فساء قرينا»(5)
«آنان که اموال خود را به قصد ريا و خودنمايي انفاق مي کنند و به خدا و روز قيامت ايمان نمي آورند (ايشان ياران شيطانند) و هر که را شيطان يار اوست بسيار بدياري خواهد داشت.»
و امام صادق علیه السلام نیز در مورد چنین افرادی فرمودند:
«قال الله من عَمِلَ لغَیری فَهُوَ کمن عَمِلَ لَهُ»(6)
«خداوند فرموده :هرکس برای غیر من عمل کند ،او عامل آن شخص می باشد،پس باید حاجت خود را از او بگیرد.»
«ان الله يحب المحسنين»(7)
«به درستي که خداوند احسان کنندگان را دوست دارد.»
«و در اين روز فسق و معاصي را براي من ناپسند گردان.»
«سَمِعْتُ أَبِى يَقُولُ: سَمِعْتُ أَبِى مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع يَقُولُ دَخـَلَ عـَمـْرُو بـْنُ عـُبـَيـْدٍ عـَلَى أَبـِى عـَبْدِ اللَّهِ ع فَلَمَّا سَلَّمَ وَ جَلَسَ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ الَّذِينَ يـَجـْتـَنـِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ ثُمَّ أَمْسَكَ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَا أَسْكَتَكَ قـَالَ أُحِبُّ أَنْ أَعْرِفَ الْكَبَائِرَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ نَعَمْ يَا عَمْرُو أَكْبَرُ الْكَبَائِرِ الْإِشْرَاكُ بِاللَّهِ يَقُولُ اللَّهُ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَ هُ الْإِيَاسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ لِأَنَّ اللَّهَ عـَزَّ وَ جـَلَّ يـَقـُولُ إِنَّهُ لا يـَيـْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ ثُمَّ الْأَمْنُ لِمَكْرِ اللَّهِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ وَ مِنْهَا عـُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ لِأَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ الْعَاقَّ جَبَّاراً شَقِيّاً وَ قَتْلُ النَّفْسِ الَّتِى حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِيها إِلَى آخِرِ الْآيَةِ وَ قَذْفُ الْمـُحـْصَنَةِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ لُعِنُوا فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ وَ أَكْلُ مـَالِ الْيـَتـِيـمِ لِأَنَّ اللَّهَ عـَزَّ وَ جـَلَّ يـَقـُولُ إِنَّمـا يـَأْكُلُونَ فِى بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سـَعـِيـراً وَ الْفـِرَارُ مـِنَ الزَّحـْفِ لِأَنَّ اللَّهَ عـَزَّ وَ جـَلَّ يـَقـُولُ وَ مـَنْ يـُوَلِّهـِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاّ مـُتـَحـَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلى فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمـَصـِيـرُ وَ أَكْلُ الرِّبَا لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ إِلاّ كَما يَقُومُ الَّذِى يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ مِنَ الْمَسِّ وَ السِّحْرُ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِى الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَ الزِّنَا لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ يـَلْقَ أَثـامـاً يـُضـاعـَفْ لَهُ الْعـَذابُ يـَوْمَ الْقـِيـامـَةِ وَ يـَخـْلُدْ فِيهِ مُهاناً وَ الْيَمِينُ الْغَمُوسُ الْفـَاجـِرَةُ لِأَنَّ اللَّهَ عـَزَّ وَ جـَلَّ يـَقـُولُ الَّذِيـنَ يـَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللّهِ وَ أَيْمانِهِمْ ثَمَناً قَلِيلًا أُولئِكَ لا خـَلاقَ لَهـُمْ فـِى الْآخِرَةِ وَ الْغُلُولُ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ مَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِما غَلَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ مَنْعُ الزَّكَاةِ الْمَفْرُوضَةِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ فَتُكْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جـُنـُوبـُهـُمْ وَ ظـُهـُورُهـُمْ وَ شـَهـَادَةُ الزُّورِ وَ كـِتْمَانُ الشَّهَادَةِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ مَنْ يـَكـْتـُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَ شُرْبُ الْخَمْرِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ نَهَى عَنْهَا كَمَا نَهَى عَنْ عِبَادَةِ الْأَوْثـَانِ وَ تـَرْكُ الصَّلَاةِ مـُتـَعـَمِّداً أَوْ شـَيـْئاً مِمَّا فَرَضَ اللَّهُ لِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ مَنْ تـَرَكَ الصَّلَاةَ مـُتـَعـَمِّداً فـَقـَدْ بـَرِئَ مـِنْ ذِمَّةِ اللَّهِ وَ ذِمَّةِ رَسـُولِ اللَّهِ ص وَ نـَقـْضُ الْعَهْدِ وَ قـَطـِيـعَةُ الرَّحِمِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدّارِ قَالَ فَخَرَجَ عـَمـْرٌو وَ لَهُ صـُرَاخٌ مـِنْ بـُكـَائِهِ وَ هـُوَ يَقُولُ هَلَكَ مَنْ قَالَ بِرَأْيِهِ وَ نَازَعَكُمْ فِى الْفَضْلِ وَ الْعِلْمِ.»(8)
«از پدرم شنيدم كـه فـرمـود: از پدرم موسى بن جعفر عليهم السلام شنيدم ميفرمود: عمر و بن عبيد نزد امام صـادق (ع ) آمـد چـون سـلام كـرد و نـشست اين آيه را خواند: ((كسانيكه از گناهان كبيره و زشـتكاريها دورى گزينند)) سپس از سخن باز ايستاد. امام صادق (ع ) باو فـرمـود: چـرا سـكـوت كـردى ؟ گـفـت : دوسـت دارم گـنـاهـان كـبـيـره را از كـتـاب خـداى عزوجل بدانم . فرمود: آرى ، اى عمرو.بزرگترين گناهان كبيره شرك بخداست كه خدا ميفرمايد: ((كسيكه شرك بخدا آورد، خدا بهشت را بر او حرام كرده است))و بـعـد از آن نـومـيـدى از رحـمـت خـداسـت ، زيـرا خـداى عزوجل ميفرمايد: ((كسى جز مردم كافر از رحمت خدا نوميد نشود)).و پـس از آن ايـمـنـى از مـكـر (عـذاب و مـهـلت ) خـداسـت ، زيـرا خـداى عزوجل ميفرمايد:((كسى از مكر خداى ايمن نشود مگر مردم زيانكار))و از گناهان كبيره است . عقوق والدين ، زيرا خداى سبحان عاق والدين را زورگوى با شقاوت مقرر فرموده.و دیگری قـتـل نـفـسی كـه خـدا آنـرا مـحـتـرم دانـسـتـه مـگـر بـحـق (در مـورد قـصـاص ) زيرا خداى عزوجل ميفرمايد ((كيفر او دوزخست و در آن جاودانه باشد)).و پس از آن مـتـهـم سـاخـتـن زن و دیگری خـوردن مـال يـتـيـم است، زيـرا خـداى عـزوجـل (دربـاره كـيـفـر آنـهـا) مـيـفـرمـايـد: ((آنها در شكمهاى خويش آتشى فرو ميبرند و بآتشى افروخته درون ميشوند)).و دیگری فـرار از جـهـاد، زيـرا خداى عزوجل ميفرمايد: ((و هر كه در آن روز از آنها پشت كند جز كسيكه براى جنگيدن منحرف شود يا سوى گروهى ديگر جاى گيرد، بغضب خدا برگشته و جايش جهنم است كه سر انجامى است بد،))و دیگری ربـاخـوارى زيـرا خداى عزوجل ميفرمايد: ((كسانيكه ربا ميخورند مانند كسيكه شيطان بـجـنون آشفته اش ميكند برخيزند (يعنى مانند ديوانگان و مستان از گور برخيزند))).و دیگرسـحـر (جـادو و چـشـم بـنـدى ) زيرا خداى عزوجل ميفرمايد: ((محققا دانستند كه هر كس خريدار جادو شود، از آنحضرت بهره اى نخواهد داشت ،)).و دیگری زنـاكـارى است، زيـرا خـداى عزوجل ميفرمايد: ((هر كه چنين كند كيفر گناه خود بيند و در قيامت عذابش دو برابر شود و با خوارى در آنجا جاودان باشد،)).و دیگرسـوگـنـد دروغ بـراى تـبـهـكـارى (چـون خـوردن مـال مـردم ) زيـرا خـداى عـزوجـل مـيـفـرمـايد: ((كسانيكه پيمان با خدا و سوگندهاى خود را ببهائى اندك ميفروشند، در آخرت بهره اى ندارند، )).و دیگری خـيانت در غنيمت جنگى ، زيرا خداى عزوجل ميفرمايد: ((و هر كه در غنيمت خيانت كند روز قيامت با آنچه خيانت كرده بيايد)) و دیگربـاز داشـتـن زكـاة واجـب ، زيـرا خـداى عـزوجـل مـيـفـرمـايـد: ((بـا آنـهـا (مال زكاة بازداشت شده ) پيشانى و پشت و پهلوى آنها را داغ كنند))و دیگری شـهـادت دروغ و نـهـان كـردن شـهـادت ، زيـرا خـداى عـزوجـل فـرمـايد: ((هر كه شهادت را نهان كند، دلش گنهكار است)) (نهان كردن شهادت عمل دلست و حرمت شهادت دروغ از اولويت استفاده ميشود).و دیگری شـرابـخـوارى است، زيـرا خـداى عـزوجـل از آن نـهـى فـرمـوده ، مثل آنكه از پرستش بتها نهى فرموده است (در آيه شريفه انما الخمر و الميسر و الانصاب و الازلام رجس ... هر دو را بيك پليد و شيطانى معرفى كرده است ).و دیگر نـمـاز يـا واجب ديگر خداى را عمدا ترك كردن . زيرا رسولخدا (ص ) فرمود: كسيكه نـماز را عمدا ترك كند. از پيمان و تعهد خدا و رسولش بيزارى جسته است.و دیگری پـيـمـان شـكـنـى و قـطـع رحـم است، زيـرا خـداى عـزوجـل فـرمـايـد: (كـسـانـيـكـه پـيـمـان خـدا را پس از استوار كردنش ميشكنند آنچه را خدا بـوصـلش فـرمـان داده قـطـع ميكنند....) ايشانند كه لعنت دارند و خانه بد (در آخرت )دارند.
در آخر عـمـرو از خدمت امام عليه السلام بيرون رفت ، ودر حالي كه شيون و گريه اش بـلنـد بـود و مـيـگـفـت : هـلاك شـد كـسـيـكـه بـراى خـود فـتـوى داد و در عـلم و فضل با شما مبارزه كرد.»
دانشمند فاسق از زبان امیر مومنان حضرت علی علیه السلام
بعضی از افراد در انظار مردم به عنوان عالم و دانشمند شناخته می شوند ،اما هیچ بهره ای از علم و عمل نبرده اند ،به طوری که امیال و خواسته های نفسانی خود را با قرآن مطابقت داده و دست به هر کاری می زنند و کار خود را نیک جلوه می دهند آنگونه که به آنان می توان نسبت داشمندی داد ،اما دانشمندی در رشته فسق و معاصی که این دانشمند از دانشگاه شیطان فارغ التحصیل شده و به فریب دیگران می پردازد،چنانچه امیر المومنان حضرت علی علیه السلام فرمودند :
«وآخرُ قدْ تسمّى عالماً وليْس به، فاقْتبس جهائل منْ جُهّالٍ وأضاليل منْ ضُلاّلٍ، ونصب للنّاس أشْراكاً منْ حبال غُرُورٍ، وقوْل زُورٍ، قدْ حمل الْكتاب على آرائه، وعطف الْحقّعلى أهْوائه، يُؤْمنُ من الْعظائم، ويُهوّنُ كبير الْجرائم، يقُولُ: أقفُ عنْد الشُّبُهات، وفيها وقع، ويقُولُ: أعْتزلُ الْبدع، وبيْنها اضْطجع،فالصُّورةُ صُورةُ إنْسانٍ، والْقلْبُ قلْبُ حيوانٍ، لا يعْرفُ باب الْهُدى فيتّبعهُ، ولا باب الْعمى فيصُدّ عنْهُ، فذلك ميّتُ الاْحْياء»(9)
«و ديگرى که او را عالم نامند در صورتيكه عالم نيست،يك سلسله نادانيها را ازجمعى نادان فرا گرفته!و مطالبى گمراه كننده از گمراهانى آموخته،دامهائى از طنابهاىغرور و گفتههاى دروغين بر سر راه مردم افكنده،قرآن را بر اميال و خواستههاى خودتطبيق مىدهد،و حق را به هوسها و خواهشهاى دلش تفسير مىكند،مردم را از گناهان بزرگايمنى مىبخشد،و جرائم بزرگ را در نظرها سبك جلوه مىدهد.مىگويد از ارتكاب شبهاتاجتناب مىورزم اما در آنها غوطهور است،مىگويد:از بدعتها كناره گرفتهام ولى درآنها غلط مىزند! چهره او چهره انسان است و قلبش قلب حيوان!راه هدايت را نمىشناسدكه از آن طريق برود، و راه خطا و باطل را نمی داند که از آن بپرهیرد ،پس او مردهاى است درميان زندگان!»
ناپسندی فسق و معصیت الهی
به حقیقت کسانی که خود را به معاصی الهی مشغول ساخته و از اعمال زشت خویش دست بردار نیستند ،چهره زشت و ناپسندی به خود می گیرند چرا که گناه و معاصی الهی لکه های سیاهی است که دل انسان،پس از انجام آنها سیاه می گردد. و این گونه افراد در نظر ذات اقدس پروردگار منفور گشته و فاسق تلقی می گردند. زیرا دل آنها به علت کثرت گناه از خداوند دور شده و قابل هدایت نمی باشند،و این در حالیست که درهای رحمت الهی بر روی تمام بندگان باز است و خداوند توبه بندگان عاصی خویش را می پذیرد . لذا در این روز از خداوند خواستاریم که فسق و معاصی را در نظر ما منفور و ناپسند سازد . چنانچه ذات اقدسش فرمود :
«وکره اليکم الکفر و الفسوق و العصيان اولئک هم الراشدون»
«خداوند کفر و فسوق و معصيت را در نظرتان زشت و منفور ساخت و اينان به حقيقت اهل صواب و هدايتند.»
«و در اين روز آتش قهر و غضب را بر من حرام گردان به ياري خود اي فرياد رس فرياد خواهان.»
« واتقوا الله و اعلموا ان الله شديد العقاب»(10)
«و از خداوند بترسيد (و تقواي او را پيشه کنيد) و بدانيد به درستي که خداوند سخت عذاب است.»
که اين عذاب و عقاب الهي براي کساني مي باشد که به معصيت و نافرماني ذات اقدس او مشغولند به طوري که شکرگزار نعمتهاي خداوند نبوده و خداوند از آنان راضي نمي باشد .چنانچه خداوند متعال در قرآن در مورد دليل عذاب بندگان خويش مي فرمايد: «ما يفعل الله بعذابکم ان شکرتم و امنتم و کان الله شاکرا عليما»(11)
«اگر شما از لطف خداوند شکرگزار باشيد و به او ايمان آورديد خداوند چه غرضي دارد که شما را عذاب کند؟ که خداوند در مقابل نعمت، شکر شما را مي پذيرد و عملش به صلاح خلق احاطه دارد.»
پس با توجه به اين آيه کساني از عذاب الهي در امانند و آتش دوزخ بر آنان حرام است که تقواي الهي پيشه نموده و از معاصي و نافرماني از دستورات او بپرهيزند.لذا در اين روز از خداوند خواستاریم که ما را جزء کساني که بر آنان خشم و غضب نموده است،قرار ندهد.چنانچه در کلام نورانی اش می خوانیم:
«غيرالمغضوب عليهم»(12)
«(ما را در راه )غيرکساني که بر آنان غضب نموده اي(قرار ده )».
نکته ها
1-هر عمل نيکويي را که انسان انجام مي دهد، از آن به احسان و نيکوکاري تعبير مي گردد.
2- احسان و نیکوکاری به دو بخش تقسیم می گردد:1-احسان و نیکوکاری در راه رضاي خدا .2- احسان و نیکوکاری براي ريا و جلب توجه مردم .
3- اگر انسان در معصيت نمودن ذات اقدس پروردگار اصرار بورزد ، آنگاه است که او را فاسق می نامند. چرا که دائما خود رابه معصيت خداوند مشغول ساخته است.
4- بعضی از افراد به عنوان دانشمند شناخته می شوند ،اما دانشمندی آنان در رشته فسق و معاصی پروردگار عالمیان است چرا که آنان فارغ التحصیل دانشگاه شیطانند.
5- گناه و معاصی الهی لکه های سیاهی است که دل انسان،پس از انجام آنها سیاه می گردد.
6- کساني از عذاب الهي در امانند و آتش دوزخ بر آنان حرام است که تقواي الهي پيشه نموده و از معاصي و نافرماني از دستورات او بپرهيزند.
پی نوشتها
1-مستدرک الوسائل،ج1،ص8.
2-بقره/195.
3-بقره/265.
4-بقره/112 .
5-نساء/38 .
6-حدیث قدسی،باب امام صادق علیه السلام،صص601و602 ،ح 587 .
7-بقره/195 .
8-اصول کافی،ج3،صص390-393،ح24 .
9-نهج البلاغه،خطبه 87،صص146-147 .
10-بقره/196 .
11-نساء/147 .
12-فاتحه الکتاب/7.