سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

پاهايي از جنس لاستيک و فلز

از راه رفتن در اين شهر نا اميد شد، به فکر چاره افتاد چاره‌اي از روي ناچاري...

به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران ، گوشه گوشه شهر پر بود از پله و اختلاف سطح، ياراي حرکت با پاهاش را نداشت، به هر پله‌اي که مي‌رسيد غم دنيا به دلش مي‌ريخت که چه کند چگونه به مردم بگويد تا کمکش کنند از پله بالا برود حسرت حرکت در شهر بدون کمک ديگران به دلش مانده بود، چشمانش را بست و شروع کرد به روياپردازي...
در عالم رويا شهري ديد بدون مانع، بدون اختلاف سطح، شهري که فردي مثل او به راحتي و بدون کمک ديگران در شهر تردد مي‌کرد و هيچ کس نگاهي از سوي ترحم به وي نمي‌کرد.
به رويا پردازي‌هايش ادامه داد: ديد که سوار اتوبوس شده و به عنوان يک شهروند عادي مي‌تواند با وسايل حمل و نقل عمومي در شهر جا به جا شود از اينکه مي‌ديد اتوبوس ما پله ندارند و مي‌تواند به راحتي سوار و پياده شود خوشحال بود، شوق راه رفتن در چشمانش موج ميزد، به سمت پياده راه‌ها رهسپار شد تا همراه با پاهاي فلزي و لاستيکي است بر روي سنگفرش ها قدم بزند.
ديگر نرده‌اي بر سر راهش نبود و يا مسير عبورش با سنگ‌هاي بزرگ پوشانده نشده بود فقط راهي صاف بود وبي‌انتها.
با صداي بوق خودروهاي عبوري چشمانش را باز کرد و از رويا بيرون آمد، اما افسوس که حس خوب تردد در شهر آن هم همانند مردمي عادي رويايي بيش نبود./ف
نگارش سميه زرچيني
برچسب ها: شهر ، لاستیک ، فلز
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.