سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

گفتگو با "مهرداد فرید"، کارگردان "بی تابی بیتا"

این فیلم در زمستان 1390 تولید شد و قرار بود در اکران نوروز 1391 اکران شود، اما در کمال تعجب متوجه شدیم حوزه هنری آن را در شمار فیلم های تحریمی خود گذاشته است.

به گزارش باشگاه خبرنگاران؛از زمان و نوع اکران فیلمتان راضی هستید؟
این فیلم در زمستان 1390 تولید شد و قرار بود در اکران نوروز 1391 اکران شود، اما در کمال تعجب متوجه شدیم حوزه هنری آن را در شمار فیلم های تحریمی خود گذاشته است. البته دیگر عادت کرده ایم که از تعجب خودمان متعجب نشویم!
مملکت عجیبی داریم. با هزار مصیبت و مشقت در بخش خصوصی فیلم می سازیم، اما به جای تشویق از هزار زاویه تنبیه می شویم. مطمئن باشید اگر این فیلم در کشور دیگری ساخته می شد دست فیلمساز را می بوسیدند و بهترین تشویق ها را برایش در نظر می گرفتند. اما از آنجا که در مملکت گل و بلبل به سر می بریم، از همان نقطه‌ آغاز به دنبال این هستند که اهل فرهنگ را خانه نشین کنند. از بدو پیش تولید سنگ اندازی می کنند تا نگذارند فیلم دلخواهتان را بسازید. برای دریافت پروانه ساخت این فیلم بیش از سه ماه در راهروهای وزارت ارشاد علاف بودم تا ثابت کنم که این فیلمنامه استحقاق ساخته شدن دارد. ابتدا مرا متهم کردند که تو با این فیلمنامه قصد ترویج انحرافات جنسی را داری! می گفتند چرا باید مادر بیتا با بقال محله ازدواج پنهانی کرده باشد؟ البته همانها که این حرفها را می زدند حالا به اتهام فساد در زندانند و زندگی شخصی شان مملوء از مفسده های گوناگون است، آن وقت اهل فرهنگ را متهم به ترویج فساد می کنند. در نهایت به آنها گفتم هر جور شما بخواهید فیلمنامه را تغییر می دهم. دوازده مورد اصلاحیه دادند که همه را اعمال کردم و بعد فیلمنامه را تحویلشان دادم. در این مرحله یک نفر دیگرشان فیلمنامه را خواند و دوباره ایراداتی گرفت. جالب اینکه اصلاحیه های این یکی مربوط می شد به اصلاحیه های نفر قبلی. مانده بودم که در این جهنم باید به چه کسی پناه برد؟ این عضو شورای صدور پروانه ساخت حرف های آن یکی عضو محترم را قبول نداشت. مجبور شدم فیلمنامه را این بار طبق نظر این یکی بازنویسی کنم. نفر سومی هم بود که اصلا حاضر به گفتگو با من نبود و مدام از ملاقات طفره می رفت. البته می دانم چه دردی داشت. مثل آن دوتای دیگر آدم بی هنری بود، با این فرق که برخلاف آنها بر بی هنری خود واقف بود و می دانست که در گفتگو کم می آورد.
خلاصه پس از ماهها توانستم پروانه ساخت را بگیرم.
لابد از دست سماجت های من خسته شده بودند. من هم رفتم همان فیلمنامه اولیه خودم را ساختم. چون به صحت و فوت آن اعتقاد داشتم. جالب اینکه نفر دومی پس از ساخته شدن فیلم از همان جلسه شورای پروانه نمایش پیامک داد که فلانی عجب فیلم خوبی شده است! سومی شان یعنی همان که حاضر به گفتگو نبود، چند روز بعد در راهروهای وزارت ارشاد مرا دید و با من دست داد و گفت فیلمت عالی شده است! خلاصه فیلمم بدون حتی یک اصلاحیه کوچک پروانه نمایش گرفت. باورتان می شود؟ چنین وزارت ارشادی داشتیم در این دولت دهم. با این وصف گمان می کردم در جشنواره فجرشان، فیلم را لااقل در بخش مسابقه بگذارند. اما کینه های قدیمی مربوط به دهه هفتاد همچنان باقی بود. من قبلا مربوط به دهه هفتاد همچنان باقی بود. من قبلا هم گفته ام روزنامه نگاری من در دهه هفتاد، دیوار حائلی است میان من و آقایانی که در آن دوران از نقدهای من رنجیده اند. من از زمان آمدن احمدی نژاد تا به امروز 5 فیلم سینمایی ساخته ام که هیچ کدام در بخش مسابقه جشنواره فجرشان شرکت داده نشده است. واقعا مگر می شود تا این حد کینه کهنه در دلها باقی بماند؟ یعنی از این 5 فیلم هیچ کدام استحقاقش را نداشته است؟ خلاصه "بی تابی بیتا" سال 90 را به پایان رساند. سال 1391 مسئله عجیب تر این بود که حوزه هنری با این فیلم مسئله پیدا کرده بود و آن را در فهرست تحریمی های خود قرار داده بود. حالا که شما این فیلم را دیده اید می توانید مثل من تعجب کنید. چطور ممکن است نهادی پیدا شود که از یک طرف فیلم هایی چون "رسوایی"،"اخراجی ها" و "تو و من" را حلوا حلوا کند، اما با فیلمی مثل "بی تابی بیتا" مشکل داشته است؟ نهادی که اساسا تأسیس اش برای ساخت فیلم هایی چون "بی تابی بیتا" بود. فیلم هایی که نقد اجتماعی دارند و به طبقات فرودست جامعه، نگاهی مشفقانه دارند. به هر حال سال 1391 هم به این گذشت که بتوانم حوزه هنری را از این سوءتفاهم خارج کنم. اگر نبودند دوستانی مثل "منوچهر محمدی" و "امیرحسین علم الهدی" که در این نهاد رفت و آمد دارند، هنوز هم این فیلم در تحریم حوزه هنری باقی مانده بود. اواخر سال 1391 مسئولان حوزه از خر شیطان پایین آمدند و پذیرفتند که این فیلم در سینماهایشان نمایش داده شود. البته همچنان معتقد بودند که سرگروهی سینماهای استقلال و آزادی را به من نخواهند داد. نوروز 1392 را نیز خودم پیگیر نبودم. یعنی دیگر دل و دماغ جنگیدن با همصنفان مان را ندارم. چون مطمئن بودم فرصت نوروز برای جگرگوشه هاست و جایی برای ما ندارد.
الان هم اتمام امتحانات دانش آموزان و دانشجویان و نیز دوران انتخابات به نظرم فرصت بدی برای اکران این فیلم نیست. امیدوارم شرکت پخش کننده با اعتماد به نفس کامل فیلم را تبلیغ کند و به فروش آن ایمان داشته باشد. در غیر این صورت ممکن است این فیلم همچنان مظلوم باقی بماند./ص

منبع: ماهنامه صنعت سينما

 

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.