باشگاه خبرنگاران؛ ژان ژاك آنو فيلم نام گل سرخ را از رمان معروف امبرتو اكو اقتباس كرده است كه مسائل و وقايع پيرامون تفتيش عقايد در قرون وسطي را در دل داستاني كارآگاهي و معمايي مطرح ميكند. اكو درباره رمانش گفته كه آن را به گونهاي نوشته كه مخاطب با ورود به دنياي داستاني آن تجربه تزكيه دهندهاي از سر بگذراند كه يك كشيش موقع ورود به صومعه همانند آن را در مواجهه با آزمونهاي سخت و دشواري كه پيشرو دارد، تجربه ميكند. ژان ژاك آنو كه فيلم سازي عينيت گرا و روايتگرا است چنان در پرداخت جزئيات و واقع گرايي در فضا سازي دنياي حاكم بر صومعههاي قرون وسطايي دقت و وسواس نشان ميدهد كه حس خفقان و تنگ نظري حاكم بر آن دوران را به خوبي تجسم ميبخشد و به ما منتقل ميكند.
فيلم با قرار دادن دو شخصيت ويليام در جايگاه يك راهب نو انديش و علم دوست كه به دنبال يافتن قاتل است و جورج مقدس به عنوان راهب متعصب و تنگ نظري كه دست به قتلهاي متعددي زده بر تقابل دو نوع انديشه و جهان بيني ديني تاكيد ميكند جورج مقدس ايمان را ناشي از ترس و وحشت از خدا و عذاب و عقوبت و دوزخ ميداند و به همين دليل با هرگونه نشانههايي از عشق، لذت و شادي مخالفت ميكند و ميكوشد تا با پنهان كردن دانش و حقيقت آن را فقط در انحصار خود و تعداد اندكي از هم مسلكانش قرار دهد.
تاكيد فيلم بر ديوارهاي بلند و قلعهوار صومعه و دالانهاي پرپيچ و خم مخفي كتابخانه و سخت گيري شديد درباره ورود و خروج افراد به صومعه، نشان ميدهد كه چطور كشيشان و روحانيون مسيحي در قرون وسطي حقيقت دين و دانش را تحت انحصار و مالكيت خود در آورده و آن را از دسترس مردم خارج كرده بودند تا بر تسلط و حاكميت خود بر مردم بيفزايند و به سو استفادههاي خود ادامه دهند. در پايان وقتي صومعه در آتش ميسوزد و مردم عليه راهبان ستمگر قيام ميكنند و ويليام و شاگردش با كتابهاي ممنوعه در دست از درهاي بسته صومعه بيرون ميآيند و در راهي نا پيدا قدم ميگذارند، نشانهاي از پايان دوران تاريك و مخوف قرون وسطي را وعده ميدهد.
يادداشت از : نزهت باديمنبع: فيلم نگار