به گزارش
مجله شبانه باشگاه
خبرنگاران، کنجکاویهایی که به گفته خودش ریشه در دوران کودکیش دارد، سرانجام او را به سوی شغلی میکشاند که میتواند بخش اعظمی از این احساس را برطرف کند و دید بیشتری به او برای زندگی در دنیایی فارغ از فیلم و سریال بدهد. گرچه سالهای زیادی از حضورش در این عرصه نمیگذرد، اما به نظر میرسد فرصتهای درخشیدن بسیاری را پیش روی خود میبیند.
وی با بازی در نقش یک روح، مسیر اصلی دیده شدن خود را کوتاه کرد. سریال «زمانه» هم فرصت بیشتر و بهتری را برای شناخته شدنش در عرصه تصویر فراهم کرد و شاید بتوان آن را یک نقطه عطف در کارنامه حرفهای وی دانست. مثل یک کابوس، در امتداد یک شهر و ورود آقایان ممنوع از دیگر آثاری است که تجربیات کاری گرانبهایی را تاکنون برایش رقم زده است.
پریناز ایزدیار، چهره جوان و خوش آتیه عرصه تصویر در گفتوگو با قاب کوچک و پس از هشت سال حضور در دنیای بازیگری از تجربیات و یافتههای خود میگوید.
در کارنامه کاری شما بیشتر بازی در تلهفیلم دیده میشود. اولین بازیتان هم در همین حوزه بود؟خیلی از کارهایی را که انجام دادهام، تلهفیلم بوده است. اما اولین کارم در سینما بود. سال 84 با بازی در فیلم سینمایی «یک شهر، یک مرد» به کارگردانی حسن هدایت رسما بازیگری را شروع کردم.
کار بعدی هم تلهفیلم «همین روزها» به کارگردانی علیرضا امینی بود و بتدریج احساس میکردم کارم دارد روی روال میافتد، چون بعد از آن هم پیشنهادهای زیاد دیگری برای بازی در تلهفیلمهای مختلف داشتم و پس از مدتی سریال «پنج کیلومتر تا بهشت» به من پیشنهاد شد که اولین تجربه بازی من در یک سریال تلویزیونی بود.
این تجربهها چقدر به کمکتان آمده است؟خیلی زیاد. هرفردی درآغازکار خود، تجربه لازم برای انجام یک کارحرفهای را ندارد. بازیگر نیز از این قاعده مستثنا نیست و هر بازیگری اوائل کارش، پختگی ندارد. با گذشت زمان، نگاه و کار بازیگر حرفهایتر میشود. این موضوع شامل حال من هم میشود.
من اکنون نسبت به سال 84 که اولین کار خود را بازی کردم، در بازیگری عمیقتر شدهام و با دقت بیشتری بازی میکنم. پیش از بازی در یک نقش، درباره شخصیت آن و شغل و هر چیزی که به نحوی مرتبط با آن نقش باشد، مطالعه میکنم و میکوشم نمونه آن را در آدمهای اطرافم پیدا کنم.
پس میتوانیم بگوییم شما تحقیق میدانی و مشاهده فردی خودتان را در کنار فیلمنامه، عاملی برای قوت بازی میدانید.بله، درست است. من برای بازی در هر نقشی و برای اینکه به آن شخصیت نزدیک شوم، سعی میکنم مصداق بیرونیاش را پیدا کنم و از واقعیتها برای ایفای نقشهای خود الهام میگیرم و این موضوعی است که مردم هم بارها به من یادآوری کردهاند.
یکی از موضوعات مهم حرفه بازیگری کلیشه شدن بازیگران بعد از مدتی کار کردن است. به نظر شما برای رهایی از این کلیشهها چه باید کرد؟هر نقشی در کمال شباهت میتواند تفاوتهایی هم داشته و ظرافتهایی را در خود جای داده باشد که بازیگر با کشف آنها میتواند یک نقش را متفاوت اجرا کند که این البته به تمرکز زیادی نیاز دارد و به نظر من با بازی حسی بهتر و بیشتر میتوان اینگونه نقشها را به واقعیت نزدیک کرد. من خودم هم بیشتر یک بازیگر حسی هستم تا تکنیکی و اعتقاد دارم حس خیلی به متفاوت شدن کار و واقعی جلوه دادن بازی کمک میکند.
یعنی معتقدید حس با تکنیک مغایر است و بهکارگیری تکنیک نمیتواند مخاطب را بهواقعیت نزدیک کند؟خیر، حس با تکنیک مغایر نیست؛ اما حس به واقعیت نزدیکتر است و به واسطه آن میتوان نوعی از بازی را ارائه کرد که مشابهش در جهان خارج وجود دارد؛ اما تکنیک از واقعیت نقش کم میکند و باعث میشود شخصیت غلوآمیز و اغراق شده نشان داده شود و این خود سطح همذاتپنداری مخاطب را پایین میآورد و میزان لذت او را از کار کاهش میدهد.
علاوه بر بازی حسی، بازیگر برای اینکه به واقعیت نزدیک شود، باید به خیلی از موضوعات پیرامونیاش هم توجه داشته باشد و براحتی از کنار آنها عبور نکند. اساسا حس هم نشأت گرفته از توجه موشکافانه به محیطی است که در آن زندگی میکنیم.بله، دقیقا همینطور است. چون سوژهها و نقشها از میان همین مردم و زندگیها ساخته و پرداخته میشوند، بازیگر هم باید در بطن زندگی مردم حضور داشته باشد و از نزدیک شاهد بسیاری از حقایق جامعه و مردم باشد.
من به عنوان یک بازیگر زمانی که در اجتماع عمومی، خیابان، تاکسی، اتوبوس یا مرکز خرید هستم، بیشتر به رفتار مردم توجه میکنم و میکوشم برای این حرفه و بازی در نقشهای خود از آنها ایده و الگو بگیرم.
اگر بخواهید از بازی خود انتقاد کنید، چه میگویید؟قطعا میدانم کار من هم خالی از نقص نیست و ایراد و نقایصی دارد؛ بنابراین سعی میکنم در کارهای بعدی آن عیبها را برطرف کنم و بازی بهتری داشته باشم. این اواخر تصمیم گرفتهام طوری بازی کنم که بعد از پایان، دستکم خودم کمترین انتقاد را به بازیام داشته باشم و پشیمانیام از این که چرا این طوری بازی کردم، کمتر شود.
به نظر شما، حرفه بازیگری یک مزیت است، مثلا میتواند به تکامل ویژگیهای شخصیتی او در زندگی واقعیاش کمک کند؟بسیار زیاد. حرفه بازیگری از معدود مشاغلی است که با داشتن مجموعه شرایط خاص برای انجام آن، بازیگر را بزرگ میکند و رشد میدهد. این موضوع به دلیل حضور هنرپیشه در محیطهای مختلفی است که پیش از آن بهعنوان یک فرد عادی تا زمانی که در آن موقعیت قرار نمیگرفت، نمیتوانست آن را تجربه و از نزدیک آن را لمس کند.
بیمارستان، زندان و حتی مرگ نیز تجربه خوبی به من به عنوان یک بازیگر داده و باعث شده است نگاه متفاوت تری به این مسائل داشته باشم و جزئیتر و دقیقتر آنها را درک کنم. از طرفی نقشهایی که یک بازیگر بازی میکند در زندگی شخصی و در آینده وی هم خیلی اثرگذار است.
در واقع زمانی که در موقعیتی قرار میگیرد که پیش از این، نقشش را به عهده داشته است، بهتر میتواند از عهده آن در زندگی واقعی برآید و تصمیمگیریهای عاقلانه و بهتری هم خواهد داشت.
آیا اولین بار که مقابل دوربین قرار گرفتید، استرس داشتید؟شاید واژه مناسبی نباشد، اما من کار خود را با پررویی آغاز کردم و ابتدا هیچ استرسی نداشتم. در کارهای اول، دوم و حتی در بازیهای هفتم و هشتم آرام تر از حالا بودم.
در حال حاضر چطور؟به مرور زمان که شناختهتر شدم و کارهای بهتری انجام دادم، اضطرابم بیشتر شده است، چون اکنون، انتظارها از من بالاتر رفته است و باید، هم در انتخاب نقش و هم در جلوی دوربین دقت بیشتری کنم. البته این استرس مانع کار نمیشود و ترس ایجاد نمیکند، بلکه عامل محرکی است که کار بهتری ارائه کنم.
یکی از اصول حرفهای کار این است که بازیگر با دیگر اعضای گروه، تصویربردار، نورپرداز و... هماهنگ و با کار آنها آشنا باشد. شما چقدر به این مسائل توجه میکنید؟خیلی زیاد. در هرتیم کاری که وارد شدهام، سعی کردهام ارتباط خوبی با عوامل آن برقرارکنم، چون آدم کنجکاوی هستم و این خصیصه که از دوران کودکی همواره همراه من بوده، باعث شده است علاوه بر کار بازی، کنجکاویها و دقت عمل خود را در رابطه با عوامل پشت صحنه، تصویربردار و نورپرداز هم داشته باشم و چیزهای زیادی از آنها یاد بگیرم و تجربه کنم.
گاهی هم پیش آمده کارهای کوچکی پشت صحنه انجام دهم؛ اما هماهنگی کار بازیگر با تصویربردار و دیگر عوامل صحنه به تمرکز بسیار بازیگر حین اجرای نقش نیاز دارد و هماهنگی حرکات دوربین و جاگذاری صدا با بازیگر نیازمند تمرین و البته کسب تجربه در طول زمان است.
ویژگیهای شخصیتی بازیگر چقدر در خلق یک شخصیت نمایشی اثرگذار است؟ویژگی شخصیتی، چون اراده و انگیزه در وجود فرد است که میتواند به خلق یک شخصیت منجر شود. بازیگر با انگیزهتر قطعا کار بهتری را نمایش خواهد داد؛ اما معتقد نیستم که هر کسی باید نقشهای نزدیک به خود را بازی کند بلکه آگاهی در انتخاب نقش به باورپذیری یک شخصیت خیلی کمک میکند و باید به این مساله توجه داشت که نقش با چهره و ویژگیهای بازیگر در یک جهت قرار بگیرند.
پس از گذشت چند سال از حرفه بازیگری، اکنون دوست دارید چه نقشی بازی کنید و با کدام کارگردان همکاری داشته باشید؟بهطور دقیق نمیتوان گفت کدام نقش.هر نقشی جذابیتهای خاص خود را دارد و هر نقشی که بتواند من را جذب کند، دوست دارم. من تاکنون با کارگردانهای خیلی خوبی کار کردهام و کارگردانهای بسیار خوبی هم وجود دارند چون آقایان مهرجویی و فرهادی که کارهای خوبی انجام دادهاند و دوست دارم با آنها همکاری داشته باشم. اوایل کار، یکی از هدفهایم این بود که با آقای فتحی همکاری داشته باشم که این هدف محقق شد و توانستم در سریال زمانه حضور داشته باشم.
در انتخاب نقشها چقدر نگاه مخاطب برایتان مهم است و به آن توجه دارید؟مردم خیلی مهم هستند، چون آنها کار را میبینند و تائید میکنند یا به آن نقد دارند. بازیگر برای آنها کار میکند و با وجود آنها معنا مییابد؛ بنابراین در انتخاب نقشهایی که به من پیشنهاد میشود نگاه مخاطب از جمله معیارهایی است که برایم مهم است.