سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

حسن جوهرچی از خاطراتش در قاب جادویی تلویزیون می‌گوید

من هم مثل تمام بازیگران که تعلق خاطر خاص به هنر تئاتر دارند به تئاتر بسیار علاقه‌مندم، اما خانه اصلی من تلویزیون است و از دریچه تلویزیون بود که فرصتی برای شناخته‌تر شدن و ارائه کارهای خوب پیدا کردم.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،با آن‌که بازیش را در شخصیت‌های منفی و خاکستری بسیار دیده‌ایم، اما نقش‌های مثبت، جور دیگری با شخصیت وی عجین شده است. حسن جوهرچی بازیگری است که نقش‌های به یادماندنی‌اش را مخاطبان تصویر در خاطر دارند.

در پناه تو، غریبانه، مشق عشق، او یک فرشته بود و شکرانه از نمونه آثاری است که بازی در آنها به نام وی ثبت شده است. پس از گذشت نزدیک به سه دهه از فعالیت حرفه‌ای این هنرپیشه،جام جم با وی به گفت‌وگو نشست تا خاطراتش را در طول سال‌های فعالیت در تلویزیون که همگی رایحه‌ای از تجربه دارد، بشنود.

با تلویزیون چهره شدید، اما قبل از آن در تئاتر و سینما کار می‌کردید. از آن دوره بگویید.

از سال‌های 60 و 61 به تئاتر علاقه‌مند شدم، البته هیچ‌وقت کار تئاترم را از مدرسه آغاز نکردم، به‌دنبال آن سال 64 در انجمن سینمای جوان دوره فیلمسازی را گذراندم و سال 67 هم اولین فیلم خود را در مقام بازیگر به نام «فیل در تاریکی» ساخته نعمت حقیقی بازی کردم و می‌توانم بگویم من نتیجه کشف این کارگردان بودم.

 در طول سال‌های کاری خود، علاوه بر بازی در 200 فیلم سینمایی، 40 یا 50 سریال و تله‌فیلم، کارگردانی، تهیه‌کنندگی، نویسندگی و حتی اجرا را تجربه کرده‌ام.

پس می‌توانیم بگوییم یکی از رموز موفقیت شما در حوزه بازیگری، آشنایی‌تان با رشته‌های متفاوت در عرصه تصویر بوده است؟

بله، همین طور است. به اعتقاد من همه کسانی که به نوعی در عرصه بازیگری فعالیت می‌کنند و با حوزه سینما و تلویزیون آشنا هستند نیز باید تمام رشته‌های گوناگونی را که به نحوی با این حوزه‌ها در ارتباط است، تجربه کرده یا حداقل دانش کوچکی از آن را در اختیار داشته باشند.

 برای مثال یک بازیگر باید در کارگردانی و نیز در فیلمبرداری مهارت لازم را داشته باشد و برعکس، چرا که این‌گونه بهتر و شایسته‌تر می‌تواند نقش و حرفه خود را به سرمنزل مقصود برساند و نتیجه بهتری از آن بگیرد.

با توجه به تجربه‌تان در بازیگری و کارگردانی، این سیر کاری تا چه اندازه به انسجام نقش‌هایی که کارگردانی کردید و تکمیل ریتم آثاری که در آن ایفای نقش داشته‌اید، کمک کرده است؟

مسلما این وضع در هر دو بخش تاثیر زیادی داشته است. رشته تحصیلی من در دانشگاه عکاسی بوده و این مساله خود بخوبی در حرفه بازیگری من اثر داشته است. به این علت که من هنگام بازی به سبب آشنایی با لنزهای دوربین و به‌طور کلی زاویه‌های تصویربرداری مختلف می‌توانم نوع بازیگری خود را متفاوت کنم و کار ویژه و خلاقانه دیگری انجام بدهم که البته این موضوعی است که نه تنها من به عنوان یک دانش‌آموخته رشته عکاسی، بلکه در مقام یک بازیگر باید به آن واقف باشم. در رابطه با صدابرداری نیز همین‌طور است.

 من به عنوان یک بازیگر از کیفیت صدای خودم باخبر هستم و باید ارتباطم با صدابردار فیلم خوب باشد. این که با توجه به جای میکروفن، کجا نفس بگیرم و کجا دیالوگ بگویم، همگی به مهارت‌های من مربوط می‌شود که به‌طور همزمان، هم در بازیگری و هم در کارگردانی کارکرد دارد.

فضای تصویربرداری، نورپردازی و صحنه‌های متفاوت یک نقش چقدر می‌تواند روی بازی شما تاثیر بگذارد؟


قطعا این مساله خیلی می‌تواند موثر باشد. البته نباید فراموش کرد بسیاری از این کارها مکمل هم است و همان میزان که نورپردازی و صدابرداری و وجود صحنه‌های متفاوت می‌تواند بر بازی هنرپیشه غالب شود، بازی بازیگر نیز می‌تواند یک کار را برجسته کند و در نهایت نیز یک تیم کاری قوی می‌تواند کار خوب را به نمایش بگذارد.

با وجود کارنامه متفاوت شما، بازی در کدام عرصه‌ برایتان جذاب‌تر و خاطره‌انگیزتر است؟

من هم مثل تمام بازیگران که تعلق خاطر خاص به هنر تئاتر دارند به تئاتر بسیار علاقه‌مندم، اما خانه اصلی من تلویزیون است و از دریچه تلویزیون بود که فرصتی برای شناخته‌تر شدن و ارائه کارهای خوب پیدا کردم.

با این‌که اولین کار تصویری خود را در سینما انجام دادم و تا زمان ورودم به تلویزیون شش هفت کار داشتم و در این حوزه هم جایزه‌های زیادی کسب کردم، اما سریال در پناه تو و کارهای بعدیم در تلویزیون باعث شده خودم را متعلق به تلویزیون بدانم و با تلویزیون و سازمان صدا و سیما ارتباط خوب و قوی‌تری برقرار کنم.

بیشتر نقش‌هایی که تاکنون بازی کرده‌اید، در یک قطب قرار می‌گیرد. فکر نمی‌کنید به سمت کلیشه شدن می‌روید؟

باید تهیه‌کننده‌هایی داشته باشیم که جسور باشند و نقش‌هایی را برای بازیگران در نظر بگیرند که متفاوت باشد. من در مقام یک بازیگر، جنبه‌های گوناگونی از یک بازی را تجربه کرده‌ام و همچنان دوست دارم تجربه کنم.

البته این فرصت در برخی کارها به من داده شد که جنبه‌های مثبت و منفی شخصیت‌های متفاوت را بازی کنم. درواقع کسی که به دنبال جریانی فکری و خلاقانه است باید توانسته باشد همه این تجربیات را در کارنامه حرفه‌ای خود داشته باشد.

 من نیز از این موضوع مستثنا نیستم و برای این‌که کار ویژه‌ای ارائه دهم باید از این قاعده پیروی کنم. در غیر این صورت هم من و هم هر بازیگر دیگری در تور نقش‌های تکراری می‌افتد، اما من با گواه نقش‌های حرفه‌ای و متفاوتی چون شکرانه، او یک فرشته بود، غریبانه و در پناه تو می‌توانم بگویم در این حوزه سعی کرده‌ام به گرداب کلیشه نیفتم. هرچند ممکن است با ایفای نقش در یک‌سری مجموعه‌ها این اتفاق افتاده باشد.

آقای جوهرچی! چقدر به ضرورت داشتن تکنیک در ایفای نقش‌های خود پایبند هستید؟

تکنیک، اصل ماجراست و بسیار اهمیت دارد. صحبت کردن از حس و درگیر شدن با نقش موضوعی است که بسیاری از ما بازیگران و حتی پیشکسوتان این عرصه از آن صحبت می‌کنیم؛ اما بازیگری، حرفه‌ای کاملا تکنیکی و علمی است و غالب بازیگرانی را که ما به‌عنوان استاد از آنها یاد می‌کنیم همچون استاد نصیری، استاد مشایخی و استاد رشیدی در کلیت کارها کاملا تکنیکی به ایفای نقش می‌پردازند و در کنار عنصر حس، تکنیک را محور و اساس ماجرا قرار می‌دهند و به بررسی و پرداخت آن توجه می‌کنند.

چقدر برای ایفای نقش‌هایتان از تحقیق میدانی یا مطالعه کمک گرفته‌اید؟

در خیلی از کارها پیش می‌آید از این روش استفاده کنم، اما به نظر من شما دارید نقش کارگردان را فراموش می‌کنید. آنچه ما روی سن تئاتر و در قاب تلویزیون و سینما می‌بینیم، نشات گرفته از سه بردار فیلمنامه، کارگردان و بازیگر است.

 این سه کنار هم قرار می‌گیرند و در این میان فقط یک سهم به بازیگر تعلق می‌گیرد. در نهایت آن کسی که کات می‌گوید، کارگردان است. البته تدوین هم بی‌اثر نیست. در مورد خودم، جوهرچی مونتاژ شده بازی می‌کند و جای کات را خودش بخوبی می‌داند.

تا چه اندازه توانسته‌اید خودتان را به نقش‌هایتان نزدیک کنید؟

مجموعه کارها و نقش‌هایی را که تاکنون انجام داده‌ام با توجه به تجربیاتم بوده و برای بازی در خیلی نقش‌ها از این تجربه‌ها استفاده کرده‌ام. با توجه به گفته استادانم، وقتی سعی در ایفای نقش یک فرد خشمگین داریم باید به تجربه شخصی خود از خشم رجوع کنیم و از آن الهام بگیریم، اما زمانی هم پیش می‌آید که تجربه آن نقش خاص را در زندگی شخصی خود نداشته‌ایم که در این صورت من به‌عنوان یک بازیگر به بازسازی آن به عنوان یک تجربه در زندگی شخصی خود می‌پردازم.

بازی واقعگرایانه به نمایندگی از آدم‌های اجتماع

حسن جوهرچی، متولد سال ۱۳۴۷ در تهران است. وی لیسانس تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران دارد. اگرچه اولین تجربه کاری او به حوزه سینما و بازی در فیلم «فیل در تاریکی» به کارگردانی نعمت حقیقی برمی‌گردد، اما مردم او را بیشتر به واسطه حضورش در سریال‌های موفق تلویزیونی به خاطر دارند.

جوهرچی سال ۶۷ فعالیت بازیگری خود را شروع کرد و اولین بازی مطرح او در سینما به سال ۷۰ و فیلم «برخورد» به کارگردانی سیروس الوند برمی‌گردد، اما نقطه عطف بازیگری جوهرچی را می‌توان بازی در مجموعه تلویزیونی «در پناه تو» دانست که سال 77 از تلویزیون پخش می‌شد.

 وی پس از آن در مجموعه‌های روزهای زندگی، سقوط، وکلای جوان، دومین انفجار، روزگار جوانی و... ایفای نقش کرد، اما بازی جوهرچی در سریال «او یک فرشته بود» باعث شد بار دیگر توانمندی‌های این بازیگر در عرصه بازیگری تثبیت شود. این مجموعه به دلیل بهره‌گیری از قصه‌ای نو و ماورایی، شیوه پرداخت متفاوتش و پخش در ماه مبارک رمضان توجه تعداد زیادی از مخاطبان را به خود جلب کرده و با استقبال عمومی مواجه شد.

 مجموعه‌های تلویزیونی فاصله‌ها و سراب هم سریال‌های پرمخاطب دیگری بود که وی با حضور در آنها بازی در دو جنس متفاوت از نقش‌های خاکستری و مثبت را عرضه کرد. نکته جالب توجه درخصوص بازی این بازیگر فرم رئال و واقعگرایانه و نزدیک به مصداق‌های بیرونی است؛ حضور در نقش‌هایی که از جنس مردم است و می‌توان شبیه آنها را در دنیای اطرافمان جستجو کرد.
برچسب ها: حسن ، جوهرچی ، بازیگر ، باشگاه ، شبانه
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.