سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

ملاقاتی غم‌انگیز با اهالی امین آباد؛ وقتی روان ها پریشان می شود

آمارهای داخلی بیمارستان روانپزشکی رازی(امین آباد)نشان می‌دهد که به طور متوسط هر بیمار در ماه حداقل یک میلیون و 500 هزار تومان خرج دارد.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، یک شب همزادش بیدارش کرد، صدایش مثل کشیده شدن آهن بر زمین بود، داد می‌کشید، اما جز وحید، کسی نمی‌شنیدش. از چشم‌های همزاد خون می‌بارید. هوار زد، «امشب کار را یکسره می‌کنیم.» و آن وقت وحید را کشان‌کشان برد تا آشپزخانه، تیزترین چاقوی خانه را داد دستش و غرید «باید بچه‌ها و زنت را سر ببری!» وحید ضجه زد «چرا؟» همزاد طوری فریاد زد که وحید لرزید.

وقتی رفتند بالای سر اعضای خانواده، همه خواب بودند؛ وحید ماتش برد به دخترک شش ماهه‌اش که توی خواب می‌خندید و به زنش که روی صورتش، پاره‌ای مهتاب افتاده بود؛ همزاد نعره زد «تمامش کن!» و ناگهان دست مرد را گرفت، به سرعت همراه چاقو بالا برد و با شتاب پایین آورد، اما نرسیده به گردن زن، وحید جهت چاقو را عوض کرد و آن را به شکم خودش کوبید، یک بار نه، دو بار نه، سه بار نه، 40 بار!

پیراهنش را بالا می‌زند، زخم‌ها را نشان می‌دهد. می‌گوید: «لعنت به هر چی همزاده! ببین چه کرده!»

قصه وحید از زبان خودش، این است، اما در پرونده‌اش نوشته شده که او توهم دارد. می‌پرسم: «هنوز همزادت را می‌بینی؟» بی‌حال می‌خندد: «اینجا نمی‌گذارند همزاد بیاید، اما اینها از صد تا همزاد بدترند.» و با دست بیماران دیگر را نشان می‌دهد، غریبه‌هایی که یا پتو پیچ روی تخت دراز کشیده‌اند یا راه می‌روند و با دوستان نامرئی‌شان حرف می‌زنند یا بهت‌زده به جایی خیره شده‌اند و همه با هم یک وجه مشترک دارند و آن، اقامت در بیمارستان روانپزشکی رازی، بزرگ‌ترین مرکز درمان و نگهداری از بیماران روانی در کشور است، همان امین‌آباد سابق.



شهری در حریم کاج‌ها

پیش از آن که به بیمارستان روانپزشکی رازی بیایم، همیشه تصورم از آنجا اردوگاهی مخوف و محصور بین دیوارهایی بلند بود که در آن بیمارانی مجنون و آشفته با لباس‌های ژنده به تخت‌ها زنجیر شده‌اند. اینجا اما بر خلاف خیال من، به شهری کوچک می‌ماند با ساختمان‌های بزرگ و کوچک، محصور میان کاج‌های کهنسال.

بیمارستان دو بخش دارد؛ بخش فعال که بیمارانش پس از گرفتن خدمات درمانی، مرخص می‌شوند و بخش مزمن که حدود 600 بیمار دارد و برای آنها برگشت به خانه ممکن نیست چون یا محکومیت‌های قضایی دارند یا بی‌سرپرست هستند یا خانواده‌های‌شان توان نگهداری‌شان را ندارند.

امین اجلی، مدیر اداره پرستاری بیمارستان می‌گوید: حدود نیمی از بیماران مرکز سالمندند و علاوه بر اختلالات روانی مشکلات جسمی هم دارند و باید برای درمان به سطح شهر فرستاده شوند، اما بیمارستان از مرکز شهر بسیار دور است و رفت و آمد، دشوار و هزینه‌بر.

نگهداری از مجرمان با دست خالی

«مطمئنید یکی از آن مشت‌ها را به ما نمی‌زند؟» این را از پرستاری که خونسرد کنارم ایستاده است، می‌پرسم. زانوهایم از ترس سست شده‌اند. مرتضی اولین بیماری است که در بخش مردان دیده‌ام، چهارشانه و قوی هیکل است و بی‌وقفه به کیسه‌ای آویخته از سقف مشت می‌کوبد و جای هر مشت روی کیسه گود می‌افتد.

پرستار در گوشم زمزمه می‌کند: «آن مشت را اگر به کیسه نزند و انرژی‌اش تخلیه نشود، ممکن است به ما بزند.» مرتضی کیسه را رها می‌کند و می‌آید طرف ما. از ترس حتی توان عقب رفتن ندارم، اما او لبخند می‌زند.

پرستار می‌گوید: «مرتضی گیتاریست بوده... .» مرد می‌گوید: «شیشه می‌کشیدم. خیلی توهم داشتم. حالا بهترم.» پرستار می‌گوید: «اینجا می‌تواند ساز هم بزند.»

در راهروی بخش، هفت مرد، بهت‌زده، با لباس‌های خاکستری، دورم حلقه می‌زنند و تماشایم می‌کنند. سخت حرف می‌زنند، سخت تمرکز می‌کنند و سخت به یاد می‌آورند چرا بستری شده‌اند، بعد از 6ـ 5 دقیقه، اولین نفر می‌گوید: «شیشه می‌کشیدم، قاطی می‌کردم.»

دومی بی‌خبر است چرا آمده؛ سومی هم شیشه می‌کشیده و جن‌ها دائم توی گوشش حرف‌های نامربوط می‌زده‌اند. چهارمی حتی نمی‌داند کجاست، اما دندان‌های یک در میان سیاه شده، لب‌های بی‌رنگ و پوست آفتاب سوخته و خشکش، گواه می‌دهند که معتاد به یکی از مواد مخدر صنعتی است. پنجمی هم معتاد بوده است، ششمی نام بیماری‌اش را نمی‌داند و پرستار می‌گوید اسکیزوفرن*‌ است؛ هفتمی، جوابم را نمی‌دهد، مدتی به من خیره می‌ماند و بعد رو می‌کند به دیوار و با خودش زمزمه می‌کند.

مشت نمونه خروار است. اگر در بازدید از یک بخش، نیمی از بیمارانی که با آنها گفت‌وگو کرده‌ام نام شیشه را به زبان آورده‌اند، می‌شود نتیجه‌گیری کرد که شمار معتادان به مواد مخدر صنعتی در میان بیماران روانی بالاست.

مدیر اداره پرستاری بیمارستان حرفم را تائید می‌کند: «در سال‌های اخیر درصد بالایی از مراجعان سوءمصرف مواد مخدر داشته‌اند. گاهی اختلال روانی، بیمار را به سمت مصرف مواد می‌کشاند و گاهی مصرف مواد، باعث بروز اختلال روانی می‌شود.»

معتادهای توهم‌زده و پرخاشگر، فقط مجرمانی نیستند که در بیمارستان رازی نگهداری می‌شوند. این مرکز بیش از 60 بیمار قاتل با محکومیت قضایی هم دارد، اما از نیروی انتظامی برای حفظ امنیت کادر درمان و حتی بیماران دیگر در بخش‌های درمانی خبری نیست.

چرا از ما می‌ترسند؟

وارد بخش زنان که می‌شوم، یلدا، دستم را توی دستش فشار می‌دهد و می‌گوید: «می‌دانستی من ایدز دارم؟» او از نوجوانی، ده‌ها بار از خانه فرار کرده است. در یکی از فرارهایش، مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته و مبتلا به ایدز شده است. می‌پرسم: «چرا این همه فرار می‌کنی؟» می‌گوید: «مردم چرا از ما می‌ترسند؟»

بقیه رفقای یلدا، با لباس‌های نخی گشاد، روی صندلی‌های گوشه سالن رو به روی تلویزیونی که روشن است نشسته‌اند، اما کسی تماشایش نمی‌کند. بتول، گیس سپید بافته‌اش را یک طرف شانه می‌اندازد. تازه عروس بوده که شوهرش او را در مرکز بستری کرده و از آن روز تا حالا بیش از 30 سال است انتظار برگشتن مردش را می‌کشد.

یلدا در نیمه باز بخش را که می‌بیند شاید باز، یاد فرار می‌افتد که به سرعت به طرفش خیز برمی‌دارد. پرستاری جلوی در با او گپ می‌زند و آهسته در را می‌بندد و قفل می‌کند و بعد عینکش را نشانم می‌دهد «گاهی که حالشان بد می‌شود بدجوری می‌زنند. می‌دانی تا حالا چند تا عینک توی صورتم شکسته‌اند؟ دست و پا هم می‌شکنند.»

زمین‌لرزه‌های ترسناک بر تن رازی

اصغر همتی، رئیس امور اداری بیمارستان می‌گوید: «ما از خانواده‌های بیماران هزینه‌ای نمی‌گیریم. خیلی‌هایشان آنقدر مشکلات مالی دارند که حتی هزینه رفت و آمدشان را هم ندارند و ما ناچاریم از بخش خیریه برایشان درخواست کمک کنیم.»

آمارهای داخلی بیمارستان نشان می‌دهد که به طور متوسط هر بیمار در ماه حداقل یک میلیون و 500 هزار تومان خرج دارد که تامین آن برای بیمارستان دشوار است، اما همیشه نیکوکارانی هستند که از راه می‌رسند و بخشی از نیازهای بیماران را تامین می‌کنند.

سیدعطاء موسوی، مسئول خیریه ثامن‌الحجج (ع) برایم تعریف می‌کند: بیمارستان روانی برای خیلی از نیکوکارها شناخته شده نیست و به همین علت تعداد نیکوکارهایی که به بیمارستان کمک می‌کنند محدود است و شمار زیادی از اعضای خیریه، همان کادر درمان بیمارستان هستند که بازنشسته شده‌اند.

حرفمان که به نیازهای بیماران می‌رسد، موسوی می‌گوید: «به همه چیز احتیاج داریم، غذا، لوازم بهداشتی، پوشاک اما از همه بیشتر پوشینه می‌خواهیم که گران و کمیاب است.» حرفش هنوز تمام نشده که زمین‌لرزه می‌گیرد، شیشه‌ها به رعشه می‌افتد، استکان چای از دستم می‌افتد و صندلی را محکم می‌چسبم.

 به گمانم زلزله آمده است، اما زمین که آرام می‌گیرد، پرستار بازنشسته‌ای که کنارم نشسته توی گوشم نجوا می‌کند: «از ساعت 12 ظهر لرزه‌ها شروع می‌شود تا عصر! اعصاب بیماران به هم می‌ریزد. منشأ زلزله آنجاست...» با انگشت، تپه مجاور بیمارستان را پشت پنجره نشان می‌دهد.

خیلی از بیماران بیمارستان رازی خیال می‌کنند زمین‌لرزه‌ها جزئی از توهمات است، اما کادر درمان می‌دانند که آن لرزهای روزانه حاصل انفجار دینامیت‌هایی است که کارگران کارخانه سیمان برای استخراج معدن در کوه کار می‌گذارند و شکایت‌های مسئولان بیمارستان از کارخانه هم به جایی نرسیده است.

بیمارستان رازی، گرچه فضای سبز بزرگی دارد، اما قرار گرفتنش در کنار واحد‌های آلاینده‌ای مانند کارخانه ذوب فلزات، کارخانه تولید آجر نسوز و سیمان باعث شده خیلی از بیماران، پرستاران و پزشکان دچار مشکلات ریوی شوند. هوا آنقدر آلوده است که روی خودروی پارک شده کادر درمان در طول چند ساعت، لایه‌ای از غبار نشسته است.

در حیاط بیمارستان، پیرمردی آشفته از بخش اورژانس بیرون می‌آید و راه می‌افتد به طرف کاج‌ها. پرستاری دستش را می‌گیرد تا او را به اورژانس برگرداند و از من می‌پرسد: «کسی همراهش نبود وقتی آمد اینجا؟» یادم می‌آید چند دقیقه پیش، پسر جوانی، پیرمرد را جلوی در اورژانس رها کرد و دستپاچه سوار خودرویش شد و رفت. می‌گویم: «نه... به گمانم کسی همراهش نبود...» و به سمت در خروجی راه می‌افتم./جام جم

* اسکیزوفرن: نوعی اختلال روانی که در فرهنگ عامه به آن جنون می‌گویند.
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۵۳
در انتظار بررسی: ۰
من
۲۳:۳۱ ۱۱ تير ۱۴۰۱
دوستان پیشنهاد میکنم فیلم بیدارگری با بازی رابین ویلیامز و رابرت دنیرو رو حتماً ببینید...فیلمی که اگر جدی گرفته میشد،اینهمه انسان‌های نازنین مثل اینها،در همچین جاهایی،منتظر مرگ نمیموندن.حیف
Shima
۱۷:۵۷ ۲۳ خرداد ۱۴۰۱
یکی از بزرگ ترین آرزوهام رفتن به این بیمارستان روانی ست
خیلی دوست دارم از اونجا دیدن کنم و با بیمارا حرف بزنم و بتونم باهاشون حرف بزنم
خیلی دوست دارم مثل اونا لباس بپوشم و مثل اونا شم
کاشکی حداقل برای ی شب بتونم اونجا باشم⁦❤️⁩
ناشناس
۱۱:۰۹ ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۱
من تصمیم دارم کتابی در مورد انسانها بنویسم و در تلاشم که حتما با این مرکز ارتباط بگیرم...
مائده حسینی
۲۳:۱۹ ۲۹ فروردين ۱۴۰۱
توروخدا بیاید منو ببرید
من
۱۲:۲۳ ۱۸ تير ۱۴۰۱
تو هم مثل می خوای به اونجا بری ؟
کیان
۱۵:۳۰ ۰۷ فروردين ۱۴۰۱
خیلی غمگین
ناشناس
۲۲:۴۳ ۱۰ بهمن ۱۴۰۰
بیشترش بخاطر مصرف شیشه هستش.عموی من شیشه میکشید ترک کرد ولی روانی شد اخرش بردیمش همینجا.یکی از عللش مواد مخدره.خدا نابود کنه قاچاقچی ها رو
فرشید
۱۴:۳۱ ۰۶ بهمن ۱۴۰۰
سلام بر شما دوستان من میخواستم بدونم چطوری میشه این عزیزان کت اونجا بستری هستن ملاقات کرد
تنها من
۰۰:۲۳ ۲۶ دی ۱۳۹۹
ای خدای بزرگ امیدوارم به بزرگیت این بنده های خودت با سلامت کامل به آغوش گرم خوانواده برگردند برای این مریض ها دعا کنید برادر عزیز من هم در این بیمارستان بستریست چقدر سخت است ببینی عزیز تر از جانت در شرایط بدی است وتو نمی توانی کاری کنی خدا خیربدهد کسانی که در این مراکز به این مریض ها خدمت میکنند
Bitakeramat
۲۲:۵۹ ۰۳ مرداد ۱۳۹۹
امیدوارم اون پریشون حال هایی ک توی بیمارستان هستن
خب تنها هستن بیشتریاشون
حداقل کادر درمانی انصاف داشته باشن و اذیتشون نکنن
ب امید روزی ک تبعیض بین انسان‌ها قائل نباشه هیج جوره
اونا فقط بیمار هستن ن چیز دیگه!
مهیا
۱۷:۵۰ ۱۸ تير ۱۳۹۹
کارهای خطر ناک میکند
ناشناس
۱۰:۰۹ ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۹
چرا باید همه جا به جای اینکه اسم این بیمارستان رو بگن
ناشناس
۱۹:۵۱ ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۹
دیروزامدم‌ گفتم‌ مریض دارم نگهبان درب گفت پذیرش نداریم بخاطر کرونا پذیرش نداریم حتی اجازه سوال نداد دست ازپا درازتر برگشتم
امروز دوباره امدم نگهبان عوض شده بود گفت‌ برو مریضتو بیاراوردم بستری کردن
اگه امکان داره به نگهبان بگویدنگهبانیکنه اطلاعت غلت به ارباب رجوع نده
ممنون از پرسنل بیمارستان رازی
غلامی
۱۴:۳۹ ۰۴ ارديبهشت ۱۳۹۹
سلام. میشه به راحتی بخشی از هزینه های بیمارستان را از می‌توان از کارخانه سیمان به دلیل مشکلاتی که از انفجارات کوه ایجاد می‌کنند تهیه کرد.
ناشناس
۱۹:۰۶ ۲۳ دی ۱۳۹۸
سلام من تنها برادرم اونجا بستری شده میگن انقدر قرص آرامش بخش خورده اینجوری شده دارم دق میکنم اشکام وای نمیسته تو رو خدا واسه تنها برادرم دعا کنید زود خوب شه دارم میمیرم براش
ارش
۰۲:۴۴ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
سلام من با خواهرم زندگی میکنم شیشه مصرف میکنه دیگه دیوونه شده من چجوری میتونم تو این بیمارستان راضی بستریش کنم پدر من و دراورده ابروم و تو ساختمون پیش همسایه ها برده، چطور میتونم بستریش کنم؟ با پای خودش نمیاااد ؟؟؟؟
ناشناس
۰۲:۴۳ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
توروخدا بیاین دعا کنینن داداشه من ا نجاست من شهرستانم نمیتوانم برم غذا کم میدهند بهش زنگ میزنی بهش میگه من گشنمه خوب نمیرسن بهشون بیایین دعا کنیم اینا رود خوب بشن بیان سر خونه رندگیشون
ناشناس
۲۱:۳۷ ۱۸ بهمن ۱۳۹۷
خدا بیماران رو شفا بده
پریا
۲۱:۳۷ ۱۸ بهمن ۱۳۹۷
با سلام منم برادرم همچین مشگلی داره روانش پریشانه والان دربیمارستان رازی بستری هستش تورو خدا دعاکنید همه مریضها رو شفای بردارمنم هم ازخدا بطلبیدچون هرکسی یه نفسی داره خیلی ناراحتیم چون برادرم جونه همیشه برای شفای کل بیمارها دعاکنیم
ماکانی
۲۰:۳۳ ۰۱ دی ۱۳۹۷
الهی بمیرم خدا شفاشون بده
اورژانس اجتماعی کمالشهر
۲۱:۵۹ ۰۱ شهريور ۱۳۹۷
قابل توجه ریاست بیمارستان رازی امین آباد و وزیر بهداشت و مردم

لطفا فیلم دوربین مدار بسته اتاق دارو بخش سینا یک مورخ 21 مرداد1397 بین ساعت 7:45 تا 8:20 دقیقه بعد از ظهر را ببینید که چطور آقای گودرزی از بهیاران بخش با بیماری به نام اسماعیل عباس زاده درگیر شده و وی را کتکاری می کند و دائما تهدید می کند که وی را می کشد و خدمتگذار حیدری و یک نفر دیگر سه نفری بیمار روانی را کتکاری میکنند جلوی چشم سایر بیماران

قابل توجه ریاست بیمارستان رازی امین آباد و وزیر بهداشت و مردم

پرسنل بخش سینا یک از بیماران بیگاری می کشند و در ازای یکی دو نخ سیگار یا کمی جیره غذا آنها را وادار به طی کشیدن ، نظافت دستشویی ، شستن ظرفها و کارهایی که وظیفه خود پرسنل بخش است وا میدارند ! فیلم های دوربین مدار بسته مشاهده شود

تنها کسی که با شرافت در بخش کار میکرد خدمتگزار آقای اصغری بود.

قابل توجه ریاست بیمارستان رازی امین آباد و وزیر بهداشت و مردم

مورخ 18مرداد 1397 پرسنل شیفت شب بخش سینا یک بیمارستان رازی بساط جوجه کباب راه انداخته بودند و بوی دود کباب جوجه کل بخش را برداشته بود و آقای گرگانی برادر خود را هم وارد بخش کرده و برای بستن دهن بیماران ابتدا به آنها نوشابه دادند سپس با پخش سیگار به بیماران را تطمیع کردند . آن هم در بیمارستان روانپزشکی !!! فیلم دوربین مدار بسته مشاهده شود

یکی از بیماران وقتی به موضوع اعتراض کرد توسط گرگانی تهدید شد و چون ایشان ناراحتی قلبی دارند بخاطر تهدید رگ پایش دچار گرفتگی شد بطوری که قادر به راه رفتن نبودند!!!
p
۱۰:۱۳ ۰۲ خرداد ۱۳۹۸
واقعا که ،داریم به کجا میرسیم !!!
ناشناس
۱۰:۳۵ ۳۰ مرداد ۱۳۹۷
خدا همه بیماران را شفا دهد
ناشناس
۰۸:۳۱ ۲۱ اسفند ۱۳۹۶
خدا همه بیماران خصوصا بیماران روحی روانی رو شفا بده
ناشناس
۲۱:۵۰ ۱۱ اسفند ۱۳۹۶
آخر من نففهمیدم چش بوده
ناشناس
۰۳:۲۰ ۰۶ مهر ۱۳۹۶
خدا رحم کنهtp://migna.ir/vdcfejdj.w6dyxagiiw.html
اسی
۱۶:۰۹ ۱۶ مرداد ۱۳۹۶
خداا شفاشون بده بیچاره ها دلم براشون سوخت
Arash bahari
۲۰:۰۱ ۰۶ مرداد ۱۳۹۶
اقا منم ی همچین مریضی دارم تو خونه بدجورم روانی چکارش کنم نمیتونم هزینه درمانش و بدم. همه رو اسی کرده تو ساختمون همش دادو بیداد میکنه.اصلا نمیتونم تو خونه نگهدارمش.لطفا بگید چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ناشناس
۰۲:۵۴ ۲۴ تير ۱۳۹۶
همین که به این عزیزان برسونیم که ما دید بدی نسبت بهشون نداریم لطف بزرگی در حق جامعه خودمون کردیم
اکبری
۲۲:۲۲ ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۶
سلام شب همهگی خوش..من بردارم سالهاست بیمار روانی داره و الان خیلی شدید شد بعد مرگ پدرم ب این حالت درامد ازدئاج کرد فک میکردیم از تنهایی همه همه چی بدتر شد و از همسرش جدا شد چندین بار بستری شد و مجدد حالش خراب شد مادر پسری دارم ک همش سعی میکنه دارو هاشو بد اما ....توانایی مالی هم نداریم ک منتقل کنیم لیمارستان روانی ...هرشب تا صبح داد بیدا میکنه و توهم داره همسایه هاهم شکایت کردن ...واقعا دیگ موندیم چیکارش کنیم اگر کسی راه حلی داره پیشنهاد بد ممنون میشم
اکبری
۲۲:۲۲ ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۶
سلام شب همهگی خوش..من بردارم سالهاست بیمار روانی داره و الان خیلی شدید شد بعد مرگ پدرم ب این حالت درامد ازدئاج کرد فک میکردیم از تنهایی همه همه چی بدتر شد و از همسرش جدا شد چندین بار بستری شد و مجدد حالش خراب شد مادر پسری دارم ک همش سعی میکنه دارو هاشو بد اما ....توانایی مالی هم نداریم ک منتقل کنیم لیمارستان روانی ...هرشب تا صبح داد بیدا میکنه و توهم داره همسایه هاهم شکایت کردن ...واقعا دیگ موندیم چیکارش کنیم اگر کسی راه حلی داره پیشنهاد بد ممنون میشم
اکبری
۱۱:۴۹ ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۶
امیدوارم بتونید راه حلی بدین
روح الله
۰۱:۱۰ ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۶
فقط برایشان دعا کنید تا زودتر خوب بشن و به آغوش خونوادهاشون برگردن ؛ آخه این دوستان که ازاول این طوری نبودن که .........
ناشناس
۰۱:۱۲ ۲۶ فروردين ۱۳۹۶
سلام و شبتون به خير؛ امشب يه نَفَر منو خيلى اذيت كردودست آخر گفت بايدببرنت "أمين آباد"، گفتم نمى دونم كجاست ولى توخودت مى دونى! واقعا هم نمى دونستم كجاست . الآن سرچ كردم ديدم جاى اين عزيزان زبان بسته است. حالا مى فهمم كه نبايد جواب اون فرد رو مى دادم، براى خالق ما كارى نداره، به آنى مى تونه عقل و همه چيز رو از آدم بگيره، من نمى دونستم اينجا كجاست اما الآن فهميدم، جاييه كه برادر اون فرد شايد تو اونجا يا جايى شبيه اون بوده تا بهتر شده و حالا تو خونه است و ازش مواظبت مى كنن. البته اگه درستش رو بخواهين شايد اون از چندتا داداش و خواهر خودش و خيلى از آدم هاى ديگه عاقبتم باشه، چون حداقلش اينه كه از مادر پير و زمين گيرش داره پرستارى مى كنه. خدا بهشون صبر بده، خدا هرچي مى خوان بهشون بده. من از دستش خيلى ناراحت مى شم اما الآن كه فكرش رو مى كنم اين فرد تو زندگيش خيلى اذيت شده؛ ٧ سالگى پدرش به رحمت خدا رفته و مادرش با هشت بچه قد و نيم قد تنها مونده....، خدا بهشون صبر بده و به من كه زود از كوره در نرم.
محمد
۲۱:۱۳ ۲۳ بهمن ۱۳۹۵
از همه کسایی که این گزارش رو خوندم یه خواهش دارم بیام با هم بیماران روانی رو مسخره نکنیم درکشون کنیم و ازشون ناراحت نشیم به امید پایان تمام رنج های موجود در دنیا
ناشناس
۲۰:۴۵ ۲۳ مهر ۱۳۹۵
سلام از همه عزاداران این شب وروزهای عزیز عاجزانه تقاضای دعا برای تمام بیماران اعصاب وروان که خواهر منم یکی از آنهاست رو دارم ( التماس دعا)
ناشناس
۰۵:۲۱ ۲۰ مهر ۱۳۹۵
کاش میشد کارگردان میشدم و یه فیلم سینمایی شاهکار در مورد همین بیمارارن می ساختم. فیلمی که قبل ترها میلوش فورمن مرحوم با نام دیوانه از قفس پرید ساخت
ناشناس
۰۰:۰۵ ۱۹ مهر ۱۳۹۵
ب حق این عزای حسین خدا همه مریضارو شفا بده انشالله
ناشناس
۱۴:۳۸ ۰۹ شهريور ۱۳۹۵
خدایا همه بیماران روشفابده ،به عزت وبزرگیت به همه فرشته هات بگو به همه خانواده ها یی که مریض دارند کمک کنند،آمین خدایا دوستت دارم
ناشناس
۲۳:۵۰ ۰۳ شهريور ۱۳۹۵
خدا به همه اونها شفا دهد من با رفیقم خواستیم بیایم ملاقات که راهمون ندادند
رفیقم خیلی اهل دل است وسعی دارد نه غیبت کند نه دروغ خیلی سیمش وصله ونفوذ کلام عجیبی دارد گاهی یک حرفهایی به دلش می افتد که ادم را به فکر می کشاند خلاثه به من گفت حسن جان منه هزار رنگ دارم میرم پیش یک رنگها من گفتم علی اقا یعنی چه ؟؟؟/گفت اونها به مصلحتی عقل ندارند و وحیله وکلک وبازی و وو هم ندارند د لی کار می کنند پس یک رنگ هستند اگه بگن دوستت داریم واقعا دوستت دارند ((سیاست و دو رویی ندارند))
حرف قشنگی بود منه هزار رنگ برم یک رنگها را ببینم
رفقا عازم مشهد هستم برای همه دعا می کنم
ناشناس
۱۷:۴۸ ۳۰ مرداد ۱۳۹۵
ازتمام کارکنان روزنامه جوان بابت تمام زحماتشون سپاسگذارم وازتون خواهش میکنم تو برنامه خندوانه شرکت کنید ومشکلات این بیماران رو اونجا مطرح کنید و از شون کمک بخواهید به خدا اگه من میتونستم برم تواون برنامه حتما اونجا این مشکل بزر گ رو مطرح میکردم
ناشناس
۱۵:۴۱ ۲۳ تير ۱۳۹۵
بیماران نيازمند کمک هستند اما ان پرسنل زحمتکش بيمارستان هم نيازمند توجه مسئولین هستند
ناشناس
۲۳:۵۹ ۰۹ تير ۱۳۹۵
هاجر مغانی خواهر بیمار آمنه مغانی بلوک ۴. از همه مردم تقاضا دارم از این مرکز دیدن کنید و با بیماران روبرو بشید اکثر بیمارها ملاقاتی ندارن و چشمشون به در ازتون خواهش میکنم هرچی میتونید نذری وهر خیرات دیگه دارید تو رو خدابهترین و ثوابترین جا فقط اینجاست از تمام خیرین هم عاجزانه همی تقاضا رو دارم انشالله به امید آن روز متشکرم
ناشناس
۰۹:۵۶ ۲۵ خرداد ۱۳۹۵
ما هم نتها برادرم دوچار بیماری روانی هست همیشه توی بیمارستان روانی ها بستری خدا تمام بیماران را شفا دهد یا امام زمان خود به فریادمان برس
ناشناس
۲۳:۰۳ ۲۹ فروردين ۱۳۹۵
از دعا نا امید نباشید من تمام مریض ها را دعا می کنم خدایا به حق امام جواد ع همه مریض ها را شفا بده
عزیزم شما هم برای مریض ها دعا کن
ناشناس
۲۱:۵۵ ۰۹ اسفند ۱۳۹۴
من برادرم تصادف کرد و دستش قطع شد ، هر چند قبلا زمینه بیماری روانی داشت ولی از اون سال تا حالا که 14 سال می گذره به شدت مشکل روانی داره .با اینکه اذیتمون می کنه تا حدی که مادرم ناراحتی شدید اعصاب گرفته ولی به خاطر وضعیت جسمانیش دلمون نمیاد بذاریمش همچین جایی چون دیوانه های دیگه کتکش می زنن و اون عاجز از دفاع از خودش. خدایا تو بگو چه کنیم. تو رو به خدا دعامون کنید.
ناشناس
۲۰:۱۸ ۰۴ دی ۱۳۹۴
تشکر از پرسنل ابن مرکز خدا حفظشون کنه
ناشناس
۱۳:۰۰ ۲۳ شهريور ۱۳۹۴
ای مردم لطفا درک کنید نه بخندید که به حال خودتون شکر کنید اگه غم وگرسنگی همسایت رو دیدی براش دل نسوزنی مسلمون نیستی.
حسن
۱۷:۲۸ ۱۲ تير ۱۳۹۴
امام زمان قربانت شوم از خدا بخواه تمام مریضها شفا پیدا کنند وخدایا ببخشید ببخشید عذر خواهم به غلط کردن افتادم از اینکه همه اش ناشکری کردم
کیمیا
۲۲:۰۳ ۰۵ تير ۱۳۹۴
کجایی تا بیای و حال همشونو خوب کنی ..
تو درمان همه ی دردهارو میدونی
خیلی دنیا نیازمندته
یا مهدی عج
ناشناس
۰۷:۱۵ ۱۹ فروردين ۱۳۹۴
خداهمه بیماران روشفابده
دکتر خرازی
۱۶:۰۳ ۱۴ تير ۱۳۹۳
خدارا شکر که به ما اقل و هوش داد ه و به بعضی از دیگرا هوش وفکر و دانایی نداده و حتی دیوانگان رادوست دارد
ندا
۰۰:۲۴ ۲۱ خرداد ۱۳۹۳
وای خدای من...همه ارزش ووجاهت و وقار انسان به سلامت عقل وذهنشه.وقتی ذهن بیمار یافلج بشه چه بصورت مادرزادی یا ازروی نادونی ومصرف الکل وموادمخدر اونوقت شان انسان ازبین میره ومیشه مثل یک ربات.نه فکر می کنه نه درک میکنه...همش توهم واختلال فکری وحرفای رکیک تو اوج فشار ذهنی وحمله به اطرافیان ..... .
مطمئنم اون افرادی که درسطح گسترده وجهانی اقدام به تولید و توزیع موادمخدر میکنن نه انسان بلکه انسان شیطان صفت وهم پیمان با شیطان هستن...چراکه دانسته انسانها رو اینطوری به ورطه نابودی می کشن.
البته نباید فراموش کرد که واقعا عده زیادی ازبیماران روانی که تحت حمایت این مراکز نیستن واقعا حجم زیادی از امار جرائم اجتماعی رو به خودشون اختصاص دادن...که راحت دست به سرقت وحتی قتل می زنن ودرنهایت باتشخیص اختلال روانی خیلی راحت تبرئه میشن...... .