به گزارش
خبرنگار سياست خارجي باشگاه خبرنگاران "حسن هانيزاده" طي يادداشتي به بررسي تحولات اخير قطر و جابجايي قدرت در اين كشور پرداخت.
متن این یادداشت به شرح ذیل است:انتقال قدرت از " شیخ حمدبنخلیفه آلثانی " به فرزند خود " شیخ تمیمبنحمد " برآیند برخی تحولات سیاسی در منطقه و خصوصا سوریه است.
از مدتها پیش با آشکار شدن آثار شکست میان گروههای تروریستی و خصوصا پس از پاکسازی منطقه استراتژیکی القصیر در مرز مشترک سوریه، لبنان و شکست قطر در تقویت گروههای تروریستی، آمریکاییها به این نتیجه رسیدند که گروههای ترورستی النصره و لواءالاسلام که زیرمجموعه القاعده هستند گزینه مناسبی برای سرنگونی دولت بشار اسد نخواهند بود.
از طرف دیگر مثلث ترکیه، قطر و عربستان هم در طول 27 ماه گذشته علیرغم هزینههای 36 میلیارد دلاری تسلیحاتی و مالی برای تقویت گروههای تروریستی سلفی در سوریه بینتیجه مانده و آمریکاییها در صدد تغییر سیاستهای خود در منطقه و سوریه هستند.
از آنجا که " شیخ حمدبنخلیفه آل ثانی " نتوانسته از عهده مأموریتهای خود در سوریه به خوبی برآید آمریکاییها از مدتها پیش در صدد تغییر امیر قطر برآمدند و به همین دلیل سه ماه پیش هیئتی از سوی وزارت خارجه آمریکا به دوحه اعزام شد و به امیر این کشور ابلاغ کردند باید قدرت را به فرزند خود، " شیخ تمیم "واگذار کند.
به همین دلیل انتقال قدرت به صورتی آرام و سیال انجام شد و از آنجا که مأموریت جدیدی به " شیخ تمیم "سپرده شده است، امیر قطر مجبور به کنارهگیری از قدرت شد.
آمریکا به دنبال اجرای فاز دوم سیاستهای خود در قبال سوریه است و این سیاستها را باید" شیخ تمیم " انجام داده و به پایان برساند؛ یکی از این سیاستها این است که کنفرانس ژنو 2 باید با حضور دولت سوریه و همه طرفهای درگیر در بحران این کشور تشکیل شود تا بتوان برای حل آن راهکاری سیاسی پیدا کرد به همین دلیل انتقال قدرت در قطر با اراده و خاص آمریکا و غرب صورت گرفت.
" شیخ تمیمبنحمد " قطعا سیاستهایی را اعمال خواهد کرد که در وضعیت داخل قطر تغییراتی اساسی ایجاد خواهد شد چراکه آمریکا از یکسو نگران موج بیداری اسلامی در کشورهای شکننده حوزه خلیج فارس بوده بنابراین بخشی از انتقال قدرت برخواسته از همین نگرش و نگرانی آمریکا از بروز بحران اجتماعی در قطر و منطقه صورت گرفته است.
از آنجا که قطر بهعنوان مقر سرفرماندهی ارتش آمریکا در منطقه تلقی میشود بنابراین آمریکاییها نگران بروز این تنش اجتماعی هستند و بنابراین امیر جدید قطر باید براساس خواست آمریکا یک قانون اساسی جدید تنظیم و ضمن برگزاری انتخابات پارلمانی منتخب را نیز جایگزین پارلمان مشورتی منصوب امیر سابق قطر کند.
قطر در آینده شاهد یک سری دگرگونیها در وضعیت آزادیهای فردی و اجتماعی خواهد بود و به سمت تشکیل نهادهای مدنی خواهد رفت.
امیر قطر علاوه بر مأموریتهای خارجی داراي مأموریتهای داخلی است و تلاش میکند براساس الگوهای غربی، قطر را به سمت دموکراتیزه کردن و تشکیل یک پارلمان منتخب هدایت کند.
روابط آینده قطر با رژیم جعلی صهیونیستی به صورت آشکار و پنهان ادامه خواهد یافت و اگرچه براساس موضعگیری اخیر امیر جدید این کشور همچنان در کنار ملت فلسطین باقی خواهد ماند اما وی بدون اراده و خواست آمریکا و لابی صهیونیستی گامی را در راستای کمک به ملت فلسطین برنخواهد داشت و سیاستهای خارجی کماکان ادامه خواهد یافت و از آنجا که قطر کشور ثروتمندی است و درآمد سرانه 96 هزار دلار و درآمد ملی 126 میلیارد دلاری در سال حاصل میشود، مردم این کشور در رفاه نسبی به سر میبرند و چندان در مسائل سیاسی دخالت نمیکنند.
چنانچه دگرگونیهای سیاسی و اجتماعی کاملا جدی نباشد و براساس تشکیل نهادهای دموکراتیک صورت نگیرد قطعا این کشور به سرنوشت بحرین دچار خواهد شد.
انتهای پیام/