اردوغان در واقع يک ساده لوح محسوب مي شود و در تعابير سياسي به کسي ساده لوح گفته مي شود که در مقابل قدرت ها و برنامه هاي از پيش تنظيم شده سر تعظيم فرود آورد.
در هنگام سوگند خوردن اردوغان پس از انتخابش توسط مردم ، وي اداي سوگند به آن کرد تا هيچگاه با همسايگان اين کشور وارد تنش ودرگيري نشود اما وي اين خواسته را هيچگاه محقق نکرد و با افتادن در چاه گمراهي سوريه ، وضعيت را دچار وخامت کرد.
اين موضوع واقعيتي است که براي اردوغان رخ داده و غرب متوجه آن شده است که نقطه ضعف اصلي اردوغان غرور بالاي اين سياستمدار است که بوسيله آن مي توان بسياري از اهداف صهيونيستي را در منطقه خاورميانه اجرايي کرد.
غرب با حيله اينکه اگر وضعيت در سوريه به نفع غربي ها پايان بپذيرد ، اردوغان را به عنوان خليفه اصلي در اين منطقه به دنيا معرفي مي کند ، با حيله اي آشکار وارد بازي بسيار عجيب با اين سياستمدار ترک شد که البته توانست اردوغان را متقاعد کند که وي واقعا مي تواند چنين مقامي را با پياده کردن سياست هاي آمريکايي در منطقه بدست آورد.
اما اين اقدام از جانب اردوغان بر اين موضوع صحه گذاشته که غرور وي در سياست در نهايت مي تواند موجب از بين رفتن وجهه خاص او در ميان عوام ترکيه و حتي منطقه شود و ناآرامي هاي اخير در ترکيه هم مصداق عملي چنين تعصب بي جايي است.
در تاريخ 16 مه بطور اتفاقي با استادي در استانبول ديدار کردم و نظر دانشجويان اين استاد را پيرامون اقدامات اردوغان در قبال سوريه جويا شدم.شواهد دال بر اين موضوع بود که تمامي دانشجويان از اين موضوع گله داشتند که چرا اردوغان سياست خود را در قبال کشور همسايه و دوست چندين ساله ترکيه يعني سوريه تغيير داده است . بسياري از اين موضوع خشمگين بودند که چرا اردوغان به حمايت از سياست صهيونيست ها پرداخته و چرا وي از ناآرامي و کشتار مردم بي دفاع سوريه و همچنين بي ثباتي منطقه ابراز رضايت ميکند.
در واقع اين اظهارات دو هفته قبل از آغاز درگيري ها بوده و اينگونه به نظر مي رسد که سخنان استاد فوق کاملا صحيح بوده است و در نهايت خشم دانشجويان از اقدامات کورکورانه اردوغان در سياست خارجي منجر به سرازير شدن مردم به خيابان ها شد.
درخواست اکثر جوانان ترکيه اين بود که چرا با وجود اقداماتي که اسرائيل بر عليه منافع اين کشور انجام مي دهد ، بازهم بايد اردوغان ازآن مواضعي که مدنظر صهيونيست ها است حمايت مي کند و از مقامات سياسي درخواست کردند تا درباره اين سياست اصلاحاتي جدي را انجام داده و ديد واقعي مردم اين کشور را درباره منطقه به غربيان نشان داده و در عين حال اثبات کنند.
با اتفاقات رخ داده در ترکيه و ناآرامي ها و در عين حال سياست هاي غلط اردوغان در ماههاي اخير اين سوال پيش مي آيد که آيا واقعا اردوغان همان فردي ميتواند باشد که سه بار از جانب مردم ترکيه براي نخست وزيري انتخاب شده است و مي تواند مواضع مردم اين کشور را در جهان به گوش همگان برساند؟
قطعا در انتخاب شدن اردوغان به عنوان فردي اصلح از جانب مردم ترکيه در انتخابات شبهه اي وجود ندارد اما مردم ترکيه اکنون مي دانند که هوش سياسي در جامعه امروزي ديگر به تنهايي نمي تواند کارساز باشد و بلکه درايت و فهم تشخيص دوستان واقعي يک کشور با فرهنگ هاي نزديک به هم و سابقه روابط حسنه مي تواند زمينه ساز موفقيت سياست يک سياستمدار باشد.
در واقع اردوغان پيش از ارتکاب اين اشتباهات بايد مي دانست که سوريه دوستي نزديک و هميار و هم دين مردم ترکيه در تمام مواقع بوده است .
در پايان اين مقاله بايد به اين موضوع تاکيد ویژه اي داشت که راه سپري شده توسط دولت مردان حزب عدالت و توسعه در ترکيه اشتباه است و آنها با رسيدن به بن بست در موضع سوريه نگران آينده اين کشور است ، آينده اي که درصورت بازگشت از آن بسياري از متحدان خود را از دست مي دهند و در صورت ادامه دادن به آن در منجلاب بلاتکليفي در بحران بيشتر غرق خواهند شد.