به گزارش خبرنگار معارف باشگاه خبرنگاران، بازماندیم و راه نبردیم
چرا که چشم مان دید و فراموش کرد، قطره های سرخ باران را که سبز می شوند در پس چشم روشنی ظهور تو بر روی گونه های امیدواریم تشیع . . .
حکایت این روزهای بسیاری از ما حکایت شاگردی است که از استاد پیر و دانای خود پرسید؛
استاد چه کنم که خواب امام زمان را ببینم؟ استاد پاسخ عجیبی به او داد؛ شب یک غذای شور بخور ، آب نخور و بخواب . . .
شاگرد دستور استاد را اجرا کرد و برگشت ؛
استاد دائم خواب آب می دیدم ! خواب دیدم بر لب چاهی آب می نوشم ، کنار لوله آبی در حال خوردن آب هستم، در ساحل رودخانه ای مشغول نوشیدن آب هستم، گفت که اینها را خواب دیدم! استاد گفت،تشنه ی آب بودی، خواب آب دیدی ، تشنه ی امام زمان شو تا خواب امام زمان را ببینی . . .
ما انتظار دست هایی را می کشیم که نوازشگری را نسیم از او آموخت، ماه و خورشید به اشارت او بالا و پایین می رود و روز و شب تفسیر پشت و روی آن اند؛
پس بیا و با آمدنت رفع عطش کن. /ز
گزارش از نرجس رئیسی