سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

يادداشت منصور نريمان در سوگ فريدون حافظي

برایم مشکل است بگويم خدا فريدون حافظي را بيامرزد چرا كه همچنان باور به رفتنش ندارم و تصور اينكه او ديگر در ميان ما نيست وجودم را مي آزارد.

به گزارش باشگاه خبرنگاران به نقل از پايگاه اطلاع رساني موسيقي ايران، منصور نريمان يار سال هاي دور و دراز زنده ياد فريدون حافظي كه اين روزها داغدار از دست دادن اين يار قديمي است يادداشتي درباره اين هنرمند فقيد براي«ناي» نوشته كه در ادامه مي آيد. 
منصور نريمان در اين يادداشت آورده است: برایم مشکل است بگويم خدا فريدون حافظي را بيامرزد چرا كه همچنان باور به رفتنش ندارم و تصور اينكه او ديگر در ميان ما نيست وجودم را مي آزارد؛ اميدوارم خدا به من و دوستداران فريدون حافظي عزيز صبر عطا كند تا تحمل اين داغ جانسوز را دوام بياوريم. 
فريدون حافظي يكي از هنرمندان پيشكسوت كشورمان محسوب مي شد كه به چند دليل كم نظير بود؛ اول اينكه او به دليل علاقه مفرطش به موسيقي و هنر، كار قضاوت را رها كرد و به طور كامل زندگي اش را صرف هنر كرد. به واسطه همين شيفتگي كه نسبت به هنر داشت نيز فعاليت هاي ماندگاري در زمينه موسيقي انجام داد كه همواره در تاريخ موسيقي ما خواهد درخشيد.
 دوم اينكه فریدون حافظی از پیشکسوتان«تکنوازان» بود و این نشان از توانایی و جایگاه او در زمانی دارد که اعضای شورای موسیقی«تکنوازان» رادیو را کسانی چون ابوالحسن صبا، میرنقیبی، علی تجویدی، بدیعی و مشیرهمایون شهردار تشکیل می دادند. 
در آن زمان 26 یا 27 تکنواز به اجرای برنامه در رادیو می پرداختند و فریدون حافظی به دلیل سبک و سیاق خاص نوازندگی اش و توانایی که داشت جزو این جمع بود. 
حافظی سفرهای بسیاری به کشورهای مختلف کرده بود و به طبع با بررسی هایی که بر روی موسیقی آن کشورها داشت از موسیقی آنها نیز تاثیر پذیرفته بود. این تاثیر در نوازندگی فریدون حافظی باعث شده بود تا نوازندگی اش به نوعی«ایرانی-فرنگی» باشد و از نوازندگی سایر تکنوازان متمایز جلوه کند. 
سوم اينكه حافظي از نظر نظم و انضباطي كه در زندگي اش داشت كم نظير بود؛ خوب به خاطر دارم وقتي به سن نوجواني و جواني بودم و در مشهد زندگي مي كردم برای اولین بار از طریق رادیو با صداي ساز فريدون حافظي آشنا شدم و بسيار شيفته سبك و سياق نوازندگي و پنجه ايشان شدم. 
 صدای سازی را که از رادیو می شنیدم باعث شد تا همواره دوست داشته باشم ايشان را ملاقات كنم؛ شايد به تعبيري بايد بگويم ستاره بخت و اقبال من و حافظی با هم جور بود كه بعدها موفق شدم او را ملاقات كنم و دوستي مان به رفاقتي عميق بدل شود. 
در همان سال ها و در ايام گذراندن خدمت سربازي راهي تهران شدم تا هنرمند دلخواهم را ببينم اما در آن زمان دسترسي به هنرمندان مانند امروز كار چندان آساني نبود و من موفق به ديدارش نشدم. 
اين ماجرا گذشت تا اينكه حدود سال هاي 1341 – 1342 كه در شيراز بودم خبردار شدم فريدون حافظي به اين شهر آمده و از قضاي روزگار در منزل يكي از دوستانم اطراق كرده است. من نيز با خوشحالي به ديدار ايشان شتافتم و آروزيي را كه مدت ها به دل داشتم محقق شد و با فريدون حافظي آشنا شدم. 
ديدار اين مرد بزرگ بسيار برايم شيرين بود و به خاطر دارم كه همان شب به درخواست دوستان، ايشان دست به ساز برد تا مجلس را از صداي ساز خود محضوض كنند. چيزي كه در همان شب بسيار براي من و سايرين جلب توجه كرد نظم و انضباط كم نظير ايشان بود. فريدون حافظي پيش از آنكه سازش را به دست بگيرد ابتدا دستمال تميزي را از داخل كيف ش در آورد و روي زانوي اش انداخت. سپس يك«نیم آستین» را كه شبيه نيم آستين هاي مورد استفاده عكاسان آن دوره بود بر روی مچ دست راستش بست و شروع به نوازندگی کرد.
 وقتی نوازندگی اش تمام شد درباره فلسفه این کار سئوال کردم و فریدون حافظی گفت روی شلوار پای راست نوازندگان تار به دلیل تماس مداوم با کاسه ساز، براق و سیقلی می شود؛ آستین دست راست نوازنده نیز به دلیل برخورد با سیم های انتهایی ساز به مرور زمان مندرس می شود. 
گمان می کنم بر شمردن همین یک رفتار فریدون حافظی برای کسی که او را نمی شناسد مي تواند گوياي اهمیت نظم و پاکیزگی اين هنرمند بزرگ باشد.
 بعدها که به تهران آمدم حشر و نشری با فریدون حافظی پیدا کردم و دوستی بسیار صمیمانه ای با یکدیگر پیدا کردیم و از آن به بعد رفت و آمد خانوادگی مان تا به امروز ادامه پیدا کرد.
 و چهارم اينكه فريدن حافظي داراي خصلت هاي انساني ارزشمندي بود كه در سازش نيز تاثير گذاشته بود. آنچه در تمام طول این سال ها از فریدون حافظی دیدم و از همه ويژگي هایش برایم مهمتر بود انسانیت و گذشت او بوده است. ارزش و احترامی که او به دوست و دوستی می گذاشت نمونه بود و این ویژگی های اخلاقی اش داغ از دست دادنش را دردناک تر می کند. 
 موسیقی ما امروز مرد بزرگی را از دست داده که باور کردن رفتنش برای کسی چون من مشکل است. درگذشت این مرد بزرگ را به اهالی هنر و موسیقی تسلیت می گویم. روحش شاد و یادش گرامی باد./ص
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.