به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،محمد عليزاده خوانندهاي بيحاشيه با صداي خوب، دلنشين و بسيار صميمي پلههاي بناي موسيقي را يكي يكي پشت سر گذاشته تا با تلاش مضاعفي كه ميكند ماندگاري خود را تثبيت كند.
تا كنون نيز براي رسيدن به چنين هدفي موفق بوده است و آهسته و پيوسته در حال حركت رو به جلو است. او به كمك تكآهنگهاي جذاب و شنيدني خود، توانست جاي خود را در ميان انبوهي از علاقهمندان به موسيقي پاپ باز كند.دنیای اقتصاد با اين خواننده پرطرفدار گفتوگو كرده است كه بخش های از آن را در زير ميخوانيد:
شما با موسيقي سنتي وارد اين عرصه شدید.بله، درواقع من با موسيقي سنتي به اين عرصه آمدم. چون پيش از انتشار آلبومهاي پاپم موسيقي سنتي را فراگرفته بودم و رديفها را آموخته بودم. من به اين موسيقي كه ريشه در فرهنگ مرز و بوم كشورم دارد خو گرفتهام و هرگز داشتهها و آموزههايم را در اين زمينه فراموش نميكنم و در خاطرم است.
من هيچوقت از اين موسيقي دور نخواهم شد، چون در خونم جريان دارد و دوستش دارم. اين را بگويم كه اين موسيقي، موسيقي مرز و بوم من است كه در خون تك تك مردم كشورم جريان دارد و ما با آن خوگرفتهايم. من آنچه را اين روزها به عنوان موسيقي كار ميكنم مديون موسيقي سنتياي ميدانم كه در دوران كودكي و نوجواني فراگرفتهام.
با اين حساب شما نسبت به اين موسيقي اداي دين نكردهايد و به آن وفادار نماندهايد. چرا؟من هرچه دارم از موسيقي سنتي دارم. همانطور كه گفتم من از كودكي موسيقي سنتي را فراگرفتهام و با اين موسيقي آشنا هستم.
در اين ميان من بايد جاي خودم را پيدا ميكردم. بايد دست به انتخابي درست ميزدم. به اعتقاد من همانطور كه در ادبيات و سرودن شعر لازم است كه با ادبيات كلاسيك آشنايي داشت، در اين عرصه نيز لازم است موسيقي كلاسيك را بشناسيم. در اين صورت بسيار موفقتر خواهيم بود، چون با زير و بم آن آشنا بوده و از جزئيات آن كه ريشه در فرهنگ و هويتمان دارد، شناخت كافي داريم.
در آلبوم «دلت با من» نيز شما به كمك موسيقي سنتي و داشتههاي قبليتان كار كرديد؟نه در اين آلبوم و قطعات آن كه در تكتك قطعاتي كه من كار ميكنم، سعي ميكنم براساس داشتههاي ذهني و پيشين خودم پيش بروم و بسازم. در آلبوم سورپرايز هم همينطور بود. من به موسيقي سنتي و ايراني عرق خاصي دارم و موسيقي پاپ ايراني را جزيي لاينفك از آن ميدانم.
پس اين قطعات برگرفته از چيزي به نام داشتههاي ذهني- موسيقايي شما و احساستان است؟بله، دقيقا! من تمامي اعتقاد و باورم را ميخوانم و به آنچه ميخوانم ايمان دارم. من اصولا چيزي را ميخوانم كه در ذهن و قلبم باشد و به آن باور قلبي داشته باشم. تمامي قطعاتي كه خواندهام همگي براساس همين عقيدهام اجرا شدهاند.
من تمام تلاشم را کردم که اين آلبوم، آلبوم خوبي بشود. همانطور كه در ليبل آلبوم هم به آن اشاره كردم اين قطعات برگرفته از احساس دروني من است. تمام هدف و قصد من از ارائه آلبومي بااحساس اين بوده كه مردم با آن به راحتي ارتباط برقرار كرده و مورد قبول و استقبالشان واقع شود. در غير اين صورت نيازي نبود من كارم را منتشر كنم و كافي بود خودم به تنهايي آنها را بشنوم.
آلبوم «دلت با منه» و تمامي قطعات آن ماحصل تلاش من براي هرچه احساسيتر شدن قطعات بود كه فكر ميكنم توانسته باشم در اين زمينه موفق شده باشم. ترانههاي آن نيز همگي از احساس دروني من نشات گرفتهاند و همگي عاشقانههايي از سرودههاي خودم هستند كه دليلي قانعكننده بر اين مدعا است.
براي همين است كه در مورد همكاري با خوانندههاي ديگر در زمينه ترانه كم كاريد؟من كمكاري نميكنم، دوست دارم گزيده كاري كنم. شايد به همين دليل است كه به نظر شما چنين چيزي ميرسد. شايد بهتر باشد بگوييم من كمي حساسيت دارم در اين زمينه و در ساخت موسيقي و واگذاري آنها از خودم وسواس به خرج ميدهم.
شايد اگر كاري براي خودم بسازم شرايط با زماني كه براي ديگران ميسازم متفاوت باشد، مثلا من در آلبومم موسيقياي را ارائه كردم كه كاملا شخصي بود و برگرفته از دنياي دروني من و ذهنيات و خلق و خوي خودم بود. خوب در چنين شرايطي وقتي خودم آن ملودي را اجرا كنم، باورپذيرياش برايم راحتتر و بهتر خواهد بود. ناگفته نماند كه در تمامي قطعاتي كه ارائه كردهام عاشقانهها را رعايت كرده و در نظر داشتهام.
دليل اين امر چيست؟ اينكه ميگوييد ملوديها اگر توسط خودتان اجرا شوند، باورپذيرتر ميشوند و....خوب ببينيد آنچه من به عنوان آهنگ ميسازم، همگي نشان از شخصيت فردي، روحيات و درونيات من دارند. درواقع ميتوان گفت موسيقي من عين زندگي من است. من دوست دارم امضاي كارم هميشه پاي كارهايم باشد. من هميشه دوست داشته و دوست دارم كه وقتي آهنگهايم را ميشنوند، سريعا متوجه شوند كه اين ملوديها، اين ترانهها و كلا اين موسيقي متعلق به محمد عليزاده است.
شما هرگز اينكه قاري بودهايد را پنهان نميكنيد، در صورتي كه خيلي از دوستاني كه قبلا قاري بودهاند به راحتي چنين چيزي را پنهان ميكنند. چرا؟من به اينكه قاري بودهام، افتخار ميكنم و با افتخار ميگويم كه هنوز هم قاري هستم.
پس چطور سر از موسيقي درآورديد؟دوست داشتم تفكرات و ايدههايم را در قالب موسيقي ارائه بدهم تا به گوش همه برسد.به نظر شما چنين چيزي مشكل دارد؟
نه ولي همانطور كه گفتم خيليها چنين چيزي را كتمان ميكنند.خب شايد من با خيليها فرق داشته باشم و فرقم در اين است كه از اين كار لذت ميبرم. دوست دارم اگر عمري باقي بود بازهم به اين كار ادامه بدهم.
براي ماندن در اين شرايط چه ميكنيد؟من عاشق كاركردن هستم و دوست ندارم مدام خودم را تكرار كنم. همانطور كه در آلبومهايم ديدهايد، من سعي كردهام در هر يك از آنها متفاوت از ديگري باشم و دنياي جديدتري از موسيقي را تجربه كنم.
با اين حساب آلبوم بعدي هم با دنيايي از تفاوت منتشر خواهد شد.قطعا همينطور است، ولي امضاي من را با خود خواهد داشت. اين به اين مفهوم نيست كه شما منتظر يك آلبوم عجيب و غريب باشيد، بلكه منتظر تجربههاي جديد باشيد، چون قرار نيست من خودم را فراموش كنم و براي اين متفاوت شدن از همه چيز خودم بگذرم و آدم ديگري شوم. خط فكري و سبك كاري من در تمامي كارهايم مشهود خواهد بود، اما قول ميدهم كاري منتشر كنم كه مردم دوست داشته باشند و از آن لذت ببرند. من از تكرار مكررات بيزارم.
خيلي با قدرت در اين زمينه حرف ميزنيد. گويا خيلي به خود و كارتان ايمان داريد.اگر ايمان نباشد كه نميتوان كار كرد. من زماني كه كارم را آغاز كردم با خودم گفتم تا زماني كه به كارم اعتقاد قلبي و ايمان نداشته باشم، هرگز آن را انجام نخواهم داد. اصلا به شهرت و اين چيزها فكر نميكردم. الان هم اين چيزها مدنظر و ملاكم نيست. من فقط به كارم فكر ميكنم و دوست دارم به بهترين شكل ممكن آن را منتشر كنم، چرا كه با كار خوب است كه مردم افكار من را ميبينند و شخصيتم را ميشناسند. من به ماندگاري فكر ميكنم و به ثبت افكار و موسيقيام در درازمدت، وگرنه كارم بي فايده است.
فكر ميكنيد براي ماندگار شدن موفق شدهايد؟سعيام را كردهام، چون از ابتدا چنين چيزي را ميخواستهام و از آنجايي كه معتقدم خواستن توانستن است مطمئنم كه موفق ميشوم كما اين كه تاكنون نيز موفق بودهام، ولي همچنان راه بسياري پيش رو دارم.
ولي به اعتقاد خيليها اين روزها كارها ماندگار نميشود و دوره آن به سرآمده است.من به چنين چيزي اعتقاد ندارم. به اعتقاد من در دنیای ماشینی امروز هم ميتوان ماندگار شد. در دنيايي که موسیقیهای غلط و عجیب و غریب سراسر وجودش را پرکرده نيز ميتوان موسيقي خوب و باشخصيت ساخت و كار را ماندگار كرد.
این ماندگاری به چه چيز بستگي دارد؟به نوع موسيقي، محتواي ترانه و اعتقاد هر فرد بستگي دارد. هركسي اگر به فكر ماندگاري باشد، دست به خواندن هر آهنگي نميزند يا هر كاري را انجام نميدهد. من در جايگاه محمد عليزاده، دوست نداشتهام كاري انجام بدهم كه بعد از مدت اندكي هم من و هم كارم به دست فراموشي سپرده شويم. اگر قرار باشد چنين اتفاقي بيفتد، اصلا كار نميكردم.
حالا با چنين تفاسيري، فكر ميكنيد جايگاه خوبي را در عرصه موسيقي به دست آوردهايد؟من خوشحالم كه اين اتفاق برايم افتاده است و توانستهام در ميان همه مردم از هر قشر و صنفي و در هر سن و سالي جاي خود را باز كنم. اين را در كنسرت اخيرم متوجه شدم، چرا كه در ميان تماشاچيان همه جور آدم بود. از بچههاي كم سن و سال گرفته تا افراد مسن. خوشحالتر شدم كه ديدم اين دوستان هنگام اجراي من قطعات را همزمان اجرا و زمزمه ميكنند.
شايد چنين چيزي براي خيليها آرزو باشد و در واقع آرزوي قلبي من نيز همين بوده است و خواهد بود.براي من خيلي مهم است كه در كنسرتهايم كساني ميآيند كه اقشار مختلف جامعه هستند و در كنار هم يك پكيج بسيار متفاوت، ديدني و جالب به شمار ميآيند. خوشحالم كه مردمي از افكار و فرهنگهاي مختلف من و كارهايم را دنبال ميكنند و از شنيدن موسيقيام لذت ميبرند.
پس مثل خيلي از خوانندهها پز روشنفكري نداريد كه فقط قشر خاصي موسيقي شما را گوش ميدهد.نه! تمام افتخار من به اين است كه مردمي از هر گوشه ايران، در هر سن و از هر قشري، با هر طرز تفكري و با هر ايده و ذهنيتي موسيقي من را گوش ميكنند و بعد كنسرتهاي من را براي تماشا انتخاب ميكند. اين اتفاقي بوده كه هميشه به آن فكر ميكردهام و آرزوي قلبيام بوده است.
من هميشه دوست داشتهام در كارم بهترين باشم و بهترينها را انجام دهم. يكي از اصول فكري من اين است كه حتي اگر قرار است سخيفترين كارها را در جامعه انجام دهم بهترين باشم، در اين صورت ميتوان به درآمدزايي نيز فكر كرد. اگر سعي كني با دل و عشق و تفكرت پيش بروي، قطعا در تمامي زمينهها موفق خواهي شد و نهايتا از نظر مالي نيز تامين ميشوي.
موسيقي هنر است و اين هنر عشق ذاتي من است. همين عاشق بودن من در اين زمينه برايم درآمدزايي نيز ميكند، البته به لطف خدا. اگر عشق نباشد و فقط قرار باشد براي شهرت و صرفا براي اينكه تحت هر شرايطي وارد اين عرصه شده باشيم، نميتوان به موفقيت دست يافت.
ولي با تمامي اينها شما نميتوانيد با يك دست دو هندوانه بلند كنيد؛ يعني نميتوانيد همه را با خود و موسيقيتان همراه كنيد.بله و جالب قضيه همينجاست. مطمئنا نه براي من بلكه براي همه دوستانم به اينگونه است كه يك سري آدمهاي موافق و در مقابل يك سري آدمهاي مخالف با خود و موسيقيشان را دارند. قرار نيست همه از من و كارم خوششان بيايد. سليقه همه افراد با ديگري يكي نيست. من كه رسالت ندارم تمامي سليقهها و تمامي افراد را با خود و موسيقيام همراه كنم.
هر موسيقي مخاطب خاص خود را دارد و هركسي با صداي يك خواننده ارتباط برقرار ميكند، قطعا فقط بخشي از مردم موسيقي من را دوست دارند و اگر كسي جزو اين دسته نيست، دليلي بر اين نيست كه موسيقي نميشناسد يا من از او خوشم نيايد. من براي همه با هر سليقهاي كه دارند ارزش قايلم، چه موسيقيام را دوست داشته باشد و چه نداشته باشد، چون من به تنها چيزي كه فكر ميكنم هدفم است.
اين هدفي كه از آن حرف ميزنيد با چه چيز و تحت چه شرايطي تامين ميشود؟بايد انگيزه لازم در من وجود داشته باشد. اين شرايط نيز با اتفاق قلبي فراهم ميشود. من براي رسيدن به هدفم كه اعتماد مردم به من و موسيقيام است ارزش قائلم و همين هدف من است كه آنها را راضي نگه دارم.
به همين دليل هر آنچه را از ذهن، دل و قلبم بيرون ميآيد تقديم مردم ميكنم. من از دلم حرف ميزنم و ترانههايي كه براي موسيقيام مينويسم همگي از احساس دروني و قلبم است چون ميخواهم مستقيما با مردم در ارتباط باشم. اينها حرفهاي من هستند كه چون از دلم بر آمدهاند بر دل مردم نيز مينشينند.
با اين همه به نظر ميرسد بايد از تجربيات ديگران نيز استفاده كنيد، چون به هر حال كساني كه در زمينه ترانه فعاليت ميكنند، حرفهايتر به اين قضيه نگاه ميكنند و شايد ترانههاي بهتري براي اجراي شما داشته باشند.بله، خودم هم به چنين چيزي رسيدهام. تصميم گرفتهام در آلبومهاي بعدي حتما از ترانههاي دوستان ترانه سرا كه حرفهاي اين كار را ميكنند بهرهمند شوم. اين همان است كه ميگويم دوست ندارم تكراري شوم و تكرار مكررات كرده باشم. براي فرار از چنين چيزي و نيز براي اينكه از يكنواختي فرار كنم، از اين پس از دوستان ديگر در اين زمينه كمك خواهم گرفت.
به نتيجه خوبي رسيدهايد، چون شايد يك نفر نتواند به خوبي از پس همه كار بر بيايد؟لااقل براي من اين اتفاق نيفتاده است. در ترانههاي من هميشه اتفاقهاي خوب افتاده است. شما محال است كه بگرديد و در ميان ترانههاي من يك ترانه بد پيدا كنيد، چون من روي ترانههايي كه اجرا كردهام دقت بسياري داشتهام، اما به همين دليل كه ميخواهم متفاوتتر از هميشه باشم و به يكنواختي نرسم، از اين پس چنين تصميمي گرفتهام. ترانههاي من نماينده شخصيت من و ذهنيت دروني من هستند و هيچوقت براي خوشايند كسي كاري نكردهام. كارهاي من همگي دروني و حسي بوه و نمايانگر ذات و شخصيت خودم بودهاند.
خيلي از خوانندهها هستند كه دوست دارند به هر قيمتي كه شده خود را مطرح كنند، اما شما همچنان در حاشيه به سر ميبريد. اين قدر به موسيقيتان ايمان داريد كه تمامي كار را به موسيقي سپردهايد؟براي من اينگونه است كه حاشيه به حاشيهام ميبرد. اهل حاشيه نيستم و دوست ندارم درگير اين قضايا شوم و خودم را به هر موجي بچسبانم كه معروف شوم. من كار خودم را ميكنم خوب يا بد مردم اين موسيقي را گوش ميكنند و آن وقت آنها هستند كه ميتوانند در اين باره تصميم بگيرند كه موسيقيام را گوش كنند يا نكنند و من مخاطب خود را داشته باشم يا نداشته باشم.
ولي شما يكي از پرمخاطبهاي عرصه خوانندگي هستيد. اينكه شما مدام سر از تيتراژهاي تلويزيوني درميآوريد خودش داستاني است كه بر سر خيلي از زبانها افتاده است. اينكه شما را جزو دارودسته مافيا ميدانند و ميگويند در مافياي تيتراژها هستيد و از اين صحبتها.من انكار نميكنم كه تلويزيون كمك بزرگي به من كرد تا ديده شوم، اما اينكه ميگويند من از اعضاي مافيا هستم اصلا درست نيست. به چنين چيزي اعتقادي ندارم، چرا كه يك سري از آدمها هستند كه به دليل ضعفي كه دارند چنين بحثهايي را پيش ميكشند.
اگر من تيتراژهاي زيادي ميخوانم كه اين طور هم نيست، دليل اين نميشود كه من قويتر از كسي هستم كه تيتراژ نميخواند. اين به ديده و شنيده شدن آدمها برميگردد. هر كسي مسير خود را دارد و همان را دنبال ميكند، پس مقصدي كه او به آن ميرسد با مقصد من كاملا فرق ميكند. كساني كه ادعاي مافيا را دارند به نظر من آدمهاي ضعيفي هستند و در كارشان ضعف دارند. آدم بايد عاشق موسيقي باشد، تا بتواند در مسيري كه گام برداشته پيشرفت كند.
ضمن اينكه خدا بايد براي آدم بخواهد كه پيشرفت كند و اين حرفها فقط بهانه است. كساني كه اين حرفها را پيش ميكشند به اعتقاد من اصلا نه موسيقي بلدند و نه عاشق موسيقي هستند. يك خواننده بايد به دور از هرگونه حاشيهاي فقط و فقط كار كند و به پيشرفت فكر كند و دنبال اين مسائل را نگيرد. براي ديده و شنيده شدن ارائه كار خوب لازم است نه حاشيه و جوسازي!
كي منتظر آلبوم جديدتان باشيم؟كار بر روي آلبوم جديدم را آغاز كردهام، ولي زمان قطعي انتشار آن مشخص نيست و اگر الان بخواهم در اين باره حرفي بزنم حرفهايم ممكن است دروغ از آب درآيند و اين به صلاح من نيست.