به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران، مقاله دكتر "برت" به شرح زير
است:
نزديك به هزار پايگاه نظامي آمريكايي كه هر گوشه جهان را اشغال كرده وجود دارد كه ميوه اين اقدام كشته شدن بيش از يك ميليون نفر در دهه گذشته طبق آمارهاي رسمي است كه بطور رسمي آنها اين اقدام را با كلمه "آزادي" توصيف مي كنند.
اكنون ايالات متحده آمريكا كه زماني از آزادترين كشورهاي جهان بحساب مي آمد ، ديگر چنادان آزاد به نظر نمي رسد و در حال تبديل به جامعه اي نظامي-گولاگي(اردوگاه هاي کار اجباري شوروي سابق) و به معناي بهتر زنداني بزرگ در فضاي باز مي شود.
آمريكايي ها سريعتر از آنچه كه فكر مي كردند آزادي خود را از دست داده و به اينكه رهبرانشان دائما شعارهاي توخالي سر مي دهند، پي برده اند و اكنون واضح ترين سمبل اورولي نبود آزادي در آمريكا را مي توان ساخت برج جديد مركز تجارت جهاني بانام رسمي "برج آزادي" درنظر گرفت كه به نظر مي رسد بهتر باشد كه از آن بعنوان "برج خفقان آزادي" ياد كرد
.
بناي جديد "خفقان آزادي" قرار است تا با صرف هزينه اي در حدود 40 ميليون دلار به زيرساخت هاي امنيتي گرانقيمتي از جمله تجهيزات حمل در مواقع اضطراري ، موانع خياباني ، سنگرهاي چند لايه و اتاقك هاي امنيتي با ارتفاع 11 فوت مجهز شود.
روزنامه ها و نشريات مختلف نيز در پي انتشار خبري به نقد جدي اين موضوع پرداختند.نشريه "نيويورك بيزينس"به تازگي مقاله اي را با عنوان "مركز تجارت جهاني يا پايگاه نظامي؟" و روزنامه نيويورك تايمز نيز از محله منهتن جنوبي(محل بناي اين برج) با اصطلاح "محيط قلعه مانند" ياد كرد و اين منطقه را "پرچيني توام با اتاقك هاي امنيتي و موانع در خيابان ها و پياده روها" توصيف كرد.
در واقع برج "خفقان آزادي" يك نماد معماري شده از يك تضاد نوين و قديمي يعني همان حادثه 11سپتامبر است.اين تضاد از بين معناي نمادين "آزادي" از يك سو و واقعيت اتفاق افتاده كه مردم نيز كاملا از آن حادثه آگاه هستند ، مشهود است.
با ساختن "برج آزادي" كه در پايگاني نظامي محصور شده است ، كه قرار است سمبلي از حادثه وحشتناك يازدهم سپتامبر باشد ، تمام نقشه هاي افرادي همچون فيليپ زليكو براي ساختن "دنيايي جديد از اعتماد" از بين خواهد رفت و قطعا تفكر مردم آمريكا از آن چيزي كه به آنها تحميل شده ، سرپيچي مي كند.
افرادي همچون زليكو و ولويتز كه پروژه دنيايي جديد را آغاز كرده و تنها پس از گذشت چند روز از حادثه يازدهم سپتامبر شعار "آزادي در برابر بردگي" را سر دادند، اكنون به دروغ گوياني برگ در بين جوامع تبديل شده اند.
كساني كه زمان حادثه را به خاطر مي آورند قطعا مي دانند كه تنها چند دقيقه پس از تخريب برج دوم مركز تجارت جهاني در آمريكا ، كارشناسان به اصطلاح خبره آمريكايي انگشت اتهام را به سمت بن لادن و گروهك هاي تحت حمايت او دراز كرده و جمله معروف " آنها از آزادي ما متنفرند" سر دادند كه شايد بتوان به راحتي پوچي مطلق در اين اظهارات را اكنون به سادگي اثبات كرد.
اما پس از آن تلويزيون آمريكا مكررا چنين وانمود كرد كه مرد آمريكا كه به دنبال حفظ آزادي خود(با لفظ freedom) هستند ، مي بايست برخي از جنبه هاي آزادي(با لفظ liberty) را رها كنند.در واقع يكي بودن معناي اين دو كلمه به كار گرفته شده در رسانه ها مسخره و پوچ بودن اين ايده را نشان مي داد.
سرانجام اين شستشوي مغزي توسط اين معماران نظامي آن بود كه به بهانه آزادي در آمريكا ، تجاوزات جنسي در بين مردم آمريكا افزايش يابد ، جرايم جنسي در زندان ابوغريب و امثال آن ثبت شود ،بسياري از كشورهاي خاورميانه وآسياي ميانه را درگير كشتار كند و همچنين مردمان بي گناه را با حمله هاي هوايي به قتل برساند.
در آمريكاي امروز، ديگر پانل هايي رايانه اي كه بانام "ماتريكس وضع" از آنها ياد مي شود به جاي مقامات اين كشور تصميم آنها را درباره ي كشتار مردم بي گناه عملي مي كنند.
با اظهارات گفته شده در بالا مي توان ادعا كرد كه هر انسان بالغي مي داند كه جمع دو با دو چهار مي شود و پنج نمي شود و آشكار است كه قانون گذاران فعلي در آمريكا دولتي بر مبناي قانون را اداره نمي كنند و به تفسير بهتر آنها جنايتكاري بيش نيستند.
اما آيا اكنون زمان آن نرسيده كه مردم آمريكا اتقك هاي امنيتي را واژگون كرده ،سنگرها را مغلوب كرده و شيطان هاي در لباس انسان را سرنگون كنند كه ديگر ذهن آنها را فلج نكنند و آزادي آنها را تخريب نكنند؟