سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

وقتی محسن چاووشي دلیل تلخی و غم ترانه هایش را می گوید

من همیشه شریف خوانده‌ام و هیچ وقت از خط قرمز‌ها عبور نکرده‌ام و از‌‌ همان ابتدا هم می‌خواستم که به صورت مجاز فعالیت کنم، اما قسمت این بود که کمی دیر‌تر وارد فضای موسیقی مجاز شوم.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،محسن چاووشي را مي‌توان از خواننده‌هايي دانست كه منفي‌خواني را از همان ابتدا در دستور كار خود قرار داده بود، اما هرچه بيشتر پيش رفت، از اين منفي و تلخ‌خواني فاصله گرفت. او پيش‌تر از اينها در مصاحبه‌هاي خود گفته بود به آنچه مي‌خواند اعتقاد دارد و حالا با او كه در آغاز از اين طريق به شهرت رسيد، گفت‌وگويي كوتاه كرده‌ايم.این مطلب حاصل گفت‌وگويي دنیای اقتصاد با وی است که در ادامه می خوانید:



ترانه‌هايتان بوي غم مي‌داد، بوي تلخي قهوه، بوي سوختن، بوي ضجه زدن و ... چرا؟

من‌‌ همان چیزی را که باید می‌خواندم خواندم و اصلا به این مساله که بخواهم موج یا سبک جدیدی وارد دنیای موسیقی کنم، فکر نمی‌کردم.

به خاطر همين ترانه‌هاي تلخ بود كه اجازه مجاز كار كردن به شما داده نمي‌شد؟

اتفاقا من از ابتدا مجاز بودم. جالب است بدانيد كه اولین آلبومم مجوز شعر و آهنگ را هم گرفته بود، اما بنا به دلایلی به صورت غیرقانونی منتشر شد. ضمن اينكه اين تلخي‌ها، اين غم‌ها همگي از درون آدم نشات مي‌گيرد. ریشه این غم و اندوه مثل خیلی چیزهای دیگر که در دنیا وجود دارد قابل بیان نیست!

من همیشه شریف خوانده‌ام و هیچ وقت از خط قرمز‌ها عبور نکرده‌ام و از‌‌ همان ابتدا هم می‌خواستم که به صورت مجاز فعالیت کنم، اما قسمت این بود که کمی دیر‌تر وارد فضای موسیقی مجاز شوم.

اما مدت‌هاست كه از آن دنياي منفي فاصله گرفته‌اي.

من هر وقت احساس نياز كنم چيزي لازم است حتما آن را انجام خواهم داد، منتها بهتر از قبل!
بعضی چیز‌ها در دنیا هست که نمی‌توان آنها را در قالب کلمات توضیح داد، این غم هم قابل توضیح نیست. شايد الان هم همين‌طور باشد.

کارهای مشترکی که با محسن یگانه خوانده‌ای همگی مورد استقبال واقع شده‌اند، نيز همه ترانه‌هاي منفي يا تلخ داشتند. چرا ديگر تكرار نشد؟

فکر می‌کنم محسن یگانه یک بار در يك گفت‌و‌گو توضیحات مفصلی در این مورد داده است. به هرحال در این چند سال من فقط سه بار محسن را دیده‌ام، اما در این دیدار‌ها هیچ وقت بحثی
در این مورد با هم نداشته‌ایم.

براي مخاطبان است كه با دنياي تلخ فاصله گرفته ايد؟

من همیشه به این موضوع ایمان داشته و ایمان دارم که اگر من دارم کار می‌کنم و کارم شنیده می‌شود، به دلیل وجود مخاطبان عزیزم است. اگر آنها نباشند، قطعا من ِ محسن چاووشی هم جایی در دنیای موسیقی نخواهم داشت.

دوستانی که لطف می‌کنند و من را با محبت‌هایشان حمایت می‌کنند اصل دستمزد من برای زحمات شبانه‌روزی‌ام هستند. من شب و روز کار می‌کنم تا بتوانم موسیقی بهتری برای دوستانم تولید کنم تا خدای ناکرده شرمنده محبت‌هایشان نشوم.

اگر می‌بینید کم‌حرف هستم، باور کنید فقط و فقط به این دلیل است که می‌خواهم در آرامش کامل باشم و فقط به روی کارم تمرکز کنم تا مخاطبانم از من راضی باشند. از همین جا می‌خواهم به مخاطبانم بگویم: دوستتان دارم که دوستم دارید.

به مرور سعي كرده‌ايد از آن فضا دور شويد، اين را در آلبوم جديد هم لحاظ كرده‌ايد. به دليل همین متفاوت بودن است این بار سراغ اشعاری از وحشی بافقی، مولانا، شهریار، خیام نیشابوری و بابا طاهر رفته‌ايد. استقبال چگونه بود؟

اين اتفاقي بود كه در ابتدا با واکنش‌هاي منفی عده‌ای از مخاطبان من روبه‌رو شد، ولی به مرور خیلی‌ها از این تغییر رویه و سبک استقبال کردند. قبل از اینکه پیشنهاد این آلبوم به من بشود، یک کار در همین فضاها داشتم. بعضی دوستان آن را شنیدند و از آن استقبال کردند و همین باعث شد انرژی من برای کار کردن در این فضاها بیشتر شود.

هر چند آن اوایل خیلی امیدی به استقبال از طرف مخاطبان نداشتم، ولی به مرور و بعد از پیگیری بیشتر مفهومی این قبیل آثار به این نتیجه رسیدم که قطعا مخاطب موسیقی من هم می‌تواند با این اشعار فاخر و کلاسیک ارتباط برقرار کند.

حسي كه از اين اشعار داريد چگونه حسي است؟

به قدری درگیر اشعار مفاخر ادبیات ایران شده‌ام که دیگر نمی‌توانم با آثار روز بازار ارتباط برقرار کنم. قصد بی‌احترامی به کسی را ندارم، فقط حال و روز این روزهایم را گفتم.

شما در اين آلبوم هم قطعه‌اي داريد كه در آن با خود سر ناسازگاري نداريد. اين هم نشات‌گرفته از همان حس‌ها و انرژي‌هاي گذشته است؟

بله، همان طور كه شاهد بوده‌ايد، یکی از پرهیجان‌ترین قطعات این آلبوم قطعه «توبه نامه» است که با ترجیع‌بند «غلط کردم، غلط...» ساخته شده است. در این قطعه نگاهی انداخته‌ام به برخی اشتباهاتم در زندگی و عمر کاری. من به شدت به این قطعه دلبستگی دارم. برای همین از تهیه‌کننده خواستم که آن را حتما در آلبوم جدید بگنجاند.



مسبب كلام‌هاي از اين دست (منفي) چيست؟

هميشه دنبال مقصر مي‌گردیم و فکر مي‌کنیم فاجعه‌ای اتفاق افتاده است. چرا نباید ترانه نفرت داشته باشیم، همیشه ترانه بازتاب کوچکی از زندگی بیرونی ما بوده است. ما كه درگیر عشق و عاشقی‌هاي یک روزه دو روزه هستیم که وقتی صبح عاشقیم و شب فارغ، ترانه‌مان هم «خیالی نیست» مي‌شود؛ چون اگر خیالی باشد، باید بترکیم!

اين فضاها نشات گرفته از فضاهاي روزمره زندگي هستند. حتي در ميان اشعار شاعران قديم و كلاسيك نيز اينگونه كلام‌ها هستند، ولي من كه مدت‌هاست از اين فضا فاصله گرفته‌ام.

ميثم يوسفي در جايي گفته بود: اگر وحشی بافقی هم الان بود به تهدیدش که «از گوشه بامی که پریدیم، پریدیم» اکتفا نمي‌کرد و بدتر از اینها را مي‌گفت. اصلا اینجا هم نمي‌خواهیم بحث هنر برای مردم یا برای هنر یا برای تعالی یا هنر پیشرو یا هنر وابسته و از این چیزها را باز کنیم و تکلیفشان را هم قرار نیست ما مشخص کنیم.

ما در مورد ترانه‌هايي حرف مي‌زنیم که هیچ ربطی به هنر نداشته باشد و خیلی جاها هم اصلا 100 درصد با هنر و ادبیات و تعاریف آنها متناقض است و اینکه این خوب است یا بد هم فعلا مهم نیست. مهم این است که ما اینطوری زندگی مي‌کنیم. اینطوری حرف مي‌زنیم و اینطوری ترانه گوش مي‌دهیم.

البته ناگفته نماند كه در اين ميان نيز ترانه‌هاي قوي و خوش‌كلام نيز پا گرفت. اینقدر نفرت و بی‌خیالی و سیاهی در نوشته‌ها و ترانه‌هایمان به دليل شكل و شرايط كنوني زندگي است. حافظه عاشقانه نسل جوان خراب شده است.

درباره اعتراضي بودن هم وضع به همين منوال است؟

هر هنرمندی سبک و ایدئولوژی خود را دارد. این نظر من بود که باید این آهنگ اینگونه خوانده شود. اگر منظورتان قطعه خرمشهر است، بايد بگويم آن نوع خوانش كاملا سليقه و نظر من بوده است و دوست دارم هر فردی آنگونه که دوست دارد، دريافت خود را از کارهایم داشته باشد.

و ترانه‌سراياني همچون امير ارجيني و حسن صفا توانسته‌اند با اين روحيات شما سازگارتر باشند.من هم با کسی تعارف ندارم. اگر من با این دو ترانه‌سرا کار می‌کنم، حتما دلیلش کار خوب خودشان بوده است. شک نکنید که من دوست ندارم اعتماد و اطمینان طرفدرانم را از بین ببرم؛ این دوستانی که شما نام بردید خوب می‌دانند که من چه ترانه‌هایی را می‌خوانم و تقریبا به مرز مشترکی با هم رسیده‌ایم.

و بعد از اين تلخي‌ها فاصله گرفتيد؟

من همیشه دوست داشته‌ام که فضاهای جدید را تجربه کنم، علاقه دارم آن چیزی را که فکر می‌کنم درست است انجام بدهم. این بد است که حرف تکراری نمی‌زنم؟ باید به مخاطب‌ها احترام گذاشت و در چنین شرایطی نباید خود را تکرار کنم.

اگر شما اسم این را ریسک می‌گذارید، باید بگویم به خاطر طرفداران و مخاطبان این ریسک را همیشه می‌پذیرم. اماخیلی وقت‌ها حس‌هایی است که نمی‌توان با کلمات آن را بیان کرد. آهنگ خودش این حس را می‌رساند و تمام حرف‌ها در کار زده می‌شود. بقیه‌اش شعار است.

با حسين صفا تعامل خوبي به عنوان ترانه‌سرا داريد.

پس از سال‌ها همكاري، او دیگر با حس من آشنا شده و می‌داند که من چه چیز را می‌پسندم و می‌خوانم. حقیقت این است که صفا درد و رنج مردم را سروده و من آن را خوانده‌ام.

بازخوردهایی که تا امروز داشته‌ايد چگونه بوده است؟

همیشه نظرات موافق و مخالف وجود دارد، اما حالا دامنه این نظرات گسترده‌تر شده است. این وظیفه رسانه‌ها است که نظرات مردم را منعکس کنند. نکته جالبی که وجود دارد در کلیات آلبوم همه آن را دوست دارند؛ حالا در جزئیات سلیقه افراد متفاوت است که به نظرم همین اختلاف سلیقه‌هاست که کار را زیباتر می‌کند. همیشه عده‌ای هستند که با قصد و نیت با هنرمندان و کارشان مخالفت می‌کنند و اگر اینگونه نباشد، باید به کار خودم شک کنم و نگران باشم.

بازهم از نفرت و غم خواهيد خواند؟

برای من این تقسیم‌بندی شادی و غمگین و نفرت و...وجود ندارد؛ ضمن اينكه من هميشه براي آن تويي كه در ترانه‌هايم هست احترام قائل بوده‌ام.

برای من موسیقی یا دلنشین است یا دلنشین نیست. اگر من یک کار شاد می‌خواندم که دلنشین نبود خیلی بد می‌شد. خوشحالم كه همه كارهايم در هر فضايي كه بوده مخاطب خود را داشته و توانسته با مخاطبان ارتباط خوبی برقرار کند. این است که طعم آهنگ را شاد می‌کند نه ترانه و شعر و ملودي و...

علاقه شخصي خودتان در زمينه شعر و ادبيات چگونه است؟

علاقه زیادی به ادبیات کلاسیک ایران دارم؛ قرن‌ها پیش شاعری بوده که هنوز هم حرف‌هایش مصداق دارد، این عمق کار را می‌رساند. معمولا فهم اشعار این شعرا نیاز به دقت زیادی دارد و خوشحالم كه مردم نيز آنها را درك كرده‌اند. باید خوشحال باشم که این اتفاق رخ داده است. انتخاب شعر در موسیقی پاپ اهمیت زیادی دارد.

 مخاطبان ما خیلی زیاد به ترانه‌ها دقت می‌کنند و مدام آن را زیر لب می‌خوانند. تلاش کردم شعرهایی را انتخاب کنم که جامعه ما هنوز با آن درگیر است و فکر می‌کنم نوع موسیقی‌اي که برای این شعرها انتخاب کردم دلیل دیگری باشد برای اینکه مخاطبان آن رابهتر بپذیرند.

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۱
safie
۲۰:۲۸ ۰۴ بهمن ۱۳۹۲
صدای اقای چاووشی اصلا به سن و قیافه ش نمیخوره!بم بودن صداش منو کشته
فاطمه
۱۷:۴۹ ۰۶ دی ۱۳۹۲
بهتر از این خواننده نیست
گشتم نبود نگرد نیست افتاد