سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

"قاعده تصادف" عرصه واقع نمايي است

"قاعده ي تصادف" عرصه ي واقع نمايي است و معمولا در چنين عرصه اي بازيگران تا حد ممكن بايد به بازي نكردن تظاهر كنند؛مثلا يك جور نابازيگرنمايي.

به گزارش باشگاه خبرنگاران؛‌ وقتي پاي نابازيگر واقعي وسط باشد،تظاهر چنداني در كارنيست.اما وقتي در چنين فضايي،بازيگري شناخته شده با پيشينه ي طولاني تئاتر و سينما قرار مي گيرد،كارش دشوارتر است.امير جعفري به شيوه اي سهل و ممتنع از پس اغين دشواري برآمده است.   
او در نقش پدرسخت گير و وسواسي يكي از اعضاي گروه تئاتر آماتور- كه محور داستان اند-عملا فقط دو سكانس فرصت داشته تا خودش و نقشش را جال بيندازد.در سكانس اول كه مكالمه ي طولاني او و دخترش در پاركينگ اداره است،مهم ترين نكته ريتم است. اينجا ريتم بازي به اندازه ي ضرباهنگ دروني سكانس و كاركرد در اماتيك اهميت دارد.كارگردان تصميم گرفته در قالب پلان-سكانس و در لانگ شات و مديوم شات همه چيز را برگزار كند؛نقطه نظري تقريبا خنثي براي پرهيز از تاثير رواني بر تماشاگر.   
طبيعتا بازيگر در چنين موقعيتي از يك سو بايد با اين حس كنترل شده همراهي كند و از سوي ديگر بايد درام را راه بيندازد.گره اصلي فيلم در همين فصل شكل مي گيرد؛پدري كه با رفتن دخترش مخالفت مي كند و زنجيره اي از واقايع در اماتيك را مي آغازد.جعفري در برابر بازيگر ناشناخته ي مقابلش قصد خودنمايي ندارد.سطح بازي خود را با او تنظيم مي كند و درعين حال بذر ترس و دلهره را در دل شخصيت مقابلش- و البته تماشاگر- مي كارد.او در پايان اين سكانس طولاني از پدري روشنفكر و بي خيال،به تدريج در قالب پدري لجوج و كله شق و دچار وسواس ذهني نسبت به دوري فرزندش فرو مي رود.اين دگرديسي عجيب طي چند دقيقه و در حالي كه از تقطيع و نماي درشت و تاكيد موسيقي و... خبري نيست.   
وظيفه ي بازيگر را سخت تر مي كند و بايد گفت كه جعفري از پس اين آزمون برآمده است.
در سكانس دوم،پدر بعد از فرار دخترش به خانه ي محل استقرار اعضاي گروه مي رود.حالا اتفاقي كه نبايد،رخ داده و پدر سخت گير در برابر فاجعه اي در ابعاد كوچك قرار گرفته است.حضور امير جعفري در سكانس رويارويي با اعضاي گروه،حس تهديد آميز بدشگوني دارد كه بيش از خشم،از غرور شكسته ي يك مرد مي آيد.اينجا هم با يك دگرديسي طرفيم؛   
برتري جويي پدر در برابر اعضاي گروه و برادرش (سروش صحت)در پايان اين بخش،به نااميدي و هراس از دست دادن مي رسد و تهديد جاي خود را به معامله مي دهد.   
امير جعفري به شكل غافلگير كننده اي نقش پدر را در قاعده ي تصادف با نوعي فروتني هوشمندانه و از سر تجربه بازي مي كند.او بازيگري است كه در نقش هاي طنز آميز و جدي معمولا جلب توجه مي كند و مي خواهد قاب تصوير را با بازي برون گرايش پر كند.اما اينجا منطق دروني فيلم و نگاه كارگردان را مي پذيرد و متواضعانه در خدمت فيلم و هماهنگ با تركيب بازيگران است. نقش اون شايد طولاني نباشد،اما به كمك بازي او آن قدر عرض دارد كه بعد از تماشاي فيلم در ذهن تماشاگر ماندگار شود؛پدري تنها كه ترس از دست دادن او را به لبه ي پرتگاه ازدست دادن مي كشاند./ص

منبع: ماهنامه 24

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.