مجله
شبانه باشگاه خبرنگاران،ستون سر مقاله امروز روزنامه کیهان،به مقاله ای از محمد ايماني با عنوان«پروژه ملت فلج چگونه به اجرا درآمد؟»اختصاص یافت:راه برونرفت از چالش اقتصادي موجود کدام است؟ اين سوال ميتواند يکي از متغيرهاي مهم اثرگذار بر انتخاباتي باشد که ماه آينده در کشور برگزار ميشود. يک اتفاق جالب در اين ميان رخ داده است. برخي جريانها و حلقهها که خود بخشي از معضل و صورت مسئله هستند، مجال حضور خويش در انتخابات را به عنوان بخشي از راه حل بلکه خود راه حل قلمداد ميکنند. جريان کارگردان فتنه سبز در سال 88 با يک ادبيات و حلقه انحرافي با ادبياتي ديگر خود را ناجي و منجي کشور از چالش اقتصادي معرفي ميکنند و ادعا دارند که اگر به آنها مجال داده شود ميتوانند مسئله را حل کنند.
طيف دستاندرکار فتنه سبز به ويژه يکي دو تن از سران آنها مدعياند لازمه حل معضل اقتصادي موجود، گشودن گره مذاکره با آمريکا از طريق نرمش و سازش است. بدين معنا طيف مذکور ميکوشد خود را کليد حل مسئله معرفي کند و مثلا دو تن از مقامات سابق را به عنوان منجي اقتصادي و ميانجي سياست خارجي تصوير کند.
آنها البته بر امواج سوءمديريت و حاشيهسازي حلقه انحرافي در عرصه مديريت غواصي ميکنند. اما به جاي اينکه همين انحرافها و حاشيهسازيها و سوءمديريتهاي منحرفان را مورد اعتراض قرار دهند، روندهاي مثبت و مطلوب دولت به ويژه دولت نهم را مورد تخطئه قرار ميدهند و اتفاقا با برخي انحرافات حلقه انحرافي همپوشان و همداستان شدهاند. در مقابل اين در باغ سبز نمايي فتنهگران، شيوه حلقه انحرافي قرار دارد که ضمن فرافکني مسئوليت و متهم کردن ساير دستگاهها، وعده توزيع پولهاي هنگفتتر به اسم يارانهها را ميدهد.
در طيف اخير هرچه تدبير و تعمق و دورانديشي و انجام کارهاي زيربنايي در چارچوب اقتصاد مقاومتي کمرنگ شده يا تحتالشعاع حاشيهسازي يک سال اخير حلقه انحرافي قرار گرفته، وعدههاي خوشرنگ و لعاب- با چاشني نميگذارند وگرنه ما چنين و چنان ميکرديم- شدت يافته است. در متن همين کمهمتي و حاشيهزدگي و بيعملي بود که ماجرا بعد سياسي نيز پيدا کرد و ادعا شد وضع امروز ما در مقابله با تحريمها و فشارهاي دشمن، وضعيت سخت شعب ابيطالب است.
خروجي اين تلقي- يا القاء!- همان بود که بعضا زمزمه کردند يا پالسهايي فرستادند مبني بر اينکه اکنون (در وضعيت به ادعاي خودشان ناتواني مطلق!) هنگام مذاکره و حل مسائل با آمريکاست! بنابراين در راه حل اقتصادي اين طيف نيز مانند طيف فتنه، خبري از اقتصاد مقاومتي، جهاد اقتصادي، بسيج همه ظرفيتهاي ملي و شکوفايي فرصتهاي بزرگ موجود يا مبارزه جدي با تروريستها و مفسدان و غارتگران اقتصادي (-سياسي) نبود.
در بحبوحه القائات منفي همين دو طيف بود که رهبر حکيم انقلاب به ميدان روشنگري گام نهادند و فرمودند وضعيت امروز کشور، وضعيت پيروز بدر و خيبر است و البته در اين راه بايد مجاهدت و خطرپذيري کرد. در واقع تفاوت مبنايي گفتمان سازش با گفتمان مقاومت اين است که گفتمان مقاومت به تلاش مجاهدانه و معطوف به اولويتها ضمن باج ندادن به بيگانه ميانديشد و گفتمان دوم ضمن آن که مشغول دردسرسازي و هزينهتراشي براي کشور است، از فشار بيگانه براي چانهزني در داخل استفاده ميکند و خوشنشيني و عافيتطلبي به قيمت سواري دادن به اجنبي را -به رسم برخي شيوخ مرتجع منطقه- پيشه خود ساخته است.
آيا جريان فتنه بخشي از راه حل در زمينه ثبات و امنيت کشور و پيشرفت اقتصادي است يا نقشآفرين مهم برخي نابسامانيها و مزاحمتهاي موجود؟ در اين باره هرچند گفتني زياد است اما اجمالا به چند نکته قابل تامل اشاره ميشود.
1- فتنه سال 88 نقش مهمي در اميدوار شدن دشمن به ايجاد شکاف و اختلاف در ايران و تمرکز روي فشار تحريمهاي اقتصادي داشت. ادعاي سران فتنه، تقلب در انتخابات بود اما هرگز سندي براي مدعاي تقلب 11 ميليوني ارائه نکردند هيچ، که حتي کساني چون تاجزاده و ابطحي و خيليهاي ديگر بعدها تصريح کردند امکان چنين تقلبي وجود ندارد.
نهم اسفند سال گذشته «ايمان-م» قائم مقام ستاد دانشجويي در ستاد انتخاباتي ميرحسين موسوي و دبير اسبق انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران به خبرنامه دانشجويان گفت «اين را همه ميدانند، من بعد از انتخابات با آقاي خاتمي صحبت کردم. آقاي خاتمي ميگويد من از اول هم به تقلب قائل نبودم.» تقلب دروغ بزرگي بود که در اتاق عمليات سرويسهاي جاسوسي بيگانه از ماهها قبل از انتخابات پرورده شد و برخي سياستزدگان تهي شده از تشخص و وجدان ملي، القاي آن را برعهده گرفتند.
اولين سوال اين است که چرا امثال خاتمي به جاي فرار به جلو و مظلومنمايي، حقيقت خيانت امثال موسوي را به مردم باز نگفتند؟ آيا آيات الهي را نشنيده بودند که «شهادت را کتمان نکنيد و هرکس آن را کتمان کند، قلب او گناهکار است» و «کيست ظالمتر از آن کس که شهادت و گواهي را نزد خداوند کتمان کند» (آيات 140 و 283 سوره بقره).
2- تقلب در انتخابات صرفا دستاويزي براي خيانت بزرگ بود. حتي سايت رسمي وزارت خارجه اسرائيل باورش نميآمد سران آشوب سال 88 تا پايان مسير در ميدان بمانند چندان که پنجم تيرماه همان سال نوشت: «چه قدر دردناک و توهينآميز است که خواسته مخالفان را درحد ابطال انتخابات تقليل دهند. اين حرکت مثل قطاري است که در آغاز هر يک به منفعتي که درآن ميبيند، سوارش ميشود و آنجا که در مسيرش، منافعش را زير ميگيرد، پياده ميشود. پايان مسير اين قطار، عبور از جمهوري اسلامي است.
اي کاش آقاي موسوي بتواند تا آخر که همانا سرنگوني جمهوري اسلامي است همراه شود.» و انصافا دستاندرکاران انتحاري فتنه تا آخر مسير و تا هر جا که توان داشتند در قطار به راه افتاده توسط موساد و سيا و امآي سيکس ماندند و لعنت ملت مومن ايران را در نهم دي 1388 دريافت کردند. دو ماه بعد از انتشار همين تحليل بود که فتنهگران در روز قدس شعار ديکته شده از سوي سايت وزارت خارجه اسرائيل را تکرار کردند.
3- وقتي در روز قدس (اواخر شهريور88) عدهاي از عوامل ضدانقلاب شعار نه غزه نه لبنان سر دادند و براي راهپيمايي عظيم ملت ايران عليه اشغالگران صهيونيست حاشيه ساختند، رصدگران اطلاعاتي دشمن به وجد آمدند و سنگ بناي تحريمهاي بعدي را گذاشتند. در پي آن خيانت بزرگ، رابرت گيتس وزير دفاع وقت آمريکا (رئيس اسبق سازمان سيا) ضمن سخناني گفت «در حال حاضر به دليل شکافهاي عميق در ايران پس از انتخابات، تحريم موثرتر از گذشته است.
ما در 30 سال گذشته چنين شکافهايي را نديده بوديم. مخالفان به تدريج سياستهاي کلان جمهوري اسلامي را هدف گرفتهاند. اکنون بايد تحريمها را تشديد کرد.» اين اولين جرقه تحريمهايي بود که بعدا به واسطه مشورت فرستادگان سران فتنه به خارج کشور، نام «تحريمهاي فلجکننده» را گرفت تا به زعم دشمنان بتواند ملت ايران را به زانو درآورد.
4- عنوان تحريمهاي فلجکننده نه ساخته مقامات وزارت خارجه و خزانهداري آمريکا بلکه مشخصا مشورت داده شده و ساخته و پرداخته سازمان فتنه و نمايندگان گسيل شده آنها به خارج کشور است. اين خانم کلينتون نبود که اولين بار در سال 90 از تحريمهاي فلجکننده عليه ملت ايران سخن گفت.
«جان هانا» از اعضاي ارشد موسسه واشنگتن در سياست خاور نزديک و مشاور امنيت ملي ديک چني (معاون جرج بوش) 28 مهرماه 1388 يعني يک ماه بعد از ماجراجويي فتنهگران در روز قدس، از ملاقات با شخصيتهاي نزديک به رهبري جنبش سبز خبر ميدهد و به روزنامه لسآنجلس تايمز ميگويد «مطمئنا پيامي که من از گردهمايي اخير فعالان ايراني در اروپا- که در ميان آنها بعضي شخصيتهاي نزديک به رهبري جنبش سبز حضور داشتند- شنيدم اين بود که تحريم بايد اعمال شود و اين تحريم بايد هرچه شديدتر باشد، تحريم ضعيف و يا تدريجي فقط به رژيم اين امکان را ميدهد که با وضعيت جديد خودش را تطبيق دهد. آنها گفتند براي اينکه تحريم موثر باشد، بايد به صورت شوک وارد شود که فلج کند و نه به صورت واکسن!».
براساس آنچه در اين 4 بند گفته شد فتنهگران به موازات اميدوار کردن دشمن به تشديد اختلافات در ايران، گراي تحريمهاي گزنده و فلجکننده را داده و دشمن را تحريک و تشويق به اين امر کردهاند تا شايد سر بزنگاههايي مانند انتخابات بتوانند ضمن دادن آدرس گمراهکننده به مردم، آنها را مقابل حاکميت قرار دهند و خود را منجي بحران جا بزنند.
جنايت از اين بزرگتر؟! اين عين مطلوب دشمن نيز هست. آنچه اين خيانت نابخشودني را کامل کرده، مشي حلقه انحرافي در حاشيهسازي و هل دادن برخي اجزاي دولت به سمت کم کاري، سوءمديريت، بياعتنايي به مشکلات معيشتي و دهنکجي به مردم است. آنها در اين تلقي خيانتآلود با فتنهگران همداستانند که بايد مردم را عاصي و ناراضي کرد و کوتاهيها را پاي نظام جمهوري اسلامي نوشت. بنابراين آنها نيز در سرهم کردن -ضد- گفتمان «سازش» و جور کردن بهانههاي آن مانند فتنهگران به دشمن مدد ميرسانند و خانههاي همان جدول دشمن را پر ميکنند.
با اين اوصاف اگر قرار است طمع دشمن از سر ملت ايران برداشته و سد تحريمها و مزاحمتها شکسته شود، چاره اول آن نفي و طرد تمام سرحلقههايي است که يا مبدع و مشاور دشمن در پروژه تحريمهاي فلجکننده بوده و يا با حاشيهسازي و ايجاد انحراف در رويکرد دولت، نقش ايستگاه تقويتکننده را براي تشديد تاثير تحريمها ايفا کردهاند. در واقع اين محافل کمترين صلاحيتي براي حضور در انتخابات ندارند ضمن اينکه گفتمان اصلي در انتخابات بايد مبتني بر نفي و «نه» گفتن ملي به اين جبهه چند سر خيانت باشد. شرط گشايش و ساماندهي اقتصاد، کم کردن شر اين حلقهها از سر سياست و اقتصاد و مديريت کشور است. اين امر را بايد به گفتمان ملي و روح جمعي حاکم بر فضاي انتخابات تبديل کرد.
صبح امروز ستون یادداشت روز روزنامه خراسان به مقاله ای انتخاباتی از مهدي حسن زاده با عنوان«وعده هاي اقتصادي که کانديداها نبايد بدهند»اختصاص یافت:اين روزها کانديداها از وعده هاي خود به ويژه وعده حل مشکلات اقتصادي سخن مي گويند و به طرح ها و برنامه هايي اشاره دارند که از نظر آن ها کاهش تورم، افزايش قدرت خريد مردم و رونق توليد و اشتغال را به دنبال خواهد داشت. برخي از کارشناسان نيز درباره ضرورت انجام برخي اقدامات و برنامه ها براي حل مشکلات اقتصادي سخن مي گويند اما در اين ميان آن چه که از آن غفلت شده است، اقداماتي است که کانديداها در حوزه اقتصاد بايد از انجام آن حذر کنند.
نگاهي به برخي آمارها و ريشه بروز بخش عمده اي از مشکلات اقتصادي نشان مي دهد، ورود نادرست دولت به عرصه اجراي طرح هاي اقتصادي، شتاب بيش از حد و حرص و ولع در مصرف درآمدهاي نفتي و تزريق نقدينگي به اقتصاد نقش عمده اي در بروز تورم و رکود همزمان در اقتصاد ايران داشته است. به عنوان نمونه به ۲ مورد از اقداماتي که دولت نبايد انجام دهد اشاره مي شود:
۱ - وجود حجم گسترده طرح هاي عمراني نيمه تمام اين ضرورت را به مدعيان تصدي پست رياست جمهوري يادآوري مي کند که نبايد وعده اي مبني بر افزايش طرح هاي عمراني جديد مطرح کنند. بر اساس گزارش چند روز پيش مرکز پژوهش هاي مجلس طي سال هاي ۸۱ تا ۹۱ در حالي که بايد سالانه ۴۸۵ طرح عمراني به اتمام مي رسيد فقط ۲۶ درصد از اين طرح ها که معادل ۱۲۷ طرح مي باشد، خاتمه يافته و ۳۶۳ طرح ناتمام باقي مانده است. با اين حال در همين مدت به طور متوسط سالانه ۱۴۵ طرح جديد عمراني کليد خورده است.
در نهايت اين حجم سنگين از تاخير در اتمام پروژه هاي عمراني ۶۳ هزار ميليارد تومان هزينه مازاد طي ۱۰ سال اخير به اقتصاد کشور تحميل کرده است. اين آمار به وضوح نشان مي دهد آغاز طرح هاي جديد عمراني و حرص و ولع زياد براي توسعه امکانات رفاهي از طريق کلنگ زدن طرح هاي عمراني جديد چگونه از يک طرف حجم قابل توجهي از بودجه عمراني را به خود اختصاص داده است و از سوي ديگر باعث ناتمام ماندن طرح هاي عمراني قديمي و ايجاد نارضايتي در مردمي شده است که سال ها نظاره گر روند کند اجراي طرح هاي عمراني بوده اند. لذا به نظر مي رسد کانديداهاي رياست جمهوري بايد صريح و شفاف اعلام کنند که کلنگ ها را براي آغاز پروژه هاي عمراني زمين مي گذارند تا طرح هاي نيمه تمام را به اتمام برسانند.
۲ - دومين موضوع مهمي که کانديداهاي رياست جمهوري بايد از آن حذر کنند و به صورت شفاف در برابر آن موضع بگيرند، اجتناب از تزريق نامتناسب نقدينگي به اقتصاد کشور است. هر چند در شرايط فعلي کشور حجم نقدينگي به رقم سرسام آور حدود ۴۵۰ هزار ميليارد تومان رسيده است، اما شتاب گرفتن نرخ تورم ممکن است موجب تشديد تقاضاي مردم براي تزريق بيشتر نقدينگي با هدف حفظ قدرت خريد شود. گرفتار شدن دولت ها در چرخه تشديد کننده تورم و نقدينگي خطر بزرگي است که هر اقتصاد گرفتار تورم را تهديد مي کند.
در چنين شرايطي ارائه وعده هاي رنگارنگي نظير افزايش يارانه نقدي و ساير پرداختي ها به مردم بدون در نظر گرفتن صرفه جويي در مصارف دولتي و کاهش هزينه ها مي تواند انتظارات تورمي را تشديد و موجب افزايش بيش از پيش تورم شود. لذا اجتناب از ارائه اين وعده ها و ترويج اين گفتمان که براي رفع تورم به عنوان معضل اصلي اقتصاد کشور در دوره اخير، بايد در خزانه بانک مرکزي را مجدد چند قفله کرد.
قفل هايي که نگذارند دولت کسري بودجه خود را از طريق افزايش بدهي اش به بانک مرکزي و بانک ها جبران کند و خزانه بانک مرکزي را قلک افزايش هزينه ها و کاهش درآمدهاي خود کند. آري اقتصاد کشور بيش از عمل کردن به برخي وعده ها به اجتناب کردن از برخي اقدامات احتياج دارد. اجتناب از اقدامات هزينه زا، تورم زا و شوک آوري که از يک سو مردم را نگران کرده و تحت فشار قرار مي دهد و از سوي ديگر فعالان اقتصادي را با فضاي نامساعد کسب و کار مواجه مي کند.
داوود هرمیداس باوند(کارشناس روابط بینالملل)در مقاله ای با عنوان «بررسی علل سفرهای اخیر صالحی »برای ستون سرمقاله روزنامه ارمان این طور نوشت: وزیر امور خارجه کشورمان روز گذشته از سفری دو روزه به دو کشور اردن و سوریه به تهران بازگشت. سفر صالحی به اردن در حالی صورت گرفت که ما طی سالهای اخیر رابطهای متعادل با این کشور نداشتهایم و همانطور که مشخص بود و تایید هم شده است این سفر و دیدارها با مقامات بلندپایه اردنی علاوه بر بحث روابط دوجانبه پیرامون مساله سوریه بوده است.
ایران به عنوان یکی از حامیان دولت سوریه اعتقادش بر این است که برای پایان دادن به مناقشات سوریه باید راه حل سیاسی را در پیش گرفت؛ البته پیش از این فرانسویها، روسها و آمریکاییها هم اشاراتی اینچنینی کردهاند ولی موضع آنها کمی تغییر داشته است. البته طی روزهای گذشته دو نکته هم سبب شد که فضا در منطقه به نفع سوریه رقم بخورد. اول در مورد استفاده از سلاحهای شیمیایی بود که گزارشگر سازمان ملل اعلام کرد استفاده از این سلاحها به وسیله مخالفین بوده است و به نوعی مشخص شد آمریکا مخالفین را برای استفاده از این سلاحها تحریک کرده است تا به وسیله آن بتواند اهرم فشاری علیه بشار اسد به دست بیاورد.
نکته دوم هم حمله اسرائیل به سوریه است که بنا بر آنچه اعلام شده است ظاهرا استدلالها این بوده است که محموله مورد تهاجم از سلاحهایی است که سوریه برای حزبا... لبنان میفرستد. در چنین فضایی مسافرت وزیر خارجه ایران به اردن و برخی کشورهای عربی نوعی ترغیب آنهاست که این کشورها هم نظر موافق پیدا کنند که برای تغییر وضع موجود در سوریه وارد یک راهحل سیاسی شوند و حتی بحثهایی مبنی بر تشکیل کنفرانس هم شنیده میشود.
وزیر خارجه ایران چون به زبان عربی مسلط است و میتواند صحبت کند این توانایی را دارد که از لحاظ روانی هم بر کشورهای عربی تاثیر بگذارد. به هر حال این رایزنیها آخرین تلاشهای ایران برای بهبود اوضاع سوریه با اصلاحات است. الان هم ایران آخرین تلاشهایش را برای پایان بحران سوریه انجام میدهد ضمن اینکه نباید فراموش کرد وزیر خارجه اعلام کرده است سوریه پیروز از مجموعه این رویدادها و مشکلات بیرون خواهد ماند اما اینکه تا چه حد دولتهای عربی هم این موضوع را تایید خواهند کرد در آینده مشخص میشود.
حجت الاسلام مرتضی ادیب یزدی (مدرس حوزه و دانشگاه )در مقاله ای با عنوان «قومی که گشت فاقد اخلاق، مردنی است...»برای ستون یادداشت روز روزنامه تهران امروز این طور نوشت:اینروزها که فضای جامعه انتخاباتی شده است و کاندیداهای مختلف سعی در جلب نظر مردم درباره برنامههای مورد نظر خود دارند، پسندیده است بیش و پیش از هر چیزی به یک رقابت اخلاقی و اسلامی فکر کنند و از کوچکترین حرکتی که باعث رواج بداخلاقی در فضای عمومی کشور شود، پرهیز کنند. چرا که یک فضای اخلاقی توأم با رعایت اصول دین اسلام در باب اخلاقیات است که میتواند مانع از رواج فضای کدورت و دشمنی شود.
در واقع هدف نهایی از برگزاری انتخابات هم چیزی جز اقامه ارزشهای انسانی نیست که تجلی در کردار متعادل و خداپسندانه و مبتنی بر سنت رسول خدا و حضرت امیرالمومنین (ع) دارد. ارزشمند آن است که بتوانیم از طریق مسالمت آمیز و صحیح و مورد تایید بزرگان اخلاق و حکما به مردم خدمت کنیم و گرنه اگر ارزشها زیر پا گذاشته و در معاشرتها فساد شود، خدمتی صورت نگرفته است. خدمت در ذیل بداخلاقیهای انتخاباتی خدمت نیست و این بداخلاقیها ارزش اعمال انسان را از بین میبرد.
آنهایی که به قیمت زیر سوال بردن اخلاق، با نگرش برد-باخت در انتخابات شرکت میکنند، چیزی جز منافع خود را در سر ندارند. چرا که اگر نگرش برد و باخت بر کاندیداهای انتخاباتی حکمفرما باشد حضور آنها توجیه شیطانی پیدا میکند و حضور شیطان در امور منتسب به فساد و جهنم است. اما باید نگرش به انتخابات نگرش برد-برد باشد تا برادرانه و آبرومندانه برگزار شود وگرنه با قلدرمآبی و راهاندازی موج منفی نمیشود پرده دریها را در قالب بداخلاقیهای انتخاباتی توجیه کرد.
پرده دری یکی از آن صفات زشت اخلاقی است که نه تنها با هیچیک از موازین اسلامی منطبق نیست بلکه در هیچ مرامی نیز پسندیده نیست. یکی از صفات حضرت حق، ستار است. خداوند پوشاننده است و انسان نیز باید به تقلید از پرودگار، پوشاننده عیوب مومنان باشد. مردم به بزرگان قوم خود نگاه میکنند به این ترتیب اگر هر فردی در جامعه به راه بیفتد و پرده دری کند دیگر هیچکس در جامعه در امان نیست و سنگ روی سنگ بند نمیشود. چرا که معصومین فقط 14 نفر هستند. تا به خودمان بیاییم میبینیم حسن ظن در جامعه نابود شده است، میزان جرم و جنایت افزایش یافته و زندانها پر از مجرم شده و دانشگاهها و اندیشکدههایمان خالی مانده است.
تاثیر چنین رفتارهایی تنها بر جامعه نیست بلکه درون خانهها و خانواده نیز با تیر این بی اخلاقیها زخمی میشوند و تاثیر میپذیرند. این در حالی است که خانواده مقدسترین نهاد در اسلام است. پس از هر پرده دری هزاران مفسده به جامعه تحمیل میشود و گناهان بیشتری رخ میدهد و هیچ سدی نمیتواند جلوی امواج این فساد را در جامعه بگیرد. بنابراین بزرگان جامعه باید بدانند که علاوه بر کردار خود، مسئول رفتار آحاد جامعه نیز هستند. آنها باید به یاد داشته باشند که اقوام روزگار به اخلاق زندهاند/ قومی که گشت فاقد اخلاق، مردنی است...
صالح اسکندري در مقاله ای با عنوان «غفلت از تحقق دولت اسلامي در برنامه نامزدها»برای ستون سرمقاله روزنامه رسالت این طور نوشت:اولويت هاي سياستگذاري دولت آينده طبعا محصول تضارب آرا و تعاطي برنامه ها و شعارهايي است که نامزدها در انتخابات مطرح
مي کنند. شوربختانه محصول اين تضارب آرا يک واقعيت تلخ است و آن اينکه تا کنون هيچ يک از نامزدهاي انتخابات آرمان تحقق دولت اسلامي را در شعارها و برنامه هاي خود مطرح نکرده اند.
اين در حالي است که اين هدف در سلسله منطقي زنجيره انقلاب اسلامي که بارها توسط رهبر معظم انقلاب تبيين شده است يکي از مقاطع حساس و تعيين کننده در تشکيل جامعه اسلامي است. در اين زنجيره منطقي حلقه اول نهضت و انقلاب اسلامي بود که در ادامه منجر به تشکيل نظام اسلامي شد.
نظام اسلامي همين ساختار سياسي است که امروز با صلابت و اقتدار در وسط ميدان در مقابل همه قدرت هاي جهان ايستاده است و نوآوري خلاقانه اي توسط حضرت امام خميني(ره) بر اساس الگوي مترقي ولايت فقيه است که به عنوان يک الگوي پاک، فطري و الهي در سرتاسر جهان مطرح است. مرحله بعدي در زنجيره حرکت اسلامي ملت ايران تشکيل دولت اسلامي با رعايت تمام شاخص ها و استانداردهاي اسلامي درحوزه هاي مختلف سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي است.
بعد از تشکيل دولت اسلامي مرحله تشکيل جامعه نمونه اسلامي است و از آنجا که " الناس علي دين ملوکهم" تا دولت اسلامي تشکيل نشود نمي توان انتظار داشت که جامعه اسلامي گردد. اين جامعه نمونه در ادامه مقدمه و منهجي براي تشکيل امت اسلامي خواهد بود و مطمئنا در صورت تحقق جامعه اسلامي در ايران امت اسلامي بر لولاي ملت ايران خواهد چرخيد.
کشور ما در 34 سال گذشته در مسير تشکيل دولت اسلامي افت و خيزهاي فراواني داشته است اما تحقق اين نمونه آرماني از دولت همواره به عنوان يک ستاره قطبي فرا روي نخبگان و مجموعه نيروهاي معتقد به انقلاب اسلامي بوده است. متاسفانه در انتخابات اخير طرح اين شعار توسط نامزدها مورد غفلت قرار گرفته و حتي کساني که از عمق وجود به اين آرمان عنايت و التزام دارند اما به دليل بعضا ملاحظات سياسي و اجتماعي تا کنون از طرح آن غفلت کرده اند.
البته يک فرض ديگر محتمل است و آن اينکه بپذيريم اولويت هاي سياستگذاري دولت آينده ضرورتا با برنامه ها و شعارهاي انتخاباتي آنها يکسان نيست. يعني دولت ها بعد از روي کار آمدن تازه مي فهمند که بايد برنامه مشخصي براي اداره کشور داشته باشند و يا ستاره قطبي فراروي آنها دولت اسلامي هست يا نيست!
البته نبايد دور از نظر داشت که به لحاظ تبارشناسي تاريخي ريشه هاي دولت اسلامي در ايران به بستر تغييرات کلان اجتماعي در دوره صفويه برمي گردد. دولت اسلامي پس از يک دوره وقفه چند صد ساله با پيروزي انقلاب اسلامي و آغاز حرکت اسلامي ملت ايران جاني دوباره گرفت. دولت اسلامي که برآيند يک کنش اسلامي و واکنش در برابر دولت مدرن است الگوي آرماني از صورت عملياتي حکومت اسلامي در عصر غيبت است ومقدمه اي براي تشکيل جامعه اسلامي محسوب مي شود.
جامعه اي که قرار است مهياي ظهور حضرت بقيه الله(عج) گردد.دلالت يابي دولت اسلامي متذکر اين مهم است که "ارکان و پايههاي دولت اسلامي يکي فاعلي(فاعليت) و ديگري قابلي(قابليت) است که عنصر فاعلي از جانب خدا و همان دستور تشريعي خداوند در تشکيل حکومت اسلامي و عنصر قابلي تودههاي مردم هستند که با پذيرش حکومت اسلامي زمينه تحقق آن را فراهم ميکنند که لازمه پذيرش حکومت اسلامي از جانب مردم، ميزان بالاي عقلانيت آنهاست."
هر چند درتقسيم بندي هاي متداول در گونه شناسي رژيم هاي سياسي، دولت اسلامي هنوزجايگاه درخور توجهي پيدا نکرده و بيشتر شبيه يک آرمان نظري است اما عموم مسلمانان و بخصوص ملت انقلابي ايران معتقدند که مفهوم دولت اسلامي يک ما به ازاي عيني و واقعي دارد که در هر عصر و مکان به فراخور مقتضيات امکان حدوث و تکامل دارد.
به تعبير رهبر فرزانه انقلاب:" از همان اوان كار، تلاش براي تشكيل دولت اسلامي شروع شد. بعضيها ميگويند شما بعد از 27 سال ميخواهيد دولت اسلامي تشكيل دهيد؟ نه، تلاش و اقدام براي تشكيل دولت اسلامي از روز اول شروع شد؛ منتها افت و خيز داشته؛ پيشرفت و عقبگرد داشته؛ در جاهايي موفق بوديم، در برههاي موفق نبوديم. بعضي از ماها وسط راه پايمان لغزيد؛ بعضي از ماها در اصل هدف مردد شديم؛ بعضي از ماها نتوانستيم خود را نگه داريم؛ دلبسته به رفتارهاي طاغوتي شديم."( رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار رئيس جمهور و هيئت وزيران- 8/6/1384)
اغلب مشکلات امروز کشور ناشي از ترديدهاي گذشته و حال ما در تحقق مفهوم "دولت اسلامي" است. با اين اوصاف به نظر مي رسد ضرورت داشته باشد شاخصهاي اصلي دولت اسلامي در انتخابات اخير توسط نامزدها مورد تبيين قرار بگيرد و اين مسئله ربطي به اصلاح طلبي يا اصولگرايي نامزدها ندارد چرا که در دولت اسلامي اصولگرايي اصلاح طلبانه و اصلاح طلبي اصولگرايانه در هم تنيده هستند. در ذيل برخي از اين شاخصها به طور گذرا مورد اشاره قرار مي گيرد؟
1- تجانس کارگزار با ساختاريکي از مهمترين ويژگي هاي دولت اسلامي تجانس کارگزاران اجرايي و دولتي با ساختار الهي و ديني نظام مردمسالاري ديني است. يعني کسي که قرار است کارگزار نظام اسلامي شود بايد علاوه بر اينکه به اسلام اعتقاد و التزام دارد حتي يک اسلام شناس واقعي هم باشد که اين مسئله در اصل 115 قانون اساسي تحت عنوان قيد رجل مذهبي و سياسي عنوان شده است.
کسي که قرار است بر اساس اصل 113 پس از مقام معظم رهبري که در درجه عالي فقاهت قرار دارد عاليترين مقام رسمي کشور باشد و مسئوليت ها، اختيارات و امکانات گسترده اي در دست داشته باشد و در نهايت با تمام اين اختيارات مجري حکم خدا باشد حتما مي بايست از جنس نظام اسلامي باشد.
کسي که قرار است در پيچ تاريخي که منطقه خاورميانه و کل جهان را آبستن تحولات جدي قرار داده است پس از مقام معظم رهبري سکاندار اجرايي کشتي نظام باشد بايد هم جنس ساختار الهي و روبه تعالي نظام اسلامي باشد. البته تشخيص اين تجانس در فرايندهاي زيردستي گزينش کارگزاران اجرايي و معرفي آنها به بدنه مديريتي کشور توسط احزاب و گروه هاي سياسي و در نهايت
مکانيسم هاي احراز صلاحيت ها توسط شوراي محترم نگهبان صورت خواهد گرفت. اين ايده يعني تشکيل دولت اسلامي پس از انتخاب رئيس جمهور ممکن است در عمل با مقاومت هاي بوروکراتيک و يا بدنه دولت روبهرو شود اما اگر اين فلش و راهنما به سوي تشکيل دولت اسلامي در بين اصولگرايان و اصلاح طلبان پررنگ باشد مطمئنا مي توان بر بسياري از چالشها فائق آمد.
2- تغيير سبک زندگي تمرکز دولت اسلامي در حوزه فرهنگي مطمئنا مي بايست بر تغيير سبک زندگي از خانواده گرفته تا مدارس و دانشگاه، ادارات، کارخانه ها و حتي ازدواج و باروري و ... باشد. امروز سبک زندگي در کشور ما تماما اسلامي نيست و ريشه بسياري از مشکلات در همين سبک زندگي غربي است. تعارفات متداول را بايد کنار گذاشت. نتيجه تحميل سبک غربي زندگي بن بست هايي است که در عرصه هاي مختلف اجتماعي و فرهنگي به وضوح قابل مشاهده است. بايد سياست گذاري فرهنگي مشخصي در دولت آينده داشت و تمرکز فرهنگي دولت آينده روي مقوله تغيير سبک زندگي باشد.
3- مقاومت تنها راه پيشرفتتوسعه دامنه سياست ورزي احزاب و گروهها در انتخابات مختلف ايران يک واقعيت کاملا طبيعي است که در عين پايبندي به اصول و قواعد تصميم گيري در نظام جمهوري اسلامي مي تواند زمينه ساز پيشرفت و عدالت در کشور باشد. در عين حال وحدت نخبگان در مواضع اصولي نظام و ملت ضمن چارچوب بندي منافع و مصالح ملي مايه اقتدار ملي است. امروز براي همه جريانات سياسي معتقد به انقلاب مسجل و روشن است که تنها راه پيشرفت کشور مقاومت و عدم عقب نشيني است.
چه چيزي حاصل برخي از کشورهاي خاورميانه نظير تونس و مصر زمان بن علي و مبارک شد که در دامن آمريکا افتاده بودند که ما تصور کنيم مي توانيم با سازش و برقراري رابطه با آمريکايي ها مسير پيشرفت کشورمان را هموار کنيم. اين در حالي است که تجربه تاريخي ملت ايران درست عکس اين موضوع را ثابت مي کند. در جريان ملي شدن صنعت نفت سازش مصدق با آمريکايي ها تنها نتيجه اي که داشت کودتاي آنها بر عليه يکي از بزرگترين دستاوردهاي ملت ايران بود.
مآلا در دولت اسلامي ملاک هايي نظير دردمندي و درد کشور و مردم داشتن، صميميت با مردم، دوري از فساد، ساده زيستي و اجتناب از اشرافي گري را از مهمترين ويژگي هاي يک رئيس جمهور است.واقعيت اين است که نامزدها در انتخابات مختلف، متعددند اما ملاکها و شاخصها يکي است. هدف تشکيل دولت اسلامي است. لذا ضرورت دارد نامزدها از فرصت انتخابات براي تبيين بيشتر امکانات، ظرفيت ها و استعداد هاي خود براي تشکيل دولت اسلامي استفاده کنند.
صبح امروز روزنامه جمهوری اسلامی ستون سرمقاله خود را به«تحليل سياسي هفته»اختصاص داد:بسمالله الرحمن الرحيماز نيمه ارديبهشت، موضوع يازدهمين دوره انتخابات رياست جمهوري به بحث داغ سياسي و اجتماعي تبديل شده و همه مسائل تحت الشعاع قرار گرفته است. اين هفته نيز با آغاز زمان ثبت نام از داوطلبان انتخابات، اذهان عمومي معطوف اين موضوع شده و طبعاً از اين پس نيز به صحنه رقابت افراد، گروهها و احزاب سياسي تبديل ميشود كه فقط شبهاي انتخابات، جان ميگيرند و پس از فروكش كردن انتخابات نيز به خواب زمستاني فرو ميروند تا دوره ديگري از انتخابات از راه برسد و آنان مكلف شوند!
به هر حال با آغاز كوران تبليغات زودرس انتخاباتي، مقوله اخلاق و موازين شرعي و قانوني بيش از هميشه در معرض تهديد و تعرض قرار ميگيرد و نوعاً بداخلاقيهاي انتخاباتي به همه بخشهاي جامعه نيز سرايت ميكند كه طبعاً مراجع قانوني بايد به توصيههاي رهبري براي رعايت دقيق قانون توجه نمايند.
رهبر معظم انقلاب در اين هفته در ديدار با دست اندركاران انتخابات رياست جمهوري و شوراهاي شهر و روستا، وظايف مردم و مسئولين را در ايفاي اين امر خطير متذكر شدند. ايشان انتخابات 24 خرداد را مصونيت بخش و تضمين كننده استمرار پيشرفت كشور خوانده و بر پايبندي نهادهاي نظارتي، مجريان و داوطلبان بر رعايت دقيق قانون در همه مراحل تاكيد كردند.
حضرت آيتالله خامنهاي با اشاره به برخي تلاشهاي بينتيجه براي كمرنگ كردن حضور مردم در صحنه خاطرنشان كردند: بعضيها سعي كردند انتخابات بيرونق شود و يا در موعد مقرر برگزار نشود، اما به توفيق الهي ناكام ماندند و بعد از اين هم راه به جايي نميبرند. ايشان تصريح كردند: البته به فضل الهي و همت مردم عزيز، ان شاءالله انتخاباتي كه در پيش است از بهترين و پرشورترين انتخابات خواهد بود.
رهبر معظم انقلاب اسلامي با تأكيد به مسئولان انتخاباتي براي عمل به مر قانون افزودند: در همه مراحل از جمله بررسي صلاحيتها، برگزاري انتخابات، شمارش آرا، حفظ آرا و صندوقها و ديگر مراحل، همه دست اندركاران بايد با امانتداري كامل، فقط براساس قانون عمل كنند كه بحمدالله تاكنون همين جور بوده است.
حضرت آيتالله خامنهاي در بخش ديگري از سخنانشان با اشاره به حادثه تلخ و غم انگيز تخريب قبر صحابي جليلالقدر، "حجر بن عدي" و اهانت به پيكر آن شخصيت بزرگوار فرمودند: آنچه كه تلخي اين حادثه را مضاعف ميكند، وجود برخي افراد داراي افكار پليد، متحجر و عقب مانده در ميان امت اسلامي است كه تجليل از بزرگان و برجستگان و چهرههاي نوراني صدر اسلام را شرك و كفر ميدانند اين افراد كساني هستند كه گذشتگان آنها قبور ائمه اطهار را در بقيع ويران كردند و اگر قيام سراسري مسلمانان بر ضد آنان نبود، مرقد مطهر پيامبر اسلام(ص) را نيز ويران ميكردند. چنين انسانهاي بدانديش كه حضور در مزار بزرگان و طلب رحمت خداوند براي آنها و همچنين طلب رحمت كردن براي خود را شرك ميپندارند، داراي تفكري باطل و روحيهاي پليد هستند.
در حقيقت، شرك آن است كه افرادي آلت دست سياستهاي سرويسهاي جاسوسي انگليس و آمريكا شوند و با اقدامات خود مسلمانان را غمدار كنند. اين چگونه تفكري است كه اطاعت و عبوديت و خاكساري در مقابل طواغيت زنده را شرك نميداند اما احترام به بزرگان را شرك ميشمارد.
رهبر معظم انقلاب اسلامي تأكيد كردند: جريان تكفيري خبيث كه از پشتيبانيهاي مالي و غيرمالي برخوردار است، امروز يك مصيبت واقعي براي اسلام به شمار ميرود.در اين هفته و در ايام كوتاهي كه از سال جديد سپري گشته، موج وسيع گرانيها و افزايش لجام گسيخته قيمتها، كمر مردم را شكسته و آه از نهاد حقوق بگيراني برآورده كه افزايش حقوق وصول نشده شان، بسيار كمتر از تورم كنوني و قطعاً بسيار عقب افتادهتر از نرخ تورم تا پايان سال خواهد بود.
در چنين شرايط نابسامان اقتصادي و معيشتي كه مردم با آن دست و پنجه نرم ميكنند و متوقع مديريت دولت براي اين بحران هستند، دولت، انفعاليتر از هميشه، اقتصاد را به حال خود واگذاشته و در روزهاي پاياني به دنبال انجام سفرهاي تبليغاتي و انتخاباتي است. نمايندگان مردم در مجلس نيز به جاي چاره انديشي اساسي، فقط به دنبال برگزاري جلسات غيرعلني جهت بررسي گرانيهايي هستند كه مردم نه تنها آنرا با همه ابعاد حس كرده بلكه به پوست و گوشت شان نيز رسيده است.
در مرور رويدادهاي خارجي هفته، مسائل سوريه و فلسطين را به عنوان مهمترين رخدادها بررسي ميكنيم. سوريه اين هفته شاهد سه تحول مختلف بود. نبش قبر صحابي گرانقدر، "حجر بن عدي"، حمله رژيم صهيونيستي به سوريه و موضوع استفاده از سلاح شيميايي.
درحالي كه بسياري از ناظران سياسي و منابع بيطرف نسبت به خطر گسترش افراطيگري و رشد افراطيون در سوريه هشدار داده و دولتهاي مداخلهگر را از تسليح مالي و تسليحاتي شورشيان و تروريستها در سوريه برحذر داشته اند، اين هفته اين گروههاي تروريستي و فرقهگرا عملي را مرتكب شدند كه بر درستي آن هشدارها تاييد گذاشت. تروريستها قبر شخصيت بلند مرتبه جهان اسلام، حجر بن عدي را نبش قبر كرده و پس از بيرون آوردن بقاياي پيكر، قبر را تخريب نمودند.
اين اقدام هتاكانه و بيشرمانه، هشداري بود براي كل جهان اسلام كه درباره توطئههاي طرح شده در سوريه هشيار باشند و در برابر آن بايستند، چرا در غير اين صورت، بايد شاهد خسارتهاي بسيار بزرگتر باشند. گروههاي فرقه گرا و افراطي كه امروز قبر حجر بن عدي را تخريب كرده و در كنار آن عكس يادگاري ميگيرند قطعاً درصورت دسترسي به ساير اماكن مقدس و بناهاي تاريخي اسلامي نيز ابايي از جسارت و اسائه ادب نخواهند داشت چرا كه عقبه آنها، دردست سران وهابي است و آنها صحنه گردان اصلي ميباشند.
در رويداد ديگري، رژيم صهيونيستي در دو نوبت به مناطقي در سوريه به طور مستقيم حمله نظامي كرد كه تحول جديدي در بحران سوريه ميباشد. هواپيماهاي ارتش رژيم صهيونيستي در نوبت اول، يك كاروان نظامي را هدف قرار دادند، با اين بهانه كه حامل سلاح براي حزبالله لبنان بوده است و در مورد ديگر، چند منطقه در اطراف دمشق را با هواپيما و موشك بمباران كردند. اگر توجه شود، حمله رژيم صهيونيستي به سوريه درحالي صورت ميگيرد كه شورشيان متحمل شكستهاي پي در پي شدهاند و ارتش سوريه گام به گام پايگاهها را از شورشيان باز ميستاند و به اذعان محافل خبري، با پيروزي كامل فاصله چنداني ندارد.
از اينرو بايد گفت صهيونيستها با هماهنگي آمريكا، براي نجات تروريستها و شورشيان وارد عمل شدهاند تا بلكه بتوانند آنها را از وضعيت وخيمي كه دچار شدهاند رها سازند. اين اقدام مذبوحانه با موج اعتراض در كشورهاي اسلامي مواجه و موجب شد تا مسلمانان و افكار عمومي بينالمللي از ماهيت بحران سوريه و اين واقعيت كه صهيونيستها باني اصلي بحران سوريه هستند، بيشتر آگاه شوند.
همزمان با اين تحولات، افشاگري يك عضو كميسيون تحقيق سازمان ملل درباره استفاده از سلاح شيميايي بر مشكلات جبهه مخالف افزود و رسوايي تازهاي را براي دشمنان دولت سوريه رقم زد.عضو سازمان ملل اعلام كرد برخلاف جار و جنجالي كه به سردمداري آمريكا براه افتاده مبني بر اينكه دولت سوريه از سلاح شيميائ استفاده ميكند، اين شورشيان و مخالفان بودهاند كه از سلاح "سارين"، نوعي گاز شيميايي، در صحنه نبرد استفاده كردهاند.
اظهارات اين مقام سازمان ملل همانگونه كه انتظار ميرفت با واكنش شتاب زده گردانندگان سازمان ملل مواجه شد و آنها، اظهارات عضو كميسيون تحقيق را تكذيب كردند. تكذيب افشاگري اين مقام سازمان ملل قطعاً با فشار قدرتهاي مخالف دولت سوريه، از جمله آمريكا بوده است و افكار عمومي جهان اين موضوع را متوجه هستند و فريب آن را نميخورند.
اين هفته بحران فلسطين نيز شاهد دو تحول بود. در مورد نخست، اعلام شد دولت قطر طرحي را تهيه كرده است كه هدف از آن احياي روند سازش ميباشد. توجه به جزئيات طرح قطر نشان ميدهد كه اين طرح در واقع طرح قديمي عربستان است و هدف نهايي آن نيز به رسميت شناختن رژيم صهيونيستي از سوي اعراب ميباشد بدون اينكه صهيونيستها مجبور به دادن امتياز قابل توجهي به اعراب باشند.
شيوخ قطري كه در سالهاي اخير به متحد فعال آمريكا و صهيونيستها تبديل شدهاند قصد دارند با احياي طرح خيانت بار فهد و تحميل آن به فلسطين و كشورهاي عربي، خوش خدمتي خود را به اربابانشان تكميل سازند. اين توطئه با مخالفت گروههاي فلسطيني مواجه شده است و اكثر گروههاي فلسطيني از جمله حماس آنرا رد كردهاند.
همزمان، يورش گروهي از شهرك نشينان افراطي به صحن مسجدالاقصي، كه در سايه حمايت نيروهاي امنيتي رژيم صهيونيستي صورت گرفت از توطئهاي پرده برداشت كه صهيونيستها براي تسلط بر مسجدالاقصي آماده كردهاند.هجوم صهيونيستهاي افراطي به مسجدالاقصي در پي دعوت احزاب افراطي صهيونيست صورت گرفت و اين بيانگر وجود برنامهاي سازمان يافته ميباشد.
هر چند شماري از فلسطينيها براي مقابله با اين توطئه در مسجدالاقصي حضور يافتند و با صهيونيستها درگير شدند ولي صيانت از مسجدالاقصي، تنها به عهده فلسطينيهاي محروم و بيدفاع نميباشد بلكه اين برعهده كل مسلمانان است تا در برابر توطئههاي صهيونيستها بايستند و از قبله اول مسلمانان دفاع كنند.
رژيم صهيونيستي در اقدامي ضدانساني، مفتي قدس را به اتهام تحريك فلسطينيها براي حضور در مسجدالاقصي بازداشت كرد. اكنون برعهده جهان اسلام است كه در برابر اين توطئه خطرناك واكنش مناسب نشان دهد.