سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

مشهد/کهن دیارطوس؛

خاستگاه «احیاء علوم الدین» مروری بر زندگانی محمد غزالی طوسی

تاریخ را که ورق می‌زنیم به بزرگان بسیاری برمی‌خوریم که نامشان مزین به لقب «طوسی» است.



به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران مشهد این سرزمین به گواه تاریخ، همواره در شرایط سخت و آسان، علم و ادب را به وسیله فرزندان خلَفش به عالمیان تقدیم داشته است و دنیا در بسیاری از شاخه‌های دانش، مرهون تلاش دانشمندان و اندیشمندان این دیار است. ابوحامد محمدبن‌احمد غزالي‌طوسي که برای نخستین‌بار در همه جامعه اسلامی به «حجت‌الاسلام» ملقب شده، در زمره بزرگ‌ترین علمای دین و عرفان و ادبِ عربی و فارسی است که برای همه ملل مسلمان شخصیتی شناخته‌شده و محترم است. وی که منتقد بزرگ ايراني است، به سال 450هجري در عصر شدت منازعات سياسي و فكري در طوس خراسان متولد شد.

پدرش مردي از صالحان زمان خود بود كه از رشتن پشم گذران مي‌كرد. آنچه مي‌رشت در دكاني در بازار پشم‌فروشان مي‌فروخت و بدين سبب او را غزالي مي‌گفتند؛ البته برخی غزالي را به غزاله (بدون تشديد «ز») قريه‌اي از قراء طوس، منسوب می‌دانند.

پدر غزالي اهل ورع و تقوا بود و بیشتر در مجالس فقيهان حضور مي‌يافت. دو پسر داشت: محمد و احمد و اين دو هنوز خردسال بودند كه او از جهان رخت بربست. طبق وصيت وي پسرانش را به يكي از دوستانش كه ابوحامد احمدبن‌محمد راذكاني نام داشت و صوفي بود سپردند. محمد و برادرش احمد به يكي از مدارس طلاب در نيشابور رفتند و به تحصيل ادامه دادند. ابوحامد محمد غزالي بسیار باهوش و تند‌ذهن بود. علوم ديني و ادبي را نزد احمد راذكاني فراگرفت و سپس مدتي در يكي از مدارس طوس به تحصيل پرداخت. آنگاه به جرجان نزد امام ابونصر اسماعيلي رفت و خدمت او تعليقه نوشت. دوباره به زادگاه خود طوس برگشت و مدت سه سال در طوس به مطالعه و تكرار دروس پرداخت.

ابوحامد غزالي در سال 470 هجري به نيشابور رفت و در آنجا به ابوالمعالي عبدالملك جويني معروف به امام‌الحرمين پيوست و تا پايان عمر او يعني 478هجري همواره ملازمش بود.

غزالی؛ جامع علوم

تحصيلات غزالي تنها فقه نبود، او در علم اختلاف مذاهب و جدل و منطق و فلسفه هم دانش اندوخت تا آنجا كه بر همه‌ اقران تفوق يافت. استادش جويني وفات كرد. ابوحامد به قصد ديدار نظام‌الملك طوسي در لشكرگاهش از نيشابور بيرون آمد. نظام‌الملك را از غزالي كه هم‌شهريش نيز بود خوش آمد. اكرامش كرد و بر ديگرانش مقدم داشت و غزالي مدت شش ماه در كنف حمايت او زيست. سپس او را به تدريس در نظاميه بغداد و توجه به امور آن مأمور كرد. غزالي در سال 483 هجري وارد بغداد شد و با موفقيت زياد به كار پرداخت و سخت مورد توجه و اقبال دانش‌‌پژوهان قرار گرفت. حلقه‌ درس او هر روز گسترش بيشتر يافت و فتواهاي شرعي او مشهورتر شد، تا آنجا كه آوازه شهرتش دور و نزديك را بگرفت. غزالي در بغداد ضمن تدريس به تفكر و تأليف در فقه و كلام و رد بر فرقه‌هاي گوناگون چون باطنيه و اسماعيليه و فلاسفه نيز مشغول بود. در اين مرحله از نخستين مرحله‌هاي حياتش بود كه در معتقدات ديني به همه‌ معارف حسي و عقلي خود به شك افتاد. ولي اين شك بيش از دو ماه

به‌طول نينجاميد و پس از آن به تحقيق در فرقه‌هاي گوناگون پرداخت و در علم كلام استادي يافت و در آن علم، صاحب تأليف و تصنيف شد. آنگاه به تحصيل فلسفه همت گماشت، ولي بدون آنكه از استادي استعانت جويد، خود به مطالعه‌ كتاب‌هاي فلسفي پرداخت. چون از فلسفه فراغت يافت به مطالعه‌ كتاب‌هاي تعليميه و اطلاع از دقايق مذهب ايشان اشتغال جُست. در اين مرحله از عمر بود كه به تأليف (مقاصد الفلاسفه) و (تهافت الفلاسفه) و (المستظهرين) كه همان كتاب (فضايح‌الباطنيه و فضائل‌المستظهريه) باشد و برخي كتاب‌هاي فقهي و كلامي ديگر توفيق يافت. از اين پس از تدريس كناره گرفت و سالك طريقه تصوف شد. اما شهوت‌ها از يك سو او را به مقام‌ها و منصب‌هاي دنيوي مي‌كشانيد و از ديگر سو منادي ايمان ندايش مي‌داد كه الرحيل،الرحيل و شش‌ماه همچنان سرگردان و در ترديد بود تا اینکه در ماه رجب سال 488 هجري از خراسان راهي شام شد و در آنجا نزديك به دو سال بماند كه هيچ كار جز عزلت و خلوت و رياضت و مجاهدت نداشت. مدتي در مسجد دمشق اعتكاف كرد تا داعيه‌‌ حج در او پديد آمد و به حجاز رفت. سپس شوق ديدار و درخواست‌هاي كودكان به وطن‌كشيدش و با آنكه نمي‌خواست بدان‌جا باز گردد عزم طوس كرد. ولي در طوس نيز خلوت گزيد و تا دل را تصفيه كند به ذكر پرداخت. اين حال، 10 سال به‌طول انجاميد و غزالي در اين مدت مشهورترين كتاب‌هاي خود و به ويژه «احياء علوم‌الدين» را تأليف كرد. در سال 499 هجري، از عزلت بيرون آمد و قصد نيشابور كرد و در نظاميه‌ اين شهر به تدريس مشغول شد. علت بازگشت او به نيشابور و تدريس در نظاميه، با آنكه در بغداد از تدريس اعراض كرده بود و از اين ماجرا 10 سال مي‌گذشت، فرمان پادشاه بود. زيرا اين اصرار به قدري شديد شده بود كه اگر استنكاف مي‌ورزيد، بيم جان در آن بود. اما پادشاهي كه غزالي از او نام مي‌بَرد، محمد برادر بركيارق است كه در سال 498 هجري به پادشاهي رسيده بود و شايد از عوامل بازگشت به نظاميه‌ نيشابور، فخرالملك وزير، پسر نظام‌الملك طوسي بود كه در بغداد غزالي را به تدريس واداشته بود.

توقف غزالي در نيشابور بيش از دو سال به طول نينجاميد كه بار ديگر تدريس را ترك گفت و در طوس عزلت گزيد و درِ

خانه‌ خود را به روي آشنا و بيگانه بست و با اينكه سلطان‌سنجر او را به تدريس خواند، غزالي از رفتن سر باز زد و عذر خواست و همچنان در خانه‌ خود منزوي بود، تا دو سال بعد به سال505 هجري در حالي كه فقط پنجاه‌وپنج سال از عمر وي گذشته بود در شهر فردوسي، بزرگ‌ترين حماسه‌سراي ملي ايران، چشم از جهان فرو بست و در طابران طوس در خانقاه محقری که محل زندگی وی در سال‌های پایانی عمر بود، به

خاك سپرده شد.

تأليف‌هاي غزالي

در ميان متفكران اسلامي هيچ‌يك به اندازه‌ غزالي تأليف و تصنيف نكرده است. گويند تأليف‌هايش را شمار كردند و بر روزهاي عمرش تقسيم نمودند. هر روز چهار جزوه شد و ترديدي در آن نيست كه بسياري از اين آثار كه اسامي بيشتر آن‌ها در تاريخ نهضت‌هاي فكري ايرانيان (از رودكي تا سهروردي) آمده است، منسوب به اوست.

شبنم کرمی

* مدفن و خانقاهمحمد غزالی

بنا بر بيشتر منابع معتبر قرون پنجم و ششم هجری، مقبره امام محمد غزالی در «ظاهر» یعنی بیرون باره شهر طابران طوس واقع بوده است. در اوایل قرن دهم پس از برافتادن تیموریان و ظهور ازبک‌های شیبانی و دودمان صفویه،

بنای گور امام محمد غزالی از سوي یکی از علمای دین و تاریخ، زیارت و توصیف شده است.

از آن پس خبری از محل گور وی داده نشده است تا اینکه پس از احداث آرامگاه جدید برای فردوسی در سده حاضر خورشیدی، گروهی به جستجوی قبر و خانقاه غزالی برآمدند. ابتدا بنای مشهور هارونیه را خانقاه و گور وی پنداشته و بدان سبب جلوی این بنا یادمان‌گونه‌ای قبرمانند، برای غزالی احداث شده که همچنان باقی است. سپس در سال 1374 محلی واقع در 120متری بیرون باره شهر توس در زاویه شمال غربی حفاری شد و آثاری شبیه آنچه مؤلف

«مهمان نامه بخارا» از مقبره غزالی توصیف کرده بود به دست آمد. چون مقبره كشف شده بدون سنگ و کتیبه بود و فرد مدفون در آن هم به شیوه‌ای غیرمتعارف در سرداب بنا درون تابوتی قرار گرفته بود، نسبت آن را با آرامگاه امام محمد غزالی ضعیف کرد. با این همه، محل حفاری‌شده اكنون تا تحقیقات بعدی پوشیده شده است./س


برچسب ها: کهن ، دیار ، طوس
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.