سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

از تدریس تا بازیگری در پروانه در گپی خواندنی با قطب الدین صادقی

او چندین‌بار به خانه تلفن می‌زند و وقتی پدرش گوشی را بر می‌دارد فقط در برابر حرف‌های پروانه از آن سوی تلفن سکوت می‌کند اما در یکی از این قسمت‌ها وقتی پروانه زنگ می‌زند،پدر به حرف می‌آید و مکالمه‌ای بین آنها برقرار می‌شود.این صحنه‌ای بود که من به معنی واقعی فرو ریختم و سرصحنه حالم بد شد.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،  قطب‌الدین صادقی، نویسنده، کارگردان تئاتر و بازیگر سینما و تلویزیون است. او دارای مدرک دکترای هنرهای نمایشی از دانشگاه سوربون پاریس است و تا‌کنون تئاترهای متعددی با کارگردانی او روی صحنه رفته است.

 وی در عرصه تئاتر نمایش‌هایی چون «باغ شکرپاره»، «یادگار زریران»، «عادل‌ها»، «عکس یادگاری»، «دخمه شیرین»، «پرومته در زنجیر»، «مکبث»، «هفت‌خوان رستم»، «دوران بیگناهی» و... را روی صحنه برده است. صادقی که سال‌هاست به تدریس در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران مشغول است بیش از 60 مقاله پژوهشی را به رشته تحریر در اورده است . در ادامه گفت و گوی وی را با روزنامه وطن امروز می خوانید:


شما در سریال «پروانه» نقشی متفاوت را از خود به نمایش گذاشته‌اید و در جامه شخصیتی سیاسی و در عین حال مرموز که زوایای شغلی‌اش چندان هم شفاف نیست، ظاهر شده‌اید. چقدر درباره این نقش تحقیق کردید تا بتوانید به آن نزدیک شوید؟

زمانی که می‌خواستم فیلمنامه «پروانه» را بخوانم جلیل سامان را زیاد نمی‌شناختم اما وقتی به مطالعه فیلمنامه پرداختم متوجه این نکته شدم که این سریال به لحاظ محتوایی می‌تواند از جذابیت زیادی نزد مخاطب برخوردار باشد. منظورم این است که فیلمنامه ویژگی‌هایی داشت که مرا به عنوان یک بازیگر برای ایفای نقش در آن ترغیب کرد.

 به عنوان مثال دارای جنبه‌های دراماتیک بود و به طور کل فیلمنامه شسته رفته‌ای از هر لحاظ قلمداد می‌شد. بعد از مطالعه فیلمنامه به دیدن جلیل سامان رفتم و او را از نزدیک ملاقات کردم. حتی وقتی با یکدیگر بیشتر نشست و برخاست کردیم ایده‌هایی از شخصیت‌های سیاسی که به این نقش نزدیک بود به او پیشنهاد کردم و سامان به عنوان کارگردان خیلی خوشش آمد و از این ایده‌ها استقبال کرد و به اجماعی که من به عنوان یک بازیگر و او به عنوان یک کارگردان می‌خواست، رسیدیم و همکاری را شروع کردیم. همان طور که می‌دانید شخصیتی که من در سریال نقش آن را بازی می‌کنم در عین اینکه شخصیتی سیاسی است اما یک چهره دانشگاهی نیز هست.

به نظرم نقش شما در «پروانه» خاکستری است.

همین طور است، ضمن اینکه در لابه‌لای سریال می‌بینیم او حتی سعی می‌کند جلوی اعدام‌های بسیاری را بگیرد و به نوعی به مقابله با رژیم ستمشاهی برآید. او در عین حال دارای شخصیتی 2 وجهی است؛ از یک طرف جزو طبقه مرفه جامعه است و از سوی دیگر احساسات او مانع قدم گذاشتن در مسیر غیر‌انسانی می‌شود.

یک نکته را هم اضافه کنم و آن اینکه برای همه نقش‌هایی که چه در سینما یا تلویزیون ایفا کرده‌ام در درجه نخست به شناخت زوایای آن شخصیت پرداخته‌ام؛ سعی کرده‌ام با اشراف به نقشم آن را به شکلی باور‌پذیر درآورده و بازی کنم و فکر می‌کنم در این حیطه موفق هم بوده‌ام.

پیش از شروع گفت‌وگو به این مساله اشاره کردید که حین کار کردن در سریال «پروانه» تحت‌تاثیر 2 سکانس آن قرار گرفتید که باعث شد وقفه‌ای در فیلمبرداری آن سکانس‌ها بیفتد. می‌شود درباره آنها بیشتر توضیح دهید؟

یکی سکانسی است که پدر پروانه حال و روز خوبی به لحاظ جسمی ندارد و از بالادستی‌ها رودست خورده است (به خاطر نوشيدن الكل). دیگری مربوط به سکانسی است که پروانه از خانه قهر می‌کند و می‌رود و وقتی به تنگدستی و تنگنا بر می‌خورد به پدرش تلفن می‌کند.

 او چندین‌بار به خانه تلفن می‌زند و وقتی پدرش گوشی را بر می‌دارد فقط در برابر حرف‌های پروانه از آن سوی تلفن سکوت می‌کند اما در یکی از این قسمت‌ها وقتی پروانه زنگ می‌زند، پدر به حرف می‌آید و مکالمه‌ای بین آنها برقرار می‌شود. این صحنه‌ای بود که من به معنی واقعی فرو ریختم و سرصحنه حالم بد شد و دیگر نتوانستم کار را تا مدتی ادامه دهم. میزان تاثیر‌گذاری این صحنه تا اندازه‌ای بود که حتی دیگر عوامل گروه هم تحت‌تاثیر قرار گرفتند.

با وجود اینکه در عرصه بازیگری هنرمندی زبده و توانا هستید اما میزان فعالیت شما در کارهای تلویزیونی اندک است. دلیل این گزیده‌کاری چیست؟


ببینید، من بعد از مجموعه تلویزیونی «کیف انگلیسی» مدت‌های زیادی طول کشید تا در سریال «فاکتور8» بازی کردم. می‌توان گفت سال‌ها از وادی تلویزیون دور بودم. مهم‌ترین عامل این دوری هم ضعف محتوایی فیلمنامه‌هایی بود که به دستم می‌رسید.

 در این سال‌ها بعد از بازی در سریال «فاکتور 8» پیشنهادهای تلویزیونی داشتم اما واقعیت این است که هیچ‌کدام از آنها به لحاظ ساختاری و محتوایی راضی‌کننده نبودند. اغلب شخصیت‌هایی که در این فیلمنامه‌ها به چشم می‌خورد لق و بدون هویت بودند. لابد می‌دانید که تدریس در دانشگاه یکی دیگر از فعالیت‌های اصلی من به شمار می‌رود.

بر این مبنا همیشه فکر کرده‌ام باید نقشی را بازی کنم که بتوانم درباره آن به دانشجویانم توضیح دهم. در مجموع محیط فرهنگی پشت دوربین برایم خیلی مهم است، بویژه اینکه کار من پیش از بازیگری، کارگردانی تئاتر است و طبعا در این وادی مولفه‌های زیادی برایم حائز اهمیت است و اولویت دارد.

طبعا شما به لحاظ سنی به دوران پیش از انقلاب اشراف کامل دارید و از وقایعی که خاصه در سال‌های آغازین انقلاب و حتی پیش از آن افتاد مطلع هستید. یکی از آنها فعالیت گروهک‌های مختلف مثل مجاهدین بود. سوال این است که در جریان بازی در این سریال چقدر سعی کردید مطالعه‌تان را نسبت به این برهه زمانی از تاریخ ایران افزایش دهید؟

من همه گروه‌هایی که پیش از پیروزی انقلاب علیه شاه فعالیت می‌کردند را می‌شناختم بویژه اینکه بعضی از این گروه‌های مخالف سیاسی هم‌دانشکده‌ای‌های خودمان بودند. تصورم از این گروه‌ها این است که آنها آرمان‌خواه و به دنبال عدالت و سعادت جمعی بودند اما متاسفانه اغلب آنها روششان با آرمانی که در سر داشتند یکی نبود و قاعدتا در مسیری که در پیش گرفتند اشتباهاتی کردند و تاوان‌های سختی هم پس دادند. در عین اینکه فکر می‌کنم یکی از جنبه‌های مثبت سریال، پرداختن به فعالیت این گروه‌های مخالف سیاسی و تبیین سرنوشتشان است.

خود شما به عنوان بازیگری که سابقه بازی در نقش‌هایی از این جنس را داشته‌اید چقدر به سیاست وقت اشراف دارید. این سوال را در حالی می‌پرسم که امروز برخی بر این باورند سیاست در صدر جامعه قرار دارد و حتی مقوله‌ای مثل فرهنگ را هم زیر سیطره خود برده است.

ببینید، بدون‌شک همه ما به اندازه خودمان اطلاعات سیاسی داریم و همان‌طور که شما اشاره کردید در حال حاضر همه چیز از فرهنگ گرفته تا هنر و ورزش بازتاب سیاسی به خود گرفته است، ضمن اینکه تصور می‌کنم داشتن اطلاعات سیاسی و اصولا مسلط بودن به این حیطه نشان می‌دهد که فرد در جامعه به‌روز است و اخبار را دنبال می‌کند. من هم از این قاعده مستثنا نیستم.

به عنوان بازیگری که خاستگاه فعالیت هنری‌تان تئاتر بوده چه انتظاری از تلویزیون دارید؟

آنچه مسلم است این است که خواص هیچ وقت تلویزیون نگاه نمی‌کنند. منظورم اقشاری مثل روشنفکران و هنرمندان است. جای آن است که تلویزیون مثل همه کشورهای دیگر کانالی برای این قشر راه‌اندازی کند تا آنها هم به سمت این رسانه فراگیر جذب شوند.

 از سوی دیگر راه‌اندازی و تاسیس کانال‌هایی از این دست موجب می‌شود سطح کیفی تلویزیون هم ارتقا یابد. دقت در برنامه‌سازی هم از دیگر مواردی است که به نظرم رسانه‌ای چون تلویزیون باید آن را در کارهای خود لحاظ کند.

آیا قبول دارید بخش‌هایی از سریال از ضعف یا به نوعی ابهام برخوردار است. به عنوان مثال ما در میانه سریال پروانه را می‌بینیم که بدون مطالعه وسیع و داشتن پیشینه نسبت به این گروه خاص به آنها می‌پیوندد و علاقه‌مندی خود را برای همکاری ابراز می‌کند یا در ازا سازمان را می‌بینیم که با یک جور شتابزدگی می‌کوشد پروانه را برای تحقق اهداف خود جذب کند.

شاید ابهام داشته باشد که آن هم به دلیل خط و ربط‌ها و سیاست‌های تلویزیون است اما به نظر من ضعف ندارد و مواردی که مثال زدید واقعی و قابل لمس است. یعنی بوده‌اند افرادی که از طبقه مرفه جامعه به دلیل داشتن آرمان یا هدفی که در سر می‌پروراندند طبقه خود را تغییر دادند و اصلا مسیر زندگی‌شان دگرگون می‌شد. همان طور که درباره پروانه همین اتفاق افتاد.

پس می‌توان گفت پروانه قصه‌ای است که از دل جامعه بر‌می‌آید؟

کاملا، ضمن اینکه معتقدم اگر این سریال بتواند برخی موقعیت‌های بحران‌زا را به شکل قابل لمس برای مخاطب تشریح کند و به فهم بیشتر او کمک کند، اجر خودش را به دست آورده است.
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
پرویز
۰۷:۱۴ ۰۶ فروردين ۱۳۹۴
بنده خیلی دوست دارم درکارتاتر وبازیگری شرکت نمایم اگرمیشودراهنمایی بفرمایید ممنون
hamidreza karsaz
۱۵:۲۰ ۰۵ مرداد ۱۳۹۳
با سلام ضمن تشکر ازمصاحبه ای که با آقای صادقی عزیز انجام داده اید تمنا دارم بیشتر وبیشتر نظر این بزرگ هنر را داشته باشیم چرا که حرف های ایشان ازروی علم وتجربه فردی ست من به ایشان با خلوص احترام میگذارم