به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، علاقهمندان تئاتر خاطرات خوبي از نوشتهها، كارگردانها و بازيهاي بهزاد فراهاني دارند. قديميترها بازيهاي او را در نمايشهاي «رستم و سهراب»، «تيارت فرنگي»، «در حضور باد» و «آنكه گفت آري، آنكه گفت نه» را در حافظه تاريخي تئاتريشان ثبت كردهاند.
البته بيشترين همكاري او با شاهين سِركيسيانـ بنيانگذار گروه هنر ملي ـ بود كه همواره از او به عنوان استادي بزرگ ياد ميكند. نگارش، كارگرداني و بازي نمايشهاي پرمخاطبي چون «مريم و مردآويج» و «گل و قداره» نيز بخش ديگري از كارنامه تئاتري او را تشكيل ميدهد.
حضور توانمندانه او بر صحنه تئاتر در سالهاي اخير نيز ادامه يافته و به بازيهاي درخشاني در آثار «لبخند باشكوه آقاي گيل»، «موسيو ابراهيم و گلهاي قرآن» و «شب روي سنگفرش خيس» منجر شده است.
پس از نشست معرفي نامزدهاي بازيگري سال 91 در خانه تئاتر ـ سراي هميشگي او و ساير تئاتريهاي ريشهدار ـ سراغ فراهاني رفتيم و درباره برپايي جشن شب بازيگر و انتخاب كانديداها با او به گفتوگو نشستيم.
رييس پيشين هيأت مديره انجمن بازيگران خانه تئاتر و نماينده شوراي 5 نفره داوري اعتقاد دارد اهالي تئاتر با وجود همه بيمهريها و كم لطفيها همچنان با عشق و ايمان به راهشان ادامه ميدهند. گفتوگوي بانی فیلم با بهزاد فراهاني را بخوانيد:
با وجود اوضاع نابهسامان مالي خانه تئاتر، چرا همچنان مصر به برگزاري جشن شب بازيگر هستيد؟ـ ما هر ساله اين جشن را در انجمن بازيگران خانه تئاتر برگزار كرديم و امسال هم با وجود تنگدستي مالي اين كار را انجام ميدهيم تا به آقايان بفهمانيم كه اهداف خيلي بالاتري داريم تا اينكه اينقدر ميليون بگيريم يا نگيريم. چون اينها ميانديشند كه اين ما بوديم كه ميگفتيم اقتصاد نقش گرهاي دارد و حالا اين ماييم كه داريم ثابت ميكنيم انسانيت نقش گرهاي تر و محوريتري دارد.
بنابراين جشن را با شكوه گذشته برگزار خواهيم كرد. فقط حالا به جاي اينكه نان سنگك را با خاويار بخوريم، آن را با پنير ميخوريم! عشق است. مهم آن تپش دل است كه هر جا شمع تئاتر روشن باشد، ادامه خواهد داشت.
فكر ميكنيد مشكلات تئاتر كشور تا چه زماني ادامه خواهد داشت؟ـ به اعتقاد من تا زماني ادامه خواهد داشت كه نگرش كلان در بخش هنر و در اين مملكت تكليفش روشن نشود. هنر پديدهايست كه هم آزادخواه و هم آزادزيست است. تا زماني كه آزادي براي بخشهاي گونهگون هنر وجود نداشته باشد ما مشكل خواهيم داشت و زماني كه اين آزادي به دست بيايد ما مشكل نخواهيم داشت، بلكه مشكلات ديگري خواهيم داشت! نگرش ما به مسئله هنر بايد تغيير كند. نه مجلس، نه دولت و نه ديگر نهادها هنوز به اين نينديشيدهاند كه هنر حرفه است و اين بايد رسميت پيدا كند.
تا زماني كه كم لطفيها در اين زمينه تصحيح نشود مشكل خواهيم داشت. به كرات گفتهام و باز هم تكرار ميكنم كمك هزينه كوچك براي يك ماه يك تيم باشگاه ورزشي در اين مملكت چيزي بوده است در حد 7 ميليارد تومان، در حالي كه بودجه اجرايي تئاتر سه ميليارد تومان براي تهران است و سه ميليارد ريال براي شهرستان. اين دو تا سه ميليارد روي هم كمتر از كمك هزينه يك باشگاه ورزشي در اين كشور است. تا زماني كه اين تناقض وجود دارد، ما مشكل داريم.
علت اين كم توجهي و جدي نگرفتن بودجه تئاتر را در چه ميدانيد؟ـ جاهاي ديگر خرجهايي ميشود كه وقتي ميشنويم ـ دود كه چيزي نيست ـ ناسوت از كلمهمان بيرون ميآيد! كه ما 13 صنف متعهد هنر اين مملكت براي يك سال دور هم جمع ميشويم و مجاني كار ميكنيم، اندك مخارجي داريم كه همان هم سال گذشته به ما ندادند. خب، اين را چگونه ميشود معني كرد؟ گاهي بعضي از دوستان به اين نتيجه ميرسند كه اين كار را رها كنند.
به قول صائب تبريزي: در كارخانهاي كه ندانند قدر كار/ از كار هر كه دست كشد كاردانتر است، ولي بعد ميبينيم كه عشق اين چيزها سرش نميشود، ما مجبوريم دوباره به آن كوچه باغ سر بزنيم تا عطر آن اقاقيها به مشاممان بخورد. ما ادامه ميدهيم، از آن سو بيوفايي، از اين سو پايداري. هيچ غمي در آن نيست و كار خودمان را ميكنيم.
تئاتر يك كار شكوهمند فرهنگي است و باج به اين گونه مسائل نميدهد كه بودجه ما را ندادهاند و فلان. ما كارمان را ميكنيم. حتي ممكن است روزي در اين سالن را باز كنند و اعضاي هيأت مديره خانه تئاتر روي صحنه بروند و فيالبداهه يك نمايش اجرا كنند.
به گفته سرپرست شوراي داوري جشن شب بازيگر، نامزدهاي بازيگري براساس آييننامه انتخاب شدهاند. اگر يك بازيگر با نظر تيم داوري موافق نباشد، محل اعتراضي وجود ندارد؟- چرا نيست؟ ممكن است عدهاي نظر اين تيم را نپسندند. من خودم چند كار داشتم كه تماشاگران و دوستان صاحبجاه ميگفتند بايد به عنوان بازيگر برگزيده انتخاب ميشدم، ولي اين اتفاق نيفتاده است. شايد به خاطر اينكه اينجا مسؤوليت داشتم.
بازيهايم در نمايشهايي چون «لبخند باشكوه آقاي گيل»، «شب روي سنگفرش خيس»، «بينوايان» و «موسيو ابراهيم و گلهاي قرآن» به اعتقاد كارشناسان امكان انتخاب و برگزيده شدن داشتند. مثلاً براي بازيام در نمايش «خدا در آلتونا حرف ميزند» از انجمن منتقدان جهان جايزه گرفتم، ولي در اينجا نه.
ميخواهم بگويم ما براي جايزه و عنوانش كه نيامديم، براي آن چيزي آمديم كه از زمان شاهين سِركيسيان در مغزمان تاب خورده است و باز هم خواهد خورد. ما كارمان را ميكنيم. گر جمله كائنات كافر گردند/ بر دامن كبرياش ننشيند گرد. بنابراين مسائلي چون بودجه و سالن نميتواند جلوي كار ما را بگيرد. ممكن است حتي روزي در بيابان دور هم جمع شويم.
اين كانديدا شدنها و برگزيده شدنها چه تأثيري در روند كار بازيگران دارد؟- خيليها دوست دارند در اين نبرد رفيقانه برنده شوند كه بسيار هم ارزش دارد. در كمتر جايي از جهان نهادهاي مردمي جايزه ميدهند. اين خيلي مهم است. از سوي ديگر جايزههايي هستند كه نهادهاي دولتي اعطا ميكنند.
هميشه گفتهام كه كسي از دولتمردان را نميبينم كه بخواهد به من جايزه دهد. اصلاً هم دوست ندارم چنين چيزي اتفاق بيفتد. آن چيزي كه برايم ارزش دارد اين است كه بخش مردمي هنر گوشه چشمي به من نشان دهد. اين منتهاي آرزوي هر هنرمندي است.
به هر حال خانه تئاتر يك نهاد و NGO ساده مردمي است با غناي متفاوت فكري و انديشههاي گونهگون. بنابراين ممكن است در انتخابهاي داوري حرف و حديثها و مسائلي پيش بيايد. مثلاً فلان كار آن طور كه بايد ديده نشود.
به عنوان مثال در همين فهرست نامزدهاي بازيگري، جاي اسم دانيال حكيمي براي بازياش در نمايش «پلكان» خالي است.- چون اجراي اين نمايش به امسال كشيده شده است، براي سال 92 داوري خواهد شد. به جز اين يك كار خوب ديگر بود كه من هم بسيار دوست داشتم به اسم «مرده ريگ» كه آن را هم به حساب داوري 92 گذاشتهاند. علتش اين بود كه گروه داوري نتوانستند در اسفند ماه سال قبل آن را ببينند، لذا به شوراي نهايي داوري معرفي نشد.
موارد اين چنيني ممكن است پيش بيايد، ولي مجموعاً نگاه داوري منصفانه و انساني بود. گاهي روي يك مسئله كوچك و ساده ساعتها با تيم 5 نفره داوري بحث و جدل داشتيم تا حقي از كسي ضايع نشود.