سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

يادداشت/ محسن اسماعيلي

آيت‌الله رضواني از نگاهي ديگر

محسن اسماعيلي عضو حقوقدان شوراي نگهبان قانون اساسي در يادداشتي به تشريح برخي ويژگي‌هاي شخصيتي مرحوم آيت‌الله رضواني پرداخته است.

به گزارش حوزه پارلمان باشگاه خبرنگاران به نقل از پايگاه اطلاع‌رساني شوراي نگهبان، محسن اسماعيلي عضو حقوقدان اين شورا در يادداشتي تحت عنوان "آيت‌الله رضواني از نگاهي ديگر" به تشريح برخي ويژگي‌هاي شخصيتي مرحوم آيت‌الله رضواني پرداخته است.

در يادداشت اسماعيلي آمده است:

جز خير نمي‌خواست و جز خوب نمي‌گفت. شيوه‌اش حكمت و موعظه بود و آنگاه كه ناچار به مجادله مي شد، بازهم جز به جدال احسن تن نمي‌داد و از مراء و خصومت در او نشانه‌اي يافت نمي‌شد. در يك كلام، روحاني بود، روحاني.

كس واقف ما نيست كه از ديده چه‌ها رفت

سرانجام آيت‌الله حاج شيخ غلامرضا رضواني، فقيه برجسته و يار وفادار امام و انقلاب پس از تحمل چند ماه درد و بيماري، در شامگاه جمعه سي‌ام فروردين‌ماه سال نود و دو جهان فاني را بدرود گفت و به جوار رحمت الهي پر كشيد. اين فقدان تأسف‌ بار انصافاً از مصداق‌هاي بارزِ ضايعه و رخنه‌اي است كه پيامبر خدا (ص) فرمود كه با فوت عالمان پيدا مي‌شود، و ديگر جبران نمي‌پذيرد.

نزديك به دوازده‌سال همنشيني و همكاري با اين مرد بزرگ، اين توفيق را داد تا شخصيت دوست‌داشتني آن بزرگوار را از نزديك بشناسم، و اين مختصر اداي بخشي از حق او بر همه ما است.
شخصيت آيت‌الله رضواني داراي ابعاد گوناگوني بود كه اميد است بيش از اين مكتوم نماند. دانش وسيع و تبحري فراوان در به كارگيري و به روزرساني آن داشت. اين نخستين ويژگي‌اي بود كه در مواجهه با او فهميده مي‌شد. جامع معقول ومنقول بود، وحتي از علوم غريبه نيز بي‌بهره نماند.

در حضور ذهن و استحضار مباني بسيار قوي بود. او عاشق دانايي و دانش بود و هيچگاه خود را از تعليم و تعلم فارغ نديد. سال‌ها قبل از تبعيد امام خميني (ره) به نجف اشرف رفته بود و با درك محضر بزرگ‌ترين استادان روزگار خويش، خود به مدرسي برجسته تبديل شده بود. با حضور امام در نجف، در حلقه نزديك‌ترين ياران و اصحاب راز ايشان وارد شد و تا آخر در اين مسير ثابت قدم ماند. او مدافعي از خود گذشته در برابر جفاهايي بود كه بر استاد مي‌رفت، و بدون هيچ ادعايي در تثبيت جايگاه و پيشبرد اهداف ديني و انقلابي امام سهم عمده‌اي داشت. پس از بازگشت از نجف و پيروزي انقلاب اسلامي هم اين ارادت را تا آخر حفظ كرده و بالاخره با آن به ديار باقي شتافت.

اين دلدادگي البته يكسويه نبود و مراد نيز به اين مريد بي‌پيرايه اعتقاد و اعتماد داشت. آنا‌نكه از شدت ورع و احتياط امام راحل آگاهي يافته‌اند، مي‌دانند كه سپردن امور مالي و وجوهات به ايشان، و قراردادن آيت‌الله رضواني به عنوان يكي از اوصياي اربعه و نيز نصب او به عنوان جانشين مرحوم آيت‌الله العظمي خوانساري در مسجد حاج سيد عزيزالله و معتمد بازار و نماينده تام‌ الاختيار از سوي امام چه پيام‌هايي در خود نهفته دارد.

بسيار نكته‌سنج و دقيق بود، امّا كم‌حرف و گزيده‌گو. در مباحث فقهي و حقوقي‌اي كه به هنگام بررسي قوانين در شوراي نگهبان پيش مي‌آمد با تواضعي مثال‌زدني، سراپا گوش بود و با هوشياري و دقت، نظرات مختلف را مي‌شنيد. تا ضرورتي پيدا نمي‌شد، سخن نمي‌گفت، امّا هنگامي كه لب مي‌گشود با كمترين الفاظ دلنشين‌ترين استنباط‌ها و استدلال‌ها را ارائه مي‌داد. برداشت‌هايي بسيار دقيق و كارآمد از قوانين مي كرد. او درحالي كه به روش اجتهاد سنتي و فقه جواهري پايبند بود،در جاري و ساري كردن فقه در زندگي سعي وافر داشت. واقعا از امام آموخته و پذيرفته بود كه فقه فلسفه علمي حكومت و اداره زندگي بشر از گهواره تا گور است.

شايد بيشترين اهتمام و سعي را در يافتن راهي براي حل مشكلات برمبناي شريعت داشت؛ خصوصاً در حوزه اقتصاد و فقه معاملات. هنگامي كه از بانكداري بدون ربا و ديگر چالش‌هاي نظام پولي و بانكي سخن به ميان مي‌آمد، بي درنگ نام او در ذهن تداعي مي‌شد، و به مرجع و ملجأيي براي پاسخگويي فقيهانه به پرسش‌هاي دشوار و گشودن گره‌ هاي كور تبديل شده بود.

از خصوصيات جالب آيت‌الله رضواني اهميت فراواني بود كه براي قانون اساسي و عمل بر طبق آن قائل بود. از ظواهر قانون به آساني عبور نمي‌كرد، ولي در تفسير اصول آن براساس معيار‌ها و يافتن راه‌حل‌هاي جديد نيز فروگذار نمي‌كرد. تنها فقيهي بود كه در كمسيون‌هاي داخلي مجلس شوراي اسلامي هم شركت مي‌كرد و به رغم كهولت سنّ براي رفع مغايرت قوانين با موازين و احكام شرع فعالانه چاره‌جويي مي‌نمود. شوخ‌طبع بود و با بديهه‌گويي و ظرافت، سخنان اندك خود را با حلاوت و به يادماندني مي‌كرد. لبخند نمكين و چهره‌گشاده‌اش آدمي را تشويق به برقراري ارتباط و استفاده هرچه بيشتر از محضرش مي‌ساخت. چند دهه حضور در متن حوادث اجتماعي و سياسي و ارتباط با بزرگ‌ترين فقهاي عصر، گنجينه‌اي از خاطرات تلخ و شيرين را در اختيار او نهاده بود كه اگر ضرورتي پيدا مي‌شد و لب مي‌گشود، تحير و ابتهاج شنونده را موجب مي‌شد. نمي‌دانم آيا هيچ اقدامي براي ثبت و ضبط اين خاطرات پرارزش صورت گرفته است يا نه، ولي به سهم خود بخشي از تاريخ حوزه و جريانات انقلاب و نظام به شمار مي‌رفت.

به شدت متواضع بود و هيچ‌گاه نديدم ادعايي داشته و از جايگاه و خدمات خود ياد كند. فروتني در همه لحظه‌ها همراه او بود؛ از رفت و آمد تا مباحثه و گفتگوي علمي و تا نگاه‌هاي محبت‌آميز و پدرانه‌اي كه به مراجعان داشت. بي‌تكلف بود و تاجايي كه ممكن بود دعوت‌ها را، حتي از سوي شاگردانش، مي‌پذيرفت و بدون هرگونه تفاخر و تمايز در جمع آنان حاضر مي‌شد. حلم را با علم آميخته بود، و اين از بالاترين ويژگي‌هاي او بود. هيچ‌ وقت وي را خشمناك نديدم. در اوج بحران‌ها همان تبسم هميشگي را بر لب داشت و به آرامي به راهي براي برون رفت مي‌انديشيد. بي ‌دليل تعصب نمي‌ورزيد و بر نظر خود اصرار نمي‌كرد. مي‌خواست ديگران را قانع و همدل سازد؛ نه فقط ساكت و همراه..

همچنين بايد از وسعت ‌نظر و سعه ‌صدر او به نيكي ياد كرد كه تأثيري بسزا در پيدايش آن وقار و طمأنينه داشت. به ديگران حسن ظن داشت و براي شنيدن نظرات مختلف آمادگي كامل. گوش شنوايي براي شنيدن درد دل ديگران داشت و تا آنجا كه مي‌توانست براي آنان چاره‌جويي مي‌كرد. همين ويژگي، مسجد حاج سيد عزيزالله در بازار تهران را به محلي براي مراجعان بي پناه تبديل كرده بود. خواص و عوام مي‌آمدند و از او مدد مي‌خواستند. با اين‌كه به شدت زيرك بود، و راست را از دروغ و سره را از ناسره تشخيص مي‌داد، چيزي بروز نمي‌داد و مي‌خواست «اُذُن خير»ي براي ايتام آل محمد(ص) باشد.

جز خير نمي‌خواست و جز خوب نمي‌گفت. شيوه‌اش حكمت و موعظه بود و آنگاه كه ناچار به مجادله مي شد، بازهم جز به جدال احسن تن نمي‌داد و از مراء و خصومت در او نشانه‌اي يافت نمي‌شد. در يك كلام، روحاني بود، روحاني. به روح بلندش درود مي فرستم و از پروردگار مهربان درخواست مي كنم اين مصيبت را به فضل خود بر ما آسان و جبران نمايد.

انتهاي پيام/
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.