به گزارش
خبرنگار سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران، " نادر ساعد " طی یادداشتی به بررسی نقش رسانهها در القای هویت تروریستی پرداخته که متن آن در ذیل آمده است:
تنفرسازي در بافت فرهنگ غرب برضد اعراب و مسلمانان، مشابه تنفر نسبت به ديگر اقليتهاي نژادي، ميتواند به عنوان بخشي از فرآيند نژادسازي و برتي جوئي نژادي در جوامع تلقي شود.
در ايالت متحده، به سه روش متمايز عليه اعراب و مسلمانان و براي رفتار با آنها به عنوان يک نژاد و نه اعضاي فرهنگي به هم پيوسته و داراي تعامل و ارتباط متقابل عمل شده است:
1) با خشونت سياسي توسط گروههاي افراطي
2) با خشونت بيگانه ستيزي که اعراب و مسلمانان را در سطح محلي مورد هدف قرار ميدهد
3) با خصومت ناشي از بحرانهاي بينالمللي تاثيرگذار بر ايالات متحده و شهروندان آن، قانون و اجراي آن نيز برخصومت نسبت به اعراب و مسلمانان در ايالات متحده نقش مهمي را ايفا ميکند.
نژادپرستي عليه اعراب صرفا به فعاليتهاي سياسي محدود نميشود، مهمتر از آنها فيلم و رسانه هستند که کليشههاي موجود را در جامعه آمريکا در ارتباط با اعراب و مسلمانان تبديل به خوراک آمادهاي ميکنند تا يک تصوير يک بعدي و خطرناک از آنها ساخته شود.
اين تصوير سهم عمدهاي در نژادي کردن اعراب و مسلمانان دارد، بررسي فيلمهاي ايالات متحده مدرک قانع کنندهاي براي اثبات تهمت و افترا به اعراب و مسلمانان در صنعت فيلم سازي است.
صدها فيلم هاليوودي وجود دارد که طي آن اعراب يا مسلمانان به عنوان تروريست يا به هر نحوي منفي و اغلب به عنوان غيرانسان تصوير شدهاند.
مسلمانان به عنوان متجاوزان خشن يا فاسق، شيوخي که سرگرم تجارت نفت هستند و يا از سلاحهاي هستهاي استفاده ميکنند، نشان داده ميشوند.
يک صحنه بسيار رايج در فيلمها نشان دادن مسجدي است که اعراب در آن نماز ميخوانند و سپس فيلم به صحنه شهرونداني وصل ميشود که هدف تيراندازي آنها قرار ميگيرند.
اين فيلمها نشان دهنده تهمتها و افتراهايي است که غرب يا برخي عناصر هدايت اين جريان در توليد و تحميل ورود خرده فرهنگهاي معارض به فرهنگ غرب نسبت به اعراب و مسلمانان طرح ميکنند.
وزارت دفاع ايالات متحده در سير اقدامات رسانهاي و فرهنگي خود عليه جهان اسلام، با هاليوود در ساخت فيلمهاي زيادي همکاري کرده است، فيلمهايي که نشان ميدهد سربازان آمريکايي اعراب و مسلمانان را ميکشند.
ظاهرا تماشاگران از ديوسازي در اين فيلمها استقبال ميکنند، با تقويت کليشههاي ضدعرب و ضد مسلمان در فيلم، ماموران پليس از عبارات غيرقابل تحملي نسبت به اعراب و مسلمانان استفاده ميکنند، عبارتي که اگر نسبت به ديگر گروههاي اقليت استفاده شود، غيرقابل تحمل تلقي ميشود.
به عنوان نمونه، يکي از نامزدهاي شهرداري ديربورن، ميشيگان، يکي از مناطق حومه ديترويت، بروشورهاي تبليغاتي را پخش کرد که در آن ادعا شده بود، «آمريکاييها عربتبار شهر، منطقه ما، ارزش اموال ما و شيوه مطلوب زندگي ما را در معرض تهديد قرار ميدهند».
در سال 1981 فرماندار ميشيگان نيز اعلام کرد که مشکلات اقتصادي ميشيگان به دليل حضور اعراب نفرين شده است، چنين سخناني که از سوي مقامات رسمي اظهار ميشود، پيشداوري و خصومت نسبت به اعراب و مسلمانان را از نظر اجتماعي براي مردم اين کشور قابل قبول جلوهگر ميسازد و فرهنگي کردن چنين خشونتهایي را تقويت ميکند.
در اين صورت، چگونه ميتوان از گفتگوي ملتها و فرهنگها سخن راند و صلح و تعامل را مجراي ارتباطات متقابل بشري در هزاره جديد خواند.
انتهای پیام/