مجله شبانه باشگاه خبرنگاران:جواد عزتي از جمله هنرمندان تئاتري است كه خيلي زود پاي به عرصه تصوير گذاشت و با توجه به جنس خاص بازياش در ژانرهاي مختلف حضوري موفق داشت.
بازيگر فيلم سينمايي «طلا و مس» كه تلويزيون را با مجموعههايي چون «مثل هيچ كس»، «باغ مظفر»، «سه دونگ، سه دونگ»، «مرد هزار چهره»، «لطفا دور نزنيم»، «دست بالاي دست» و... تجربه كرده است، به زودي براي بازي در سريال «دودكش» جلوي دوربين محمدحسين لطيفي خواهد رفت.
به بهانه اولين تجربه همكارياش با يدا... صمدي در سريال «هفت سين»و ايفاي نقش «تيمور»، جواد عزتي مهمان باني فيلم شد و از فعاليتهاي اخيرش گفت.
مشغول بازي در «دودكش» محمدحسين لطيفي هستي؟- فكر ميكنم از 10-15 روز ديگر كار من در اين سريال شروع ميشود و فكر نميكنم كار ديگري بتوانم قبول كنم چون حدود 2 ماه در خدمت اين پروژه خواهم بود.
زمان پخش سريال «دودكش» مشخص شده؟- حدس ميزنم از نيمه ارديبهشت پخش اين سريال آغاز شود.
كوتاه از نقشي كه قرار است آنجا ايفا كني هم بگو.- نقشي كه قرار است بازي كنم هنوز نوشته نشده و در حد دو خط طرح است.
خب از همان دو خطي نقش بگو.- دودكش زندگي خيلي خيلي ساده دو خانواده را نشان ميدهد كه من يكي از اقوام دور اين دو خانواده هستم و از شهرستان ميآيم و با آمدنم زندگي آنها را دچار اختلال ميكنم.
از آن نقشهايي كه احتمالاً لهجه هم خواهي داشت؟- نه احتمالاً لهجه ندارم، ترجيح ميدهم كه واقعاً نداشته باشم!
آماده اكران و در نوبت پخش هم فكر ميكنم داشته باشي؟- بله، كار امير ثقفي را آماده اكران دارم كه در آن با صابر ابر، مريلا زارعي، حبيب رضايي و... بازي داشتهام، يك فيلم براي ژرژ هاشمزاده كار كردم كه قرار بود در عيد پخش شود كه نشد و نميدانم چرا؟ در آن كار با سيامك صفري همبازي بودم. فيلم سينمايي «جا به جا» كار آقاي توكلنيا را هم دارم كه گويا قرار بود فروردين ماه اكران شود.
برويم سراغ «هفتسين»...- اين اولين باري بود كه آقاي صمدي با من تماس گرفتند من هيچ گاه با ايشان افتخار همكاري نداشتم، طبيعتاً دوست داشتم با ايشان كار كنم چون يك ذهنيت خوبي از كارهاي سينماي كمدي ايشان در دوران كودكي خودم داشتم، فيلمهاي اتوبوس، آپارتمان شماره 13 و دو نفر و نصفي براي خيليها حالت نوستالژي دارد. من اصولاً تجربه كردن با كارگردانهاي مختلف را دوست دارم.
فيلمنامه سعيد فرهادي و نقش تيمور روي كاغذ...- با اينكه پيوستن من به كار و كليد خوردن اين سريال خيلي دقيقه 90 بود (به خاطر مناسبتي بودنش) فيلمنامه را خواندم و نقش را به خاطر خاص بودن و تأثير مستقيمش روي قصه پسنديدم. البته من الان از خود فيلمنامه ميگويم و چيزي كه پخش شد را عرض نميكنم، چون در پخش ممكن است خيلي چيزها بالا و پايين شود. من تأثيرگذاري كاراكتر را در قصه دوست داشتم.
يادم ميآيد آن زمان انتخاب بازيگر سريال آغاز شد، هر بازيگر آقايي كه به دفتر ميآمد سؤال ميكرد اين نقش را چه كسي قرار است بازي كند؟ چرا اين نقش را به من نميدهيد؟ اين مسئله براي خود آقاي صمدي هم خيلي جالب بود. بنابراين من را هم جذب كرد.
ميخواهي بگويي در اجرا همه چيز تغيير كرد؟- نه تغيير نكرد. به هر حال، روايت هر كارگردان از هر فيلمنامه متفاوت است. شايد اگر همين فيلمنامه را رضا عطاران كار ميكرد، طوري ديگر از آب درميآمد، هر كارگردان ديگري هم كار ميكرد با چيزي كه آقاي صمدي ساخت، متفاوت بود. فيلمنامه تغييري نكرده بود، اگرچه آقاي صمدي با هماهنگي نويسنده تغييراتي در ديالوگها و موقعيتها ايجاد كرد، اما كليت ماجرا تغيير چنداني نكرده بود.
وقتي قرار شد اين نقش را تو بازي كني، اين تصور پيش آمد كه قرار است تيمور بيش از اينها وارد داستان شود و مسيري متفاوت را به خط محوري داستان بدهد...- دقيقاً موافقم، از قضا چيزي كه قرار بود اتفاق بيفتد هم همين بود. ما در زمان بازنويسي بخش دوم فيلمنامه راجع به اين مسئله خيلي با هم گپ زديم كه اين آدم چقدر وارد قصه دو خانواده اصلي بشود و... اما خب خيلي از اتفاقات طوري رقم خورد كه مسيري كه ديديد در قصه شكل بگيرد. نميدانم اگر آن طور بود چه رخ ميداد، ولي قطع به يقين ترجيح من آن بود.
باور كن اصولاً بازيگري نيستم كه بخواهم با حضورم نقش را در فيلمنامه تحت تأثير قرار بدهم، دخل و تصرف كنم يا... مگر اينكه كارگردان يا نويسنده نظري بخواهد كه من هم قطعاً كوتاهي نخواهم كرد.
گاهي اوقات برخي نقشها به تو فرصت آنچناني براي نمايش كاراكتر و ويژگيهايش نميدهد و بازيگر بايد در يك زمان محدود بيايد و گل خودش را بزند، خصوصيتي كه در رابطه با «تيمور» وجود داشت و...ـ مسئلهاي راجع به اين نقش و سريال وجود داشت و آقاي صمدي هم به شدت مدنظرش همين بود و ميخواست همين اتفاق بيفتد اين بود كه نقش خيلي بيرون نزند. شايد اگر دست خودم بود، اتفاقاً كاري ميكردم كه از آدمهاي ديگر مجزا باشد، نوع زندگياش، لحن ديالوگ گويياش و... هر بازيگر اين نقش را بازي ميكرد، دوست داشت اين نقش از ديگران متفاوت جلوه كند...
به نظرم اگر اين نگاه متفاوت چه به لحاظ بازي و چه به لحاظ لحن ديالوگگويي و قرار گرفتن در موقعيت در مورد اين كاراكتر لحاظ ميشد، شخصيت ميتوانست كاتاليزوري متفاوت براي كار باشد و گاهي در پاساژ اتفاقات ميان دو خانواده لحظات مفرحي را ايجاد كند.ـ من هم همين اعتقاد را دارم، اما آقاي صمدي اينگونه دوست داشتند و من هم به عنوان بازيگر بايد به سمت خواسته ايشان ميرفتم...
يك بازي رئال و به دور از هر گونه فانتزي...ـ دقيقا...
اتفاقي كه در نوع بازي كنترل شده سيروس گرجستاني هم مشهود بود.ـ چه آقاي گرجستاني و چه ديگر بازيگران ميتوانستند گاه در لحظاتي از بازيشان نگاهي تيپيكال داشته باشند و نوع بازيشان تغيير كند اما نگاه آقاي صمدي به كل كار اينگونه بود.
نمايش يكسري انسان واقعي و نمايشي از زندگي كه در آن موقعيتها شكل دهنده طنز كار هستند...ـ بله... آقاي گرجستاني هم عليرغم اكتيو بودن هميشگياش اينجا يك بازي داخل چهارچوب و مشخص داشتند. در واقع همه بچهها اينگونه بودند و من هم به اين خواسته كارگردان و نگاهشان احترام گذاشتم و كاري نكردم تا نقش بيرون بزند.
توقع ميرفت لحظات بازي تو و سيروس گرجستاني كه هر دو سابقه طنز تلويزيوني را در مدلهاي مختلف داريد، بيش از اين حرفها باشد و در واقع اين كشمكش هم ميتوانست پايهگذار لحظات مفرحي در اين كار باشد؛ خودت در اين باره پيشنهادي نداشتي؟ـ چرا، واقعاً در اينباره هم خيلي گفتم! شايد باورت نشود برخي مواقع عوامل و دوستان عزيز من در پشت صحنه كه خيلي زحمت ميكشيدند و بسيار هم خسته بودند از من شاكي ميشدند! (ميخندد) باور كن شرايط خاص و روند پر شتاب كار فرصت ايده دادن و پيشنهاد دادن را از همه ميگرفت.
ضمن اينكه من ترجيح دادم چيزي كه آقاي صمدي ميخواهند را اجرا كنم، به اين علت كه بيشتر زمان تصويربرداري را سرصحنه حضور نداشتم و در روند كار بچهها نبودم و دوست نداشتم كارمان دو دست از آب درآيد، پس خودم را به كارگردان كه بر كليت كار سوار بود سپردم. دوست نداشتم بازي من بيرون بزند و قصهگويي كار عقيم بشود.
فكر ميكنم بهترين فرصت بازي تو لحظاتي بود كه قسمتهاي ابتدايي در كمد گيركرده بودي و...ـ بله و سكانسهايي كه تك نفره بودم. در اين دست سكانسها بيش از بقيه مواقع سعي ميكردم نظرات خودم را بگويم.
قبول داري كه سكانسهاي كمد ميتوانست جذابتر از اين باشد؟ـ بله، حسرتي كه خوردم همين بود كه ما سكانسهاي كمد را در يك روز و اكثر سكانسها را در اولين روز كاري من گرفتيم. فكر ميكنم من 5 قسمت اول سريال را در يك روز بازي كردم و اين به كاراكتر من لطمه زد، چون در روز اول كار من نه با روش آقاي صمدي آشنا بودم و نه ايشان با سبك كار من، آشنايي داشت. معمولاً در روز اول شناختها ايجاد ميشود اما در همين فرصت من بايد آن سكانسها را بازي ميكردم. به نظرم ميتوانست بهتر از اين حرفها سكانسهاي كمد از آب درآيد.
يك مقدار تحول «تيمور» هم در انتها دور از منطق بود؟ـ به نظر من داستان اينجا هم يك مقدار عقيم شد...
به نظرم اين مسئله هم خودش ميتوانست پر از موقعيت باشد و به يكباره شكل نگيرد؟ـ كاملاً با تو موافقم، ايراد اينجاست كه اگر ازدواج تيمور با اين خانواده و نزديك شدن او به آنها اتفاق ميافتد، ديگر شما اين نظر را نداشتيد، آنجا داستان عقيم ماند و منطق اين سمت داستان كه بر همان مبنا طراحي شده بود در نيامد.
تو طنز تلويزيون و كمدي سينما را با كارگردانان مختلفي تجربه كردهاي؛ كداميك را به ذهنيت خودت از طنز نزديكتر ديدي؟- به نظر من اصولاً كارگرداناني در ساخت آثار كمدي موفق هستند كه كاملاً بهروز باشند. شما اگر آثار كمدي 5 سال پيش را ببيني، ممكن است سختتر بخندي! بعضي از شوخيها شايد حتي به نظرت لوث بيايد، قبول كن كه نوع شوخيها و تعريف كردن جوك براي مردم هر روز متفاوت است.
پس نويسنده با اين توضيح يكي از اركان اساسي يك اثر كمدي و طنز است.- بله و البته تعريف كارگردان نيز از كمدي بسيار مهم است. در كمدي جدا از قصه اين كنتراست شخصيتهاست كه موقعيت را ايجاد ميكند. به نظرم نگاه غلو شده به اين تفاوتهاست (هر چند نامحسوس و كوتاه) كه فضاي كمدي را ايجاد ميكند. من اصولاً نوع رئال اين جنس كار يا بهتر بگويم ژانر را بيشتر دوست دارم.
نميدانم شايد چيزي شبيه به آثار رضا عطاران! يا مثلاً فيلم آفريقا را نميدانم شايد ديديد يا خير، آن كار را اصلاً كمدي نميبينم، اما خود كاراكتر بدون بزرگنمايي شيرين به نظر ميرسد. آن جنس نقشي را كه در فيلم آفريقا داشتم بسيار دوست دارم.
در سريال جديد مهران مديري «ويلاي من» كه نبودي؟- نه... سر سريال «دودكش» و «هفتسين» بودم و قطعاً نميرسيدم.
به نظرت چرا آثار رسانههاي خانگي در فروش افت محسوس پيدا كردهاند؟- آن اتفاقي كه براي «قهوهتلخ» رخ داد طبيعتاً خيلي تأثيرگذار بود. مردم معتقدند ما قبول داريم حق كپيرايت را حفظ كنيم و اصل CDها را تهيه ميكنيم، پس چرا با بدقولي روبهرو شديم؟ من از فروش «ويلاي من» خبر ندارم اگر كمتر فروخته حتماً اين مسئله در آن بيتأثير نبوده است.