آیه ۳۵ سوره نور
اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ
مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ
كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونِةٍ لَّا
شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ
نُّورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ
لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ.
خدا نور آسمانها و زمین است مثل نور او
چون چراغدانی است که در آن چراغی و آن چراغ در شیشهای است آن شیشه گویی اختری درخشان
است که از درخت خجسته زیتونی که نه شرقی است و نه غربی افروخته میشود نزدیک است که
روغنش هر چند بدان آتشی نرسیده باشد روشنی بخشد روشنی بر روی روشنی است خدا هر که را
بخواهد با نور خویش هدایت میکند و این مثلها را خدا برای مردم میزند و خدا به هر
چیزی داناست.
ابنسینا در تفسیر این آیه مطالب فلسفی عمیقی را طرح کرده است. از نظر
ابنسینا نور آسمان و زمین همان خرد یا عقل اول است که در تمام ذرات وجود ساری است
و بیش از همه سیر مراتب کمال آن در انسان ظاهر شده است.
حضور عقل فعال در عالم در واقع از طریق دریافت نظم و هماهنگی در نظام حیرتانگیز جهان قابلتشخیص است.
در جانِ بلبل گُل نگر از گل به عقل کل نگر
از رنگ در بیرنگ شو تا بو که آنجا ره بری
دیوان شمس
مقصود مولانا از عقل کل همان عقل فعال ابنسیناست که میتوان از نظر کردن در شگفتیهای گل او را مشاهده کرد.
شیخ
محمود شبستری در بخش پاسخ به سؤال از ماهیت من به همین آیه نور اشاره
میکند و میگوید: وقتی تعینات و محدودیتهایی بر آن وجود مطلق یا نور مطلق
عارض میشود من و ما و او پدید میآید.
هنگامی که هستی مطلق اشارت و
تعینی را میپذیرد از آن اشارت به من و ما و او تعبیر میکنند زیرا آن
وجود مطلق اشاره پذیر نیست و اگر به او اشاره کردند معلوم است که به یکی از
تعینات عالم اشاره دادهاند.
به تعبیر دیگر ما نشانی از خدای بینشانیم:
من و تو عارضِ ذات وجودیم مشبّکهای «مشکات» وجودیم
همه یک نور دان اشباح و ارواح گه از آیینه پیدا گه ز مصباح
گلشن راز
شیخ
محمود در جای دیگری از گلشن راز آن نور الهی را که روشن کنندۀ آسمان و
زمین است همان شاهد یکتی عالم خوانده است که در صورتهای گوناگون در کائنات
متجلی میشود و از جمله شراب عشق شیشۀ همان مصباح است.
شاهد، همان فروغ انوار الهی است که از درخت بر موسی چون شرر آشکار شد:
شراب اینجا «زجاجه» شمع «مصباح» بود شاهد فروغ نور ارواح
ز شاهد بر دل موسی شرر شد شرابش آتش و شمعش شجر شد
شراب و شمع، جام نور إسراست وای شاهد همان آیات کبراست
گلشن راز
نورهای برق ببریده پی است آن چو لا شرقی و لا غربی کی است
مثنوی
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید