سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

در خاموشی قبرت ، تابش هزاران خورشید را دیدم...

نشان گل را از عطر معطرش می توان گرفت و چه گمراهیم ما که به دنبال نشانی از تو می گردیم...

به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران گلی که به نازکی برگش استوارتر از هزار کوه پشت حق و حقیقت بود و چه کافر مسلکانی که پر از هوای نفس بود دل و دیده شان که عطر بهار آفرین تو را نشنیدند و نفهمیدند. اما اگر نشانی از تو برای ما نیست، اهلش از این عطر معطر جای تو را می یابد و چه می توان برای عیادت گل جز گل، چه می توان برد جز این که باید معطر به عطر خاندانی شد که عطر محبتشان بر جهانی منتشر است. شاکی نباید بود از کوچه های سرد مدینه، شاکی نباید بود از سکوت حزن انگیز بقیع نباید از میزبانان نامهربان دختر پیامبر مهربانی دلگیر شد، باید دست و دلی در آب زلال معرفت شستشو کرد و به نماز عشق ایستاد تا خدا را، فاطمه را هر کجا که بنگری ببینی، هر کجا که بروی مزارش و هر کجا که بخواهی تو را می شنود...
خوش به سعادت دل پروانی که اهل آستان دوست اند و مشقت راه نمی کشند و این لطف و سعادت نصیبشان می شود و حضرت جان به دیدار او می رود.

اما آنانی که همچون من از گناه لبریز و از خستگی راه درمانده اند چه کنند؟
جز این که دل خوش به مهری باشیم که به باغی از مهر و محبت گره زده ایم در جستجوی نشانی از باغ می گردیم گر چه توان نشنیدن بوی خوشش نیست اما دل خوش به بزرگواری شان هستیم و قطره اشکی نذر قد خمیده و کبودی پهلوی بانوی دل ها می کنیم می خواهیم سر به خاکی بگذاریم که مادرمان زهرا آن را با وجودش مبارک کرده شاید قصه ی ما را کسی جز او باور نکند این که ما راه عرفان و معرفت نرفته ایم اما دل خوش به عرفان و معرفت شان هستیم؛بانوی من قدمگاه پای شما چشمان من است، چشمانم را نورانی کن...

برچسب ها: قبر ، شهادت ، حضرت زهرا
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
amir ali
۲۰:۱۹ ۲۵ فروردين ۱۳۹۲
دیگر آن خنده‌ی زیبا به لب مولا نیست
همه هستند ولی هیچ کسی زهرا نیست...