این مکان از سال ۱۹۷۹ یکی از آثار ثبت شدهٔ ایران در میراث جهانی یونسکو است.
نام تخت جمشید در زمان ساخت «پارسَه»[۶] به معنای «شهر پارسیان» بود. یونانیان آن را پِرسپولیس (به یونانی یعنی «پارسهشهر») خواندهاند. در فارسی معاصر این بنا را تخت جمشید یا قصر شاهی جمشید پادشاه اسطورهای ایران مینامند.
در شاهنامه فردوسی آمدهاست: جمشید پادشاهی عادل و زیبارو بود که نوروز را بر پا داشت و هفتصد سال بر ایران پادشاهی کرد. اورنگ یا تخت شاهی او چنان بزرگ بود که دیوان به دوش میکشیدند.
صدها سال پس از حمله اسکندر و اعراب و در زمانی که یاد و خاطره پادشاهان هخامنشی فراموش شده بود، مردمی که از نزدیکی خرابههای پارسه عبور میکردند، تصاویر حکاکی شدهٔ تخت شاهی را میدیدند که روی دست مردم بلند شدهاست و از آنجا که نمیتوانستند خط میخی کتیبههای حک شده روی سنگها را بخوانند، میپنداشتند که این همان اورنگ جمشید است که فردوسی در شاهنامه خود از آن یاد کردهاست. به همین خاطر نام این مکان را تخت جمشید نهادند. بعدها که باستانشناسان توانستند خط میخی کتیبه را ترجمه کنند، متوجه شدند که نام اصلی آن پارسه بودهاست.
تخت جمشید در مرکز استان فارس، ۱۰ کیلومتری شمال مرودشت و در ۵۷ کیلومتری شیراز قرار دارد. ارتفاع از سطح دریا تخت جمشید ۱۷۷۰ متر میباشد. طرف شرقی این مجموعه کاخها بر روی کوه رحمت و سه طرف دیگر در درون جلگه مرودشت پیش رفتهاست. تخت جمشید بر روی صفّه یا سکوی سنگی که ارتفاع آن بین ۸ تا ۱۸ متر بالاتر از سطح جلگهٔ مردوشت است، واقع شدهاست. ابعاد تخت جمشید ۴۵۵ متر (جبهه غربی)، ۳۰۰ متر (جبهه شمالی)، ۴۳۰ متر (جبهه شرقی)، ۳۹۰ متر (جبهه جنوبی) میباشد. همچنین طول تخت جمشید برابر با طول آکروپولیس در آتن است، اما عرض آن چهار تا پنج برابر آکروپولیس است
کتیبه بزرگ داریوش بزرگ بر دیوار جبهه جنوبی تخت جمشید، آشکارا گواهی میدهد که در این مکان هیچ بنایی از قبل وجود نداشتهاست.وسعت کامل کاخهای تخت جمشید ۱۲۵ هزار متر مربع است.
قدیمیترین بخش تخت جمشید بر پایهٔ یافتههای باستانشناسی مربوط به سال ۵۱۸ پیش از میلاد است.آنگونه که در منابع متعدد و گوناگون تاریخی آمدهاست ساخت تخت جمشید در حدود ۲۵ قرن پیش در دامنه غربی کوه رحمت یا میترا یا مهر و در زمان داریوش بزرگ آغاز گردید و سپس توسط جانشینان وی با تغییراتی در بنای اولیه آن ادامه یافت. بر اساس خشتنوشتههای کشف شده در تخت جمشید در ساخت این بنای با شکوه معماران، هنرمندان، استادکاران، کارگران، زنان و مردان بیشماری شرکت داشتند که علاوه بر دریافت حقوق از مزایای بیمهٔ کارگری نیز استفاده میکردند. ساخت این مجموعهٔ بزرگ و زیبا بنا به روایتی ۱۲۰ سال به طول انجامید.
یکی از هنرهای معماری در تخت جمشید این است که نسبت ارتفاع سر درها به
عرض آنها و همین طور نسبت ارتفاع ستونها به فاصلهٔ بین دو ستون نسبت طلایی است. نسبت طلایی نسبت مهمی در هندسه است که در طبیعت وجود دارد. این نشانگر هنر ابرانیان باستان در معماری است.
اولین کاوشهای علمی در تخت جمشید توسط ارنست امیل هرتزفلد آلمانی در ۱۹۳۱ صورت گرفت. وی توسط مؤسسه خاورشناسی دانشگاه شیکاگو فرستاده شده بود. یافتههای وی هنوز در این مؤسسه نگهداری میشوند. هرتزفلد معتقد بود دلیل ساخت تخت جمشید نیاز به جوی شاهانه و باشکوه٬ نمادی برای امپراتوری پارس و مکانی برای جشن گرفتن وقایع خاص به خصوص نوروز بودهاست.به دلایل تاریخی تخت جمشید در جایی که امپراتوری پارس پایه گذاشته شده بود ساخته شدهاست. هر چند در آن زمان مرکز امپراتوری نبودهاست.
معماری تخت جمشید به دلیل استفاده از ستونهای چوبی مورد توجه قرار گرفتهاست.معماران تخت جمشید فقط زمانی از سنگ استفاده کردهاند که بزرگترین سروهای لبنان یا ساجهای هند اندازههای لازم برای تحمل سقف را نداشتهاند. در حالی که ته ستونها و سر ستونها از سنگ بودهاند.
معماران، هنرمندان و متخصصان در ساخت تخت جمشید از ملل مختلف زیر نفوذ
شاهان هخامنشیان مانند آشوریان، مصریان، اوراتوئیان، بابلیان، لودیان،
ایونیان، هندوان، سکائیان و غیره تشکیل میشدند.
در گذر زمان تعدادی از ستونهای دروازه کاخ صد ستون در تخت جمشید حوادثی مثل زلزله
را پشت سر گذاشته و سر پا ماندهاند. آنها در نگاه اول یکپارچه به نظر
میرسند اما در حقیقت تکه تکه هستند و روی هم سوار شدهاند. راز پایداری
آنها مقابل زمین لرزه در محل اتصال این تکههاست، جایی که دو تکه ستون به
وسیله سرب
مذاب به هم متصل شدهاند. این سرب علاوه بر محکم کردن اتصال دو تکه ستون،
نقش مهمی برای مقاومت سازه در مقابل زمین لرزه داشتهاست. سرب فلز چکش خوار
و نرمی است که هنگام بروز زمین لرزه از خودش واکنش نشان داده و خرد
نمیشود، این همان نقشی است که در ساختمانهای امروزی و مدرن بر عهده فنر لای ستونها گذاشته میشود.
معماران و هنرمندانی که در ساخت تخت جمشید نقش داشتند، نقشها را از سه طریق میآراستند. یکی چسباندن فلزهای گرانبها به صورت رویهٔ تاج، گوشوار، طوق، یاره و نظایر آن به اصل نقش و توسط سوراخهایی که در دو طرف شی مورد نظر برای گوهرنشانی میکندند. دوم نگاریدن و نقر کردن تزئینات اصلی لباس، تاج و کلاه با سوزن، به نحوی بسیار ظریف که نمونهٔ آن بر درگاههای کاخ داریوش (تچر) و حرمسرا وجود دارد. سوم رنگآمیزی، که نمونههایی از آن در کاخ سه دری و صد ستون موجود است.
پژوهشهای کرفتر، نیلندر، ا. هسه، خانم و آقای تیلیا و مایکل رف، مقیاسهای طولی در تخت جمشید را روشن کردهاست. کوچکترین واحد اندازهگیری یک انگشت بودهاست که با مقیاس امروزی ۲۲ میلیمتر میشود. واحدهای دیگر عبارت بودند از:
بهترین مورد برای بررسی از مقیاس گام تخت جمشیدی، پلکان شرقی آپادانا
است که در یک نظر رابطه منطقی طول و عرض قسمتهای آن بدین صورت مشخص
میشود:
جبههٔ پلکان را به طور کلی به قسمت شمالی (سان سربازان و بزرگان)، مرکزی
(مهتابی جلو) و جنوبی (سان هدیهآوران) میتوان تقسیم کرد. هر یک از آنها
۷۸ گام طول و ۹ گام بلندی دارد. قسمت میانی مهتابی جلو، ۹ گام بلندی و دو
برابر آن طول دارد و دو شیب پلکانهای متقارن آن هر یک قاعدهای به طول ۳۰
گام دارند. از لبهٔ مهتابی جلویی تا آغاز شیب هر یک از پلکانهای متقارن
مهتابی عقبی، درست ۷۸ گام میشود و در همه این اعداد ضریبی از عدد ۳ را که
در ایران باستان مقدس بودهاست، مییابیم.
اعداد ۳، ۷ و ۹ اعدادی مقدس دانسته میشدهاند و بررسی این نگاره موارد زیر را در تخت جمشید ثابت کردهاست:
آپادانا در مجموع ۷۲ ستون دارد که برابر ۷۲ فصل یسنای اوستا ۷۲ رشته کشتی
(کستی) است که ایرانیان باستان به کمر میبستهاند. بر نقوش بارعام کاخ صد
ستون و نقشنمای آرامگاهها، پادشاه و شش تن از یارانش را نشان دادهاند که
درست مانند قرار گرفتن اهورامزدا در میان شش فرشته بزرگ در باور ایرانیان
باستان است و تأییدکننده زرتشتی بودن هخامنشیها است.
پلکان بزرگ شمالغربی ۱۱۱ پله (یعنی سه بار عدد یک) دارد که حاصل ضرب ۳۷ در
عدد ۳ است و شمار منزلهای راهشاهی از شوش تا سارد هم درست ۱۱۱ بودهاست.
ورود سکو، دو پلکان است که روبروی یکدیگر و در بخش شمال غربی مجموعه
قرار دارند که همچون دستانی است که آرنج خویش را خم کرده و بر آن است تا
مشتاقان خود را از زمین بلند یکند و در سینهٔ خود جای دهد. این پلکانها از
هر طرف ۱۱۱ پلهٔ پهن و کوتاه(به ارتفاع ۱۰ سانتیمتر) دارند. بر خلاف
عقیدهٔ بسیاری از مورخین که مدعی بودند ارتفاع کم پلهها به خاطر این بوده
که اسبها نیز بتوانند از پلهها بالا بروند، پلهها را کوتاهتر از معمول
ساختهاند تا راحتی و ابهت میهمانان (که تصاویرشان با لباسهای فاخر و بلند
بر دیوارهای تخت جمشید نقش بسته) هنگام بالا رفتن حفظ شود. بالای پلکانها،
بنای ورودی تخت جمشید، دروازه بزرگ یا دروازهٔ خشایارشا
یا دروازه ملل، قرار گرفتهاست. ارتفاع این بنا ۱۰ متر است. این بنا یک
ورودی اصلی و دو خروجی داشتهاست که امروزه بقایای دروازههای آن برجاست.
بر دروازهٔ غربی و شرقی طرح مردان بالدار و بر و طرح دو گاو سنگی با سر
انسانی حجاری شدهاست. این دروازهها در قسمت فوقانی با شش کتیبهٔ میخی
تزیین یافتهاند. این کتیبهها پس از ذکر نام اهورامزدا به اختصار بیان میکند که: «هر چه بدیده زیباست، به خواست اورمزد انجام پذیرفتهاست.»
دو دروازه خروجی یکی رو به جنوب و دیگری رو به شرق قرار دارند و دروازه جنوبی رو به کاخ آپادانا، یا کاخ بزرگ بار، دارد.
کاخ آپادانا از قدیمیترین کاخهای تخت جمشید است. این کاخ که به فرمان داریوش بزرگ بنا شدهاست، برای برگزاری جشنهای نوروزی و پذیرش نمایندگان کشورهای وابسته به حضور پادشاه استفاده میشدهاست. این کاخ توسط پلکانی در قسمت جنوب غربی آن به «کاخ تچرا» یا «کاخ آینه» ارتباط مییابد. کاخ آپادانا از ۷۲ ستون تشکیل شدهاست که در حال حاضر ۱۴ ستون آن پابرجاست ته ستونهای ایوان کاخ گرد ولی ته ستونهای داخل کاخ مربع شکل است.
تچر یا تچرا به معنای خانه زمستانی است. این کاخ نیز به فرمان داریوش کبیر بنا شده و کاخ اختصاصی وی بودهاست. روی کتیبهای آمده: «من داریوش این تچر را ساختم.» این کاخ یک موزه خط به شمار میرود از پارسی باستان گرفته در این کاخ کتیبه وجود دارد تا خطوط پهلوی بالای ستونها از نمای جلوییهای مصری استفاده شدهاست. قسمت اصلی کاخ توسط داریوش بزرگ و ایوان و پلکان سنگی جنوبی توسط خشایارشا و پلکان سنگی غربی توسط اردشیر دوم بنا شدهاست.[۲۴]
این کاخ که کاخ خصوصی خشایارشا بودهاست در مرتفعترین قسمت صفهٔ تخت جمشید قرار دارد. این کاخ از طریق دو مجموعه پلکان به کاخ ملکه ارتباط دارد. احتمال میرود آتش سوزی از این مکان شروع شده باشد به خاطر نفرتی که آتنیها از خشایارشا داشتند به خاطر به آتش کشیده شدن آتن به دست وی. رنگ زرد سنگها نشان دهنده تمام شدن آب درون سنگها به خاطر حرارت است. اینجا مکان کوچکی بوده ۶*۶ ستون قرار داشتهاست. به خاطر ویرانی شدید اطلاعات زیادی در مورد این کاخ در دسترس نیست خیلیها از اینجا به عنوان کاخ مرموز نام بردهاند. هدیش به معنای جای بلند است و چون خشایارشا نام زن دوم او هدیش بودهاست نام کاخ خود را هدیش میگذارد این کاخ در جنوبیترین قسمت صفه قرار دارد و قسمتهای زیادی از کف از خود کوهاست.
این کاخ توسط خشایارشا ساخته شدهاست و به نسبت سایر بناها در ارتفاع پایینتری قرار گرفتهاست. بخشی از این کاخ در سال ۱۹۳۱ توسط شرقشناس مشهور، پروفسور ارنست امیل هرتزفلد، خاکبرداری و از نو تجدیدبنا شد و امروزه به عنوان موزه و ادارهٔ مرکزی تأسیسات تخت جمشید مورد استفاده قرار گرفتهاست.[۲۴]
کاخه یا کاخ اچ یکی از کاخهای تخت جمشید است که در جنوبغربی تختگاه و در غرب کاخ هدیش قرار گرفتهاست. پلکان منقوشی که از دو جانب به این کاخ راهبر است، اکنون حالتی نیمه ویران دارد. پلکان اصلی به گواهی قطعه مکتوبی که از آن به جای مانده، به بنایی تعلق دارد که خشایارشا آغاز و اردشیر یکم آن را تمام کردهاست.
کاخ سهدر، تالار شورا، دروازه شاهان، سهدروازه، سه دری یا کاخ مرکزی، در مرکز کوشک شاهی تختجمشید قرار دارد. این کاخ توسط سه درگاه و چند راهرو به کاخهای دیگر راه مییابد و از این جهت آن را کاخ مرکزی و یا سه دری نیز میخوانند. چون بر پلکانهای این کاخ، نجیبزادگان پارسی را نقش کردهاند که به حالتی دوستانه و غیر رسمی، برای ملاقات فرمانروا میروند و نیز به سبب نوع کاربری و موقعیت کاخ، گاهی آن را تالار شورا نیز نامیدهاند. پیشتر بنای این کاخ را به داریوش بزرگ نسبت میدادند، اما دلایلی در درست است که ساخت کامل آن به وسیله اردشیر یکم صورت گرفته بودهاست.
وسعت این کاخ در حدود ۴۶۰۰۰ فوت مربع (حدود ۴۳۰۰ متر مربع) است و سقف آن
بهوسیلهٔ صد ستون که هر کدام ۱۴ متر ارتفاع داشتهاند، بالا نگه داشته
میشدهاست.
به این مکان کاخ شورا یا تالار مرکزی میگویند. احتمالاً شاه در اینجا با بزرگان به بحث و مشورت میپرداختهاست. با توجه به نقوش حجاری شده، از یکی از دروازهها شاه وارد میشده و از دو دروازه دیگر خارج میشدهاست. به این دلیل به این جا کاخ شورا میگویند که در اینجا دو سرستون انسان وجود داشته که جاهای دیگری نیست و سر انسان سمبل تفکر است.[۲۴]
این مجموعه مشتمل بر یک تالار ۹۹ ستونی، یک تالار صد ستونی، تعدادی
سالن، اتاق و دو حیاط خلوت است. مجموعه ساختمانهای خزانه توسط حصاری ضخیم و
خیابانی پهن از مابقی قسمتها جدا میشدهاست. بر اساس روایت مورخین یونان باستان پس از سقوط تخت جمشید اسکندر
طلا، نقره و اشیای قیمتی خزانه تخت جمشید را که بزرگترین خزانه هخامنشیان
بودهاست با سه هزار شتر و تعداد زیادی اسب و قاطر به محل دیگری انتقال
دادهاست. خزانه به فرمان داریوش بزرگ بنا شد و خشایارشا
در آن اصلاحاتی به عمل آوردهاست. اکثر ظروف، مجسمهها و به خصوص هشت لوح
سنگی معروف خشایارشا از این محل به دست آمدهاست. در حفاریهای علمی گذشته
در این محل نیز تعداد زیادی الواح گلی به خط میخی و زبان عیلامی مربوط به دستمزد کارگران به دست آمدهاست.
مجلس بار عام شاهی که در همین محل کشف شده، خشایارشا (نه داریوش بزرگ که
پیشتر میپنداشتند) را نشان میدهد که با لباس تمام رسمی بر تخت نشستهاست.
عصای شاهی را در دست راست و گل نیلوفر آبی (لوتوس)
را که نشانهٔ شاهان هخامنشی است به دست چپ گرفتهاست. پشت سر شاه ولیعهد
با گل نیلوفر آبی در دست چپ ایستاده و دست راست خود را باحالت احترام بالا
نگاه داشتهاست. سپس یکی از خواجگان دربار و بعد از او اسلحهدار شاه
ایستادهاند. در مقابل شاه دو عودسوز قرار دارند و رییس تشریفات به حالت
احترام گزارش میدهد. مراسم زیر یک شادروان (چادر سلطنتی) انجام میگرفته
که در اطراف آن چهار نگهبان حضور دارند. بر اساس تحقیقات به عمل آمده
جایگاه اصلی این نقش، بخش مرکزی پلکان آپادانا بودهاست.