به گزارش سرویس بین الملل باشگاه خبرنگارانبه نقل از روزنامه هافينگتن پست ؛ كتاب "سفر به تهران" نوشته "هيلاري مان" و "فلينت لورت" به خوبي نشان مي دهد كه ايرانيان چه مي خواهند . ملت و دولت ايران خواهان هستند كه همواره قدرتي اقتصادي و سياسي در منطقه خاورميانه باشند اما در اين ميان متاسفانه رهبران و مقامات سياسي آمريكايي به اين مسئله توجه نمي كنند. آن در مقابل خواسته ايرانيان خود را به ناشنوايي زده اند. آنان به جاي آنكه در پي پيگيري مذاكره با ايران باشند به سياست تهديد و ارعاب روي آورده اند."
نويسنده با اذعان به افول قدرت آمريكا مي افزايد "شايد آمريكا از نظر نظامي به قدرت خود در سطح جهاني ادامه دهد اما شكي نيست كه دولت آمريكا قدرت سنتي خود در حوزه نفوذ و تاثيرگذاري در حوزه سياسي و اقتصادي در جهان را از دست داده است. مي توان اين موضوع را در مورد كاهش توان تاثيرگذاري آمريكا بر مسائل كشورهاي عربي و ايران نيز اشاره كرد. آمريكا ديگر نفوذ سابق را بر مردم ايران، افغانستان و كشورهاي شمال آفريقا ندارد."
نويسنده به تصميمات و رفتارهاي غلط دولت آمريكا در قبال كشورمان اذعان مي كند و معتقد است كه آمريكايي ها مي بايستي رفتار خود را در قبال ملت ايران اصلاح نمايند او در اين باره مي گويد "دولت آمريكا بايد با ارزيابي اقدامات پيشين دولت آمريكا و سياست خارجي آن كشور در قبال ايران و منطقه خاورميانه به اصلاح رفتار خود بپردازد. آمريكايي تصميمات غلط بسياري را در قبال ايران اتخاذ نموده اند كه از لحاظ "اخلاقي" بايد در قبال آن پاسخگو باشند. ساقط نمودن دولت "محمد مصدق" در نتيجه كودتايي آمريكايي در ايران هرگز از ذهن ايرانيان پاك نمي شود. با چنين پيشينه منفي اي از سوي دولت آمريكا در قبال ايرانيان، تهران نمي تواند به آساني به آمريكا اعتماد كند."
نويسنده مقاله در ادامه با انتقاد از سياست هاي "تجاوزكارانه" دولت آمريكا مي افزايد "دولت آمريكا در عرصه سياست خارجي نشان داده كه سياست "تغيير رژيم" را دنبال مي كند آن هم در بسياري از موارد با استفاده از قوه قهريه. هيچ كسي خواهان حملات نظامي آمريكا عليه كشورهاي ديگر نيست. دولت آمريكا با چنين حملاتي عملا حق تعيين سرنوشت كشورهاي جهان و حقوق بشر را نقض كرده است.
"زبيگنيو برژينسكي" تحليلگر پيشين امنيت ملي آمريكا نيز با اذعان به اين موضوع و "خشتگي" ملت هاي جهان از "سلطه گري" دولت آمريكا افزوده است كه "بيداري اسلامي" كنوني در منطقه واكنش ملل مختلف به پيشينه دردآور "استعماگري" قدرت هاي غربي و "سلطه گري" آنان بوده است. وي اذعان كرده كه ملل خاورميانه خواهان دستيابي به "كرامت انساني" و "احترام به فرهنگ هاي مختلف" بوده اند. "
نويسنده با اشاره به قدرت جمهوري اسلامي ايران در منطقه مي افزايد "از زمان پيروزي انقلاب اسلامي ايران در سال 1979 ميلادي، قدرت "نرم" ايران در آسيا، آفريقا و خاورميانه افزايش يافته است. تهران پايتخت ايران شهري شلوغ است و روابط اقتصادي گسترده اي با اروپا دارد. ايران منابع عظيمي از نفت را در اختيار دارد. ايران صادرات ديگري نيز دارد كه از جمله آن مي توان به "پسته" اشاره كرد. صهيونيست ها حتي اگر به فكر جنون آميز آتش زدن تمام منابع نفت ايران هم بيفتند ايرانيان باز هم منابع سرشار طبيعي ديگري در اختيار دارند تا از طريق آن بتوانند مقاومت كنند. ميزان تحصيلات در ميان جوانان ايراني بالاست. اقتصاد ايران قدرتمند است و پيشينه سياسي و تاريخي ايرانيان نيز غني است. دولت آمريكا بجاي سرزنش ايرانيان مي بايستي تلاش كند تا از مردم ايران الگو برداري كند. ايران برخلاف آمريكا و رژيم صهيونيستي همواره نشان داده كه تمايلي به استفاده از زور ندارد. ايران در جنگ هشت ساله دفاع مقدس نشان داد كه تنها براي دفاع مي جنگد اما آمريكايي به عراق تجاوز كردند."
نويسنده با اذعان به حسن نيت كشورمان در قبال آمريكا و ساير كشورهاي جهان مي افزايد "ايرانيان پيش تر حسن نيت خود را به آمريكا نشان داده اند. دولت ايران به آمريكايي ها پيشنهاد داد تا در حوزه انرژي دو كشور فعاليت مشترك داشته باشند. دولت و ملت ايران پس از حادثه 11 سپتامبر به ملت آمريكا تسليت گفتند. در زمينه هسته اي نيز ايران به منظور مذاكره با ميانجي گري برزيل و تركيه موافقت نمود و مقامات آن كشورها به تهران آمدند و مذاكرات موفقيت آميزي را داشتند با اين حال دولت آمريكا از هيچ از اين فرصت ها براي بهبود روابط با ايران استفاده نكرد."
نويسنده در ادامه با اشاره به كتاب جديد نوشته شده در مورد ايران مي افزايد "نويسندگان اين كتاب پس از مشاهده نتايج وخيم جنگ عراق و افغانستان درك كردند كه بايستي با سفر به ايران در مورد وضعيت آن كشور تحقيق نمايند. آنان متوجه شدند كه سياست خارجي آمريكا در قبال ساير كشورها تغيير يابد. آنان به اين نتيجه رسيدند كه جهان ديگر نمي تواند هزينه اقدامات نظامي آمريكا و متحدانش را تحمل كند و مي بايستي براي حل مسايل به دنبال راه حلي سياسي بود."
وي در ادامه با اشاره به توصيه لورت در كتاب "سفر به تهران" به دولت اوباما در مورد تغيير خط مشي در قبال كشورمان مي افزايد "لورت در اين كتاب به دولت اوباما توصيه مي كند كه راهكاري مشابه خط مشي "ريچارد نيكسون" رييس جمهور پيشين آمريكا را در قبال ايران در پيش گيرد. نيكسون پس از مدتها سردي روابط آمريكا با دولت چين سعي نمود تا از در مذاكره و سازش با چيني ها وارد شود و در اين كار موفق بود. نويسندگان كتاب به اوباما توصيه مي كنند كه به جاي بازديد از تل آويو و تاثير پذيري از نفوذ لابي رژيم صهيونيستي با اتخاذ خط مشي اي مستقل راهكاري كارآمد را در قبال ايران در پيش گيرد."