"علی آهنی" سفیر جمهوری اسلامی ایران در فرانسه، روز سهشنبه( 22 اسفند) با حضور در استودیوی رادیو کورتوآزی، مصاحبهای انجام داد و به سوالات مجریان این برنامه زنده در حوزههای مختلف پاسخ داد. در ابتدای مصاحبه مجری این برنامه ضمن معرفی علی آهنی و ایران و تحولات پیش رو از جمله انتخابات ریاست جمهوری، به طرح سوالات زیر پرداخت:
سوال: بعد از مرگ "هوگو چاوز" در هفته گذشته، رئیس جمهور "احمدی نژاد" به کاراکاس رفت و در مراسم سوگواری او شرکت کرد و در این میان برخی از مفسران خبری در فرانسه تحلیلهایی تندی علیه وی ارائه دادند. ابتدا بفرمایید نظر خودتان در مورد "هوگو چاوز" چیست و ایران در مورد او چگونه فکر میکند؟ و سپس بفرمایید که آیا یک بار دیگر این حمله رسانههای که با هدف مسموم کردن فضا و شیطانی نشان دادن بیش تر رئیس جمهوری ایران صورت گرفته، سبب تعجب شما نشده است؟
آهنی: شببهخیر؛ در مورد چاوز باید بگویم که او رئیس جمهوری منتخب مردم بود و در کشور خود و کشورهای جهان سوم مورد احترام مردم قرار داشت، در خدمت مردم خود تلاش میکرد و ما در زمان ریاست جمهوری او مناسبات تنگاتنگی با ونزوئلا داشتیم.
مرگ وی برای ما و بسیاری از مردم جهان دردناک و اسفناک بود و به همین دلیل رئیس جمهور "احمدینژاد" به دلیل مناسبات خود با چاوز و روابط بین دوکشور در مراسم سوگواری او شرکت کرد و این امر کاملا طبیعی است. شما بهتر از من میدانید که از همان ابتدای دوره ریاست جمهوری آقای احمدینژاد وی هدف حملات رسانهای در غرب قرار گرفت. این در حالی بود که وی در سایر کشورهای جهان در آسیا، آفریقا و امریکای لاتین با استقبال زیاد روبرو میشد، لذا نمیتوان رئیس جمهوری که توسط مردمش انتخاب شده را نفی و رد کرد.
سوال: حضور رئیس جمهور احمدینژاد در کاراکاس اقدامی دیپلماتیک یا دوستانه بود؟ آیا این اقدام بهمنظور نمایش این بود که جنبش عدم تعهد کماکان تمایل به دنبالهروی از سیاست ضد امریکایی و ضد صهیونیستی دارد یا این که نکته دیگری در رویکرد احمدینژاد برای دوره پس از چاوز پس از برگزاری انتخابات در این کشور، مطرح بوده است؟
ج: در این قبیل موارد مولفههای مختلفی دخالت دارد. مناسبات دو جانبه، دوستی و صمیمیت بین سران دو کشور همچنین نقشی که چاوز در جنبش غیر متعهدها داشت، از همین رو جا داشت که ایران در راستای منافع مشترک دو کشور در عالیترین سطح برای بیان تسلیت به مردم ونزوئلا در این مراسم حضور مییافت.
آقای "بروازی" رئیس هیات تحریریه نشریه Spectacle du Monde میهمان برنامه:
سوال: جناب آقای سفیر آیا میتوانید تابلویی از وضعیت روابط دیپلماتیک بین ایران و دیگر کشورهای آمریکای لاتین به استثنای ونزوئلا ارائه نمایید. البته حدس میزنم که ایران با اکثر کشورهای امریکای لاتین دارای مناسبات خوبی است، اما آیا کشوری هست که روابط ایران با آن نزدیکتر و مبتنی بر اعتماد بیشتری در مقایسه با دیگر کشورها باشد؟
ج: شاید نتوان بدین شکل تقسیمبندی کرد. ما با اکثر کشورهای امریکای لاتین نظیر کوبا، ونزوئلا، اکوادور، برزیل ...
سوال: و بولیوی...
ج: بله ما با این کشورها دارای مناسبات خوبی هستیم، هر چند با توجه به ظرفیتهای طرفین سطح همکاریها و فضای سیاسی حاکم بر هر کشور، حجم مناسبات با کشورها متفاوت میباشد، اما روابط خوبی با همه داریم.
سوال: در روزنامه لوموند امشب(22 اسفند) که قرار است با شماره فردا منتشر شود به سفر "شیمون پرز" به پاریس و اظهاراتی که به نظرم قرار است فردا در پارلمان اروپایی بیان کند، اشاره شده است و در تیتر یک روزنامه درخواست وی مبنی بر درج نام حزبالله در فهرست سازمانهای تروریستی اتحادیه اروپا آمده است. همچنین او خواستار تشدید مجازاتهای اقتصادی علیه ایران می باشد. چرا این آقا که در مقایسه با "نتانیاهو" و سایر مقامات اسراییلی ظاهرا از طیف میانه رو میباشد، علیه ایران و برادر شیعی این کشور یعنی حزبالله لبنان، جبهه گرفته است، زیرا همانطور که میدانید از ابتدای امسال دوباره مانند سه چهار سال پیش حملات علیه ایران تشدید شده است.
ج: ببینید موضع شیمون پرز همیشه در قبال ایران، حزبالله و فلسطینیها خصمانه بوده است. من یادم میآید او زمانی میگفت که باید مردم ایران را ریشهکن کرد. این حرف چه معنی داشت؟ چنین حرفی میبایست از سوی جامعه بینالمللی محکوم میشد. این مایه تاسف است که اتحادیه اروپا و سایر کشورهای غربی بخواهند به حرف او گوش کنند و از رژیم صهیونیستی تبعیت کنند. حزبالله مگر چیست؟ نقش آن در کشور لبنان چه میباشد؟ حزبالله در لبنان محبوبیت دارد و در تحکیم حاکمیت ملی لبنان و حفظ تمامیت ارضی این کشور نقش مهمی ایفا کرده و دارای پایگاه مردمی است. چگونه آنها می توانند این تشکل را در ردیف گروههای تروریستی قرار دهند؛ این مایه تاسف است.
سوال: در همین روزنامه آمده است: اسلامیزه کردن رو به رشد در غزه توسط حماس با مقاومت مردم روبرو شده است ... نظر شما در مورد اسلامیزه کردنی که اشاره شده چیست؟ ضمن آنکه حماس یک جنبش دمکراتیک و اسلامی است و چرا وقتی این جنبش اسلامی است، نمیتواند دمکراتیک باشد؟
ج: ابتدا باید بگویم که اسلام مذهب صلح، دوستی، احترام و عشق است؛ اسلام کاملا با تروریسم مخالف است و نمیتوان اسلام را با این تعابیر وصف کرد ...
سوال: آیا با توجه به این که امروز صحبت از تروریسم زیاد شنیده میشود و تروریسم کلمهای است که بهطور مستمر برای بی اعتبار کردن رقبا مورد استفاده قرار میگیرد، آیا در خاورمیانه گونهای از تروریسم از سوی رژیم اسراییل و علیه مقاومتی ضد امپریالیستی مانند حماس که به طریق دمکراتیک در غزه انتخاب شده، وجود ندارد؟
ج: کاملا درست است؛ نمیتوان دولتها یا سیستمهای منتخب از سوی مردم را بهدلیل مخالفت با تهاجم صهیونیستها یا تروریسم دولتی اسراییل، رد کرد. افکار عمومی جهان هشیار است و میبیند که واقعیت چیست؛ دهها سال است که از مساله فلسطین میگذرد. رژیم صهیونیستی از همان ابتدا مخالف طرح صلح بود. طرحهای صلح زیادی مطرح شده، اما همگی از سوی رژیم صهیونیستی رد گردیده است. زیرا آنها اعتقادی به صلح ندارند ...
سوال: امروز نیز آنها با تداوم ساخت شهرکهای یهودی نشین در سرزمینهای اشغالی عملا چنین میکنند ...
ج: کاملا همین طور است؛ این اقدام از سوی جامعه بینالمللی محکوم شده و حتی شورای امنیت و اتحادیه اروپا خواستار توقف ساخت این شهرکسازیهای میباشند، اما آن ها به کار خود ادامه میدهند و به این درخواستها گوش نمیدهند.
سوال: با این حال این موضوع یکی از سوالاتی است که توسط یکی از روزنامهنگاران لوموند هم مطرح شد (که البته شاید مقداری ساده لوحانه باشد) و از شیمون پرز پرسیده است که چگونه شما به صلح با فلسطینیها امیدوارید در حالی که شهرکسازی ادامه دارد؟ و پرز هم جواب داده است که من موافق طرحی هستم که توسط بیل کلینتون در سال 2000 داده شد، مبنی بر اینکه سه بلوک درست شود که در آن فلسطینیها هم مقداری مجال زندگی داشته باشند، ولی این کار در درون این سه بلوکی انجام شود که توسط رژیم اسرائیل درست میشوند؛ آیا در این وضعیت هم در نوعی عوامفریبی قرار نداریم؟ و بهخصوص خود را با کسانی که با استفاده از کلماتی با هدف مخفیکاری، خود را دمکرات، لیبرال یا ملهم از کثرتگرایی و غیره میدانند، مواجه نمیبینیم؟
ج: اینها ادعا هستند، ولی در واقع نمیتوان برای این مناقشه یک راه حل پیدا کرد بدون اینکه به ریشههای این مشکل مهم توجه شود. باید زمینهها را آماده کرد برای اینکه یک مدل دمکراتیک و یک روند دمکراتیک به اجرا گذارده شود و باید توسط مجموعه مردمی که در طول قرنها با همدیگر همزیستی داشتهاند نظرخواهی و پذیرفته شود.
سوال: ولی اسرائیل این را نمیخواهد...
ج: کاملا همینطور است، زیرا آنها میترسند اگر در مسیر رایگیری و دموکراسی حرکت شود آنها نمیتوانند نیات خودشان را تحمیل کنند. مشکل در این است.
سوال: بنابراین جنگ، در حال حاضر میان دولت اسرائیل و فلسطینیها فقط در قالب یک صلح احتمالی در آینده متصور شود، ولی انتخابات با آن ترسیمی که اسرائیلیها میکنند برای فلسطینیها و حتی اسرائیلیها پیکرهبندی (configuration) جدیدی بهوجود نمیآورد که دو طرف بتوانند با هم کنار بیایند؟
ج: کاملا؛ کاملا همین طور است.
سوال: جنای آقای سفیر! اگر اجازه بدهید سوالی در باره درگیری در سوریه بپرسم. شما درباره اوضاع کنونی در سوریه چه فکر میکنید؟ و تفاوت مواضع مختلفی که ( بین گیومه بگویم) بین جامعه بینالمللی وجود دارد؟ چرا که ما شاهد تمرکز این مسایل بر موضع اتحادیه اروپایی هستیم که از یک طرف روسیه و چین و برزیل در قالب کشورهای نوظهور (موسوم به BRIC) را شامل می شود و براساس مواردی خواهان مذاکره میان تمام طرفها هستند و حتی اپوزیسیونی که خود را وارد سوی قصدهای تروریستی نمیکند و میخواهد همه طرفها دور میز مذاکره بیایند و در مقابل هم یک گروه کشورهای غربی را داریم که مدعی " جامعه بینالمللی " بودن است و متاسفانه کشورهای اتحادیه اروپایی و بهخصوص آمریکا در راس این گروه (کلان) قرار دارند و هرگونه مذاکره و سازش را رد میکنند و مطلقا خواهان کنارهگیری رئيس دولت در سوریه هستند، یعنی دقیقا همان بشار اسد؛ و ضمنا خواهان آن هم هستند که ایران را نیز از هرگونه مذاکره بیرون نگه دارند. جناب آقای سفیر چه راهکاری را برای این موضوع ممکن میبینید؟ برای این بنبستی که به شکلی عجیب و اساسا (یا اگر بگوییم منحصرا) از طرف قدرتهای غربی مطرح میشود و مسلما با حمایت پادشاهیهای خلیج (فارس) و ترکیه انجام میشود؛ البته نمیدانم نقش نامشخص ترکیه در این پرونده چیست، ولی ظاهرا این طور به نظر میرسد؛ البته شاید من اشتباه کنم؛ شما یک برونرفت احتمالی از این بحران را چگونه میبینید؛ خروج از این جنگ داخلی که اساسا توسط قدرتهای غربی و پادشاهیهای خلیج (فارس) و ترکیه انجام میشود، چرا که در نهایت امر، بخش مهمی از جامعه بینالمللی موافق مذاکره و راه حل مبتنی بر مذاکره است...
ج: در ابتدا باید بگویم که این به هیچ کشور و هیچ حکومت دیگری مربوط نمیشود که برای مردم سوریه تصمیم بگیرد که چه کسی بر این کشور حکومت کند؟ خود مردم هستند که باید تصمیم بگیرند. دو وهله دوم باید تلاش کرد این درگیریهای خونبار و تاسفبار پایان بیابند تا زمینه فراهم شود و مردم سوریه بتوانند انتخابات مختلفی را سازماندهی و برگزار کنند و آنچه مفید است را انتخاب کنند. هیچکس نمیتواند بگوید فلان کس کجا باشد یا چه کسی چه بکند. ما از همان ابتدا این موضع مستمر را داشتهایم که در وهله اول مبنی بر توقف این درگیری و آمادهسازی برای دیالوگ ملی میان گروهها و جوامع مختلف با دولت بوده است. دولتی که قانونی است. برخی دولتهای غربی، بشار اسد را دوست ندارند و روی رفتن وی اصرار میورزند، اما آنها نیستند که تصمیم میگیرند. بشار اسد مورد حمایت اکثریت مردم سوریه قرار دارد و تا زمانی که وی مورد حمایت مردم خود قرار دارد نمیتوان او را تغییر داد. وی نهتنها مورد حمایت علویها است، بلکه توسط سنیها و کردها و دیگر جوامع سوری حمایت میشود. بنابراین باید کار را مسلما به خود مردم سوریه سپرد. باید شرایط را آرام کرد. باید مرزها را کنترل کرد و اعزام عناصر مسلح به سوریه و دادن کمک مالی به آنها بایستی متوقف شود. این روند به معنی به هم ریختن اوضاع است. آنچه که مهم است این است که آشفته کردن اوضاع در سوریه عواقبی دارد که میتواند به کشورهای همسایه هم سرایت کند؛ لبنان، ترکیه و اردن؛ بنابر این باید هوشیار بود و همه طرفها را تشویق کرد که به پای میز مذاکره بیایند و با هم دیالوگ کنند تا درباره آینده سوریه تصمیم بگیرند. هیچکس دیگری نباید به جای مردم سوریه تصمیم بگیرد.
سوال: امیدواری فراوانی بود که این راه حل که عملا راه حل معقولی هم است و از همان ابتدای درگیری هم توسط فرستادههای سازمان ملل و فرستادههای روسیه و چین و قدرتهای بزرگ مطرح میشد به سرانجام برسد؛ آیا شما هم امیدوار هستید که به رغم همه مشکلات، این کار محقق شود؟
ج: این آن چیزی است که ما از همان ابتدا دنبال میکردیم و از همان ابتدا نیز فرستادههای سازمان ملل را مورد حمایت قرار دادیم. خوشبختانه بسیاری از کشورها مواضع خود را تغییر دادهاند و تاکید دارند که باید در این مسیر حرکت کرد. قرار دیالوگ دلگرمکننده است و ما هم خوشبین هستیم، ولی مسلما شاید پیچیده باشد، ولی باید در این مسیر حرکت کرد. این تنها راه حل است، زیرا بحران سوریه راه حل نظامی ندارد.
سوال: جناب آقای سفیر میتوانید بگویید امروزه رابطه رئیس جمهور "فرانسوا اولاند" با ایران و برعکس چگونه است؟ اگر جرات کنیم و این سوال را بپرسیم و بعد هم مسلما" با وزارت خارجه فرانسه"؛ زیرا این اندکی پیچیده است وقتی بدانیم که رابطه میان وزارت خارجه و ایران با رابطه فرانسوا اولاند با ایران فرق میکند و آیا به نظر شما در این زمینه تفاوتی وجود دارد؟ آیا چند ماه بعد از شکست "نیکلا سارکوزی" در انتخابات، مشکلاتی در این زمینه وجود داشته است؟
ج: اصولا روابط بین کشورها براساس منافع مشترک استوار هستند، ولی بهرغم این واقعیت موضعگیری دولتها می تواند تحت تاثیر شرایط بین المللی تحمیلی به آنها باشد. در خصوص ایران و فرانسه هم از قرنها پیش به این طرف روابطی دوستانه وجود داشته است. با اینکه در این مناسبات فراز و نشیبهایی وجود داشته، ولی در مجموع فضای دوستانه ای میان دو ملت ایران و فرانسه برقرار بوده است و دولتها نیز با اینکه در مواردی مجبور شدهاند مواضعی خاص اتخاذ کنند، ولی در نهایت مجبور هستند از افکارعمومی خودشان تبعیت کنند. از زمان آمدن دولت سوسیالیست ما شاهد برخی موضعگیریهای متوازنتر دولت بودهایم، با اینکه انتظار بیشتر از این را داشتهایم.
سوال: آیا آنچه که شما انتظار آن را داشتهاید در این شش ماهه یا بیشتر، شاید هم نزدیک به یکسال با فرانسوا اولاند محقق نشده است؟ نهایتا در مقایسه با "باراک اوباما" در آمریکا ؟ آیا شما انتظار بیشتری نداشتید؟
ج: خوب باید صبور بود و حوصله کرد. من در این مورد خوشبین هستم که به جایی میرسیم که روابط میان دو کشور توسعه بیابد، چرا که در زمینههای مختلف ظرفیتهای بالقوه فراوانی وجود دارد.
سوال: برای اینکه موضوع را صریحتر مطرح کنیم آیا شما صراحتا فکر میکنید آن حملاتی که سه یا چهارسال پیش میتوانست از سوی اسرائیل و همچنین بخشی از کاخ سفید و بخصوص محافل نومحافظه کار انجام شود. آیا فکر میکنید همه این مسایل را پشت سرگذاشتهایم؟ یا فکر میکنید که امکان قوی وجود داشته باشد؟ یا شاید نوعی تشدید اوضاع تحت پوشش برخی مخفیکاریهای سیاسی و رسانهای آشکار هستیم؟
ج: به اعتقاد ما، این امر نوعی بلوف میباشد که ما به آن اعتقادی نداریم. ضمن اینکه ما بخوبی آمادگی کامل داریم تا از خودمان دفاع کنیم. ولی ما این حمله را باور نمیکنیم.
(توضیح مجری درباره اینکه با سفیر جمهوری اسلامی ایران در حال مصاحبه است. و اعلام میکند که یکی از شنوندگان برنامه سوالی را مطرح کرده است مبنی بر این که حتی با داشتن سلاح اتمی، ایران خطری برای صلح جهانی ندارد، زیرا کشوری با یک تمدن چند هزار ساله، نگاهی انتحاری ندارد و خطر واقعی همان بلوک اسرائیلی- آمریکایی است)
سوال: بنا براین خیلی جالب است؛ زیرا درباره سوالی که از طرف روزنامهنگار لوموند مطرح شده بود گفتیم که شیمون پرز اعلام کرده بود که ما میتوانیم دیالوگها را از سر بگیریم و مجازاتهای بینالمللی، از زمانی میتوانند متوقف شوند که بمبهای هستهای دیگر ما را تهدید نکنند ... به نظر میرسد که اگر برخی کشورها دارای سلاح اتمی باشند این کار طبیعی است، ولی اگر ایران بتواند از این سلاحها به شکل بازدارنده استفاده کند و اگر بخواهیم از نقطه نظر اسلامی هم صحبت کنیم به لحاظ اعتقادی انجام این کار ممکن نیست ... چگونه میتوانیم بگوییم که این تردید میتواند همچنان در برنامههای رسانهای وجود داشته باشد و این تهدید همچنان توسط نهادها و لابیها و الیگارشیهای حاضر در دنیای غرب تکرار شوند؟
ج: در سه بخش به این سوال جواب میدهم. اول درباره تهدید ایرانی و در باره فرهنگ ایرانی، باید گفت که ما هیچ وقت علیه هیچکس تهدید نبودهایم. ما به صلح و احترام به دیگران اعتقاد داریم و این سیاست را هم صادقانه دنبال میکنیم. در خصوص برنامه هستهای ما نیز، این برنامه کاملا شفاف است. برای آژانس و همچنین برای گروه 5+1 این موضوع کاملا روشن است که ایران مجهز به سلاح هستهای نیست؛ زیرا از یک سو رهبر عالی ما در بالاترین سطح اعلام کرده که داشتن و بهکارگیری سلاح هستهای کاملا ممنوع است و بهعلاوه اعلام کردند که کاربرد سلاح هستهای جنایت علیه بشریت است. بنابراین ما اصلا به دنبال سلاح هستهای نیستیم. ما حدود 7500 نفر روز بازرسی آژانس را داشتهایم که باید بیش از 100 مورد بازرسی سرزده را نیز به آن افزود.
آنها در تمام تاسیسات هستهای ما دوربین نصب کردهاند و همه چیز را 24 ساعته کنترل میکنند. تمام اورانیوم غنیشده توسط سانتریفیوژها فورا توسط بازرسین آژانس مهر و موم میشوند. بنابراین همه چیز کنترل شده است. ما بهخوبی در مسیر قانونی قرار داریم، زیرا ما امضاءکننده پیمان ان پی تی هستیم و کاملا به تعهدات خود احترام میگذاریم. فقط این سوءظن در نیت وجود دارد که میگویند اگر ایران به فناوری هستهای دست یابد، اگر روزی بخواهد به سوی استفاده نظامی از آن برود این قضیه فاجعه خواهد بود. در حالی که اصلا اینطور نیست و ما کاملا آمادگی داریم برای تعیین یک فرمول مناسب دیالوگ کنیم که تضمینهای عینی داده شود که این برنامه برای همیشه غیرنظامی باقی خواهد ماند. ولی از سوی دیگر ما هم باید تضمینهای کافی را داشته باشیم که میتوانیم برنامه هستهای غیر نظامی و غنیسازی غیر نظامیمان را ادامه دهیم. این واقعیت امر است.
سوال آخر اینکه در ژوئن آینده در ایران انتخابات ریاست جمهوری انجام خواهد شد و محمود احمدی نژاد نمیتواند برای دوره سوم انتخاب شود، نامزدهای مطرح چه کسانی هستند و البته این مقداری به نقطه نظرات غربی برمیگردد که آیا این احتمال وجود دارد که یک نامزد احمدینژادی !! هم وجود داشته باشد؟ ( خنده مجریان برنامه ).
ج: همانطور که گفتید انتخابات ما برای روز 14 ژوئن خواهد بود و بهتدریج فضای انتخاباتی گرم میشود. مسلما نامزدهای مختلفی وجود خواهند داشت. ولی هنوز وقت اعلام رسمی آن نرسیده است و زمان داریم. در باره قانون انتخاباتی در ایران، امکان نامزدی در ایران برای همه وجود دارد، ولی وضعیت ما با شما فرق میکند. در فرانسه باید 500 منتخب مردمی، نامزدی فرد را رسما امضاء و تایید کنند، ولی در ایران روند این کار فرق میکند و مراحل متعددی برای تائید صلاحیت نامزدها وجود دارد.زیرا براساس قانون انتخابات، در ابتدا برای هرکس که به نامزدی تمایل داشته باشد انجام این کار بسیار ساده است.
دفعه قبل ما بیش از 1000 نامزد انتخابات ریاست جمهوری داشتیم. نامزدها فراوانند، ولی همه قابلیت اداره کشور را ندارند. باید ضوابط متعددی برای این کار مورد بررسی قرار گیرد و نهایتا چند نفری خواهند بود که معرفی میشوند. تا بهحال انتخابات ریاست جمهوری متعددی داشتهایم که مشارکت بالایی در آن صورت گرفته است، آخرین بار نزدیک به 85 درصد در آن شرکت کردهاند. که جای خوشحالی دارد و باعث افتخار است، زیرا در کشورهای منطقه، دمکراسی ما که بر پایه دمکراسی مذهبی استوار است به عنوان رکورددار انتخابات معرفی شده است. بعد از 34 سال اصلا وضعیت ما با وضعیت برخی از کشورهای منطقه قابل مقایسه نیست. کشورهایی که اصلا نمیدانند چگونه باید انتخابات داشت و دمکراسی چیست ...
سوال: خوب؛ چون شما در ایران یک نظام دو قدرته دارید. از یک سو (حضرت)آیتالله علی خامنهای رهبر(انقلاب) قرار دارد و از سوی دیگر رئیس جمهوری که توسط مردم انتخاب میشود و مسلما هنوز هم که همان آقای محمود احمدی نژاد نتیجه این انتخابات است.
( توضیح مجری دوم: یک شنونده دیگر برنامه هم برای ما پیام داده و نوشته است که از شنیدن صدای سخنان نماینده ایران خوشحال است ).
مجری آقا: بله پیام دیگری هم هست که همین الان دریافت کردیم که به نقل از" سرج دو بکج" بوده و همکارم آنرا برای شما نقل میکنند...
مجری خانم: بله. در حقیقت شنوندهای گفته است که " سرج دو بکج" در یک برنامه رادیویی گفته بود که اسرائیل اول به سوریه و بعد به ایران حمله میکند...
سوال: در سالهای گذشته این موضوع را زیاد شنیدهایم که احتمالا سوریه هدف اول حمله بوده است، زیرا سوریه یک کشور کوچک است و شاید این موضوع مورد اعتراض قوای سوری باشد و سپس نوبت ایران بوده است که می خواهند به آن حمله کنند. لطفا در عرض چند ثانیه بفرمایید و شمایی ارائه کنید که آیا این کار شدنی است؟ یا همانطور که گفتید از این مرحله عبور کردهایم و این بلوف در حد بلوف باقی مانده و ادامه نخواهد یافت.
ج: این موضوع واقعا بلوف است و آنچه مسلم است این که رژیم صهیونیستی بهخوبی میداند که حرکت در این مسیر جنونآمیز دارای عواقب فاجعهبار و غیر قابل کنترلی خواهد بود و میتواند دنیا را به سوی جنگ جهانی سوم سوق دهد.
انتهای پيام/ش