سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

اراک/

تأثیر بقایای‌ هنر سنّتی‌ در جامعه‌ی‌ نیمه‌مدرن‌ ایران‌

با این‌که‌ تمدن‌ سنّتی‌ اسلامی‌ که‌ به‌ دست‌ خودمان‌ ویران‌ شده‌ و به‌ پایان‌ رسیده‌ هنوز جاذبه‌های‌ موزه‌ای‌ و خیالی‌ خویش‌ را کاملاً از دست‌ نداده‌ است‌، ولی‌ زنده‌ و جاندار و فعال‌ نیز به‌ شمار نمی‌آید.

به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران اراک  بی‌تردید آثار ابن‌سینا و سهروردی‌، میرداماد و ملاصدرا در کنار مسجد شیخ‌ لطف‌الله‌ و مسجد جامع‌ عتیق‌ شیراز و یزد و دیگر آثار بی‌شمار در موسیقی‌ نظری‌ و نمایش‌ تعزیه‌ با جاذبه‌های‌ تخیلی‌ هنوز اقلیتی‌ از نخبگان‌ و عامه‌ی‌ مردم‌ جهان‌ را برمی‌انگیزد.

امروزه‌ میلیون‌ها دلار و یورو و پوند را صرف‌ خرید نسخه‌های‌ خطی‌ و صنایع‌ دستی‌ مانند فرش‌ و اشیاء عتیقه‌ عصر صفوی‌ و سلجوقی‌ می‌کنند؛ و یادواره‌ها و سمینارهای‌ مفصلی‌ درباره‌ی‌ شیخ‌ طوسی‌ و ابن‌سینا و میرفندرسکی‌ و حاج‌ ملا هادی‌ سبزواری‌ و ابن‌خلدون‌ و ابن‌خرم‌ و رضا عباسی‌ و عبدالقادر مراغی‌ و دیگر بزرگان‌ دوران‌ کهن‌ تمدن‌ اسلامی‌ برپا می‌شود و صدها کتاب‌ درباره‌ی‌ تمدن‌ اسلامی‌ مانند تمدن‌های‌ دیگر تألیف‌ می‌گردد.

امّا تمدن‌هایی‌ که‌ هنوز وجوهی‌ از آیین‌ها و ادیان‌ کهن‌ را به‌ صورت‌ نیمه‌جان‌ و ممسوخ‌ و به‌ دور از ساحات‌ عمومی‌ حیات‌ بشری‌ و درنتیجه‌ عقیم‌ و خصوصی‌ و فردی‌شده‌ در پی‌ اعصار صیانت‌ کرده‌اند، عملاً در جهان‌ مدرن‌ از صورتی‌ آلترناتیو با امکانات‌ احیای‌ تمدنی‌ برخوردار نیستند.
ولی‌ اسلام‌ هنوز علی‌رغم‌ فروپاشی‌ تمدّن‌ سنّتی‌ و کهنش‌، امکانات‌ تام‌وتمام‌ یک‌ دین‌ جهانی‌ و فراگیر را دارد و می‌تواند به‌ تناسب‌ فروپاشی‌ و انحطاط‌ و بحران‌ حوالت‌ تاریخی‌ تمدن‌ جدید غرب‌ که‌ امروز در عصر پست‌مدرن‌ خویش‌ با خویشتن‌ به‌ چالش‌ افتاده‌ است‌ و به‌تدریج‌ موضوعیت‌ خود را از دست‌ می‌دهد، رخ‌ نماید.
به‌هرحال‌، اکنون‌ که‌ ذات‌ و عوارض‌ و صفات‌ هنر اسلامی‌ در صورِ مختلفش‌ شرح‌ شد و چگونگی‌ غلبه‌ی‌ هنر مدرن‌ را در جامعه‌ی‌ مدرن‌ غربی‌ و جامعه‌ی‌ نیمه‌مدرن‌ـ نیمه‌ سنّتی‌ شرق‌، به‌خصوص‌ ایران‌ و خاورمیانه‌ی‌ اسلامی‌ دریافتیم‌، آیا می‌توانیم‌ مطرح‌ کنیم‌ که‌ در جامعه‌ی‌ مدرن‌ فراتر از نیازهای‌ گردشگری‌، هنر سنّتی‌ و میراث‌ هنر اسلامی‌ پاسخ‌گوی‌ نیازی‌ خواهد بود؟ و این‌که‌ آیا هنر اسلامی‌ ورود به‌ همان‌ هنر سنّتی‌ هزار سال‌ آغازین‌ تاریخ‌ اسلام‌ است‌ یا می‌تواند گشاینده‌ی‌ افقی‌ نو از عالم‌ و وجود برای‌ آدمی‌ باشد؟

می‌دانیم‌ که‌ تمدن‌ اسلامی‌ کهن‌ دیگر به‌ دست‌ خودمان‌ نابود و سپری‌ شده‌ و هنوز هنری‌ نو که‌ از ذات‌ و صفات‌ هنر اسلامی‌ کهن‌ ولی‌ با صورتی‌ نو برخوردار باشد به‌ حضور نیامده‌ است‌ و همه‌ی‌ آثار هنری‌ اسلامی‌ شناخته‌شده‌ به‌ عالم‌ کهن‌ می‌پیوندد که‌ آن‌ هم‌ فقط‌ اقلیتی‌ را ارضا می‌کند.

آن‌چه‌ امروز در جامعه‌های‌ مدرن‌ مسلمان‌نشین‌ رایج‌ است‌، شیوه‌های‌ مدرن‌ شکلی‌(فیگوراتیو) و انتزاعی‌(آبستره‌) اروپایی‌ و آمریکایی‌ است‌. این‌ شیوه‌ها و سبک‌ها را در دانشگاه‌ها و مؤسسات‌ آموزشی‌ رسمی‌ و کارگاه‌های‌ و آتلیه‌های‌ رسمی‌ و غیررسمی‌ نزدیک‌ به‌ مراکز جدید علمی‌ تدریس‌ می‌کنند؛ در حالی‌ که‌ مؤسسات‌ سنّتی‌ و اندک‌ مراکز دانشگاهی‌ به‌ هنرهای‌ سنّتی‌ می‌پردازند. البته‌ فرقی‌ نمی‌کند: هر دو تقلیدی‌اند، چه‌ آن‌ها که‌ از غرب‌ تقلید می‌کنند و چه‌ آن‌ها که‌ از شرق‌ و ایران‌ قدیم‌.
 ظاهراً گروهی‌ از جریان‌ اول‌ که‌ اکثریت‌ جامعه‌ی‌ هنری‌اند، مدعی‌ ابداع‌ آثاری‌ با سبک‌ و شیوه‌ای‌ جهانی‌اند. جریان‌ دوم‌ که‌ اقلیت‌ بسیار قلیل‌ جامعه‌ی‌ هنری‌ ما را تشکیل‌ می‌دهند، همان‌ راه‌ رضا عباسی‌ یا کمال‌الدین‌ بهزاد را به‌ نحوی‌ تنزل‌یافته‌ ادامه‌ می‌دهند و مورد توجه‌ عتیقه‌فروشان‌ و مجموعه‌داران‌ نیویورک‌ و لندن‌ و پاریس‌ و برلین‌اند.
درحالی‌ که‌ گروه‌ اول‌ در همین‌ حدّ نیز مورد توجه‌ گالری‌ها نمی‌توانند بود و دچار نحوی‌ افسردگی‌اند. جالب‌ آن‌ است‌ که‌ امروز در سرزمین‌های‌ اسلامی‌ و شهرهایی‌ که‌ در آن‌ها بهزاد و سلطان‌ محمد و آقامیرک‌ و رضا عباسی‌ و قاسم‌علی‌ به‌ ابداع‌ درخشنده‌ی‌ آثار نگارگری‌ خود پرداخته‌ بودند، اکنون‌ تحت‌ سیطره‌ی‌ سبک‌هایی‌ است‌ که‌ ربطی‌ به‌ عالم‌ قدسی‌ این‌ آثار ندارد و نه‌ تنها نسبتی‌ با معراج‌ آسمانی‌ ندارند بلکه‌ از طبیعت‌ انضمامی‌ نیز بیگانه‌اند.
 البته‌ آن‌ هم‌ صرفاً با افتادگی‌ در سطحیت‌ و تقلید سطحی‌ محض‌ بدون‌ انکشاف‌ نیست‌انگارانه‌ی‌ هستی‌ و عالم‌ مدرن‌. از همین‌ مراتب‌ است‌ که‌ موزه‌ی‌ هنرهای‌ معاصر و مسلمانان‌ ایرانی‌ که‌ روزگاری‌ داعیه‌ی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ داشتند، به‌ منحط‌ترین‌ شیوه‌های‌ هنرهای‌ تجسمی‌ به‌ نام‌ هنر کانسپچوال‌ و مفهومی‌ پناه‌ برده‌اند و کسب‌ جمعیت‌ از زلف‌پریشان‌ هنر پست‌مدرن‌ و شاید اولترامدرن‌ و ترانس‌مدرن‌ غرب‌ می‌کنند!
کوشش‌ نو برای‌ ظهور هنر انقلابی‌ ـ اسلامی‌
روزگاری‌ که‌ در پی‌ یک‌ کوشش‌ جهانی‌ معنوی‌، انقلاب‌ اسلامی‌ در ایران‌ به‌ وقوع‌ پیوست‌ و صورتی‌ از تعهد انقلابی‌ در هنرمندان‌ جوان‌ ایران‌ آشکار گردید، کوشیدند از هنرهای‌ مدرن‌ غربی‌ به‌ویژه‌ اکسپرسیونیسم‌ و رئالیسم‌ انقلابی‌ بهره‌ جویند و بعضاً با ترکیب‌ شیوه‌ی‌ انتزاعی‌ با نمادهای‌ تاریخی‌ اسلامی‌ نظر حضوری‌ خویش‌ را نسبت‌ به‌ جهان‌ اعلام‌ کنند.
امّا این‌ تجربه‌ دولت‌ مستعجل‌ بود و بیش‌تر هنرمندان‌ این‌ جریان‌ پس‌ از انقلاب‌ منفعل‌ شده‌اند. بنابراین‌، بیش‌تر این‌ها دنبال‌ هنر مدرن‌اند تا آن‌که‌ بخواهند این‌ هنر را به‌ نوعی‌ اسلامی‌ و در حکم‌ ماده‌ی‌ شهود دینی‌ قرار دهند و در آن‌ تصرّف‌ کنند؛ چیزی‌ که‌ در منشور آغازین‌ هنر انقلاب‌ اسلامی‌ به‌ نظر شهید آوینی‌ رسیده‌ بود.
تأثیر بقایای‌ هنر سنّتی‌ در جامعه‌ی‌ نیمه‌مدرن‌ ایران‌
تردیدی‌ نیست‌ که‌ انباشتگی‌ آثار سنّتی‌ و گسترش‌ بناهای‌ اسلامی‌ مانند مسجدها و کتیبه‌ها و مقرنس‌ها و بناهای‌ عمومی‌ با اصول‌ سنّتی‌ معماری‌ می‌تواند محیطی‌ نسبتاً معنوی‌تر را برای‌ ایرانیان‌ معاصر و تبعاً برای‌ جامعه‌ی‌ نیمه‌مدرن‌ ـ نیمه‌سنّتی‌ ایران‌ کنونی‌ فراهم‌ آورد. امّا با این‌ شیوه‌، گشایش‌ و فتوحی‌ بنیادی‌ برای‌ ما مهیا نمی‌شود.
 راه‌اندازی‌ پی‌درپی‌ قهوه‌خانه‌های‌ سنّتی‌ و جشنواره‌های‌ مذهبی‌ و آیینی‌ و همایش‌ها و هم‌اندیشی‌ها چیزی‌ جز طریق‌ تأخیر در نفوذ بیش‌تر حوالت‌ غربی‌ و هنر نفسانی‌ آن‌ نخواهد بود، چنان‌ که‌ نهضت‌ و جنبش‌ها و نظام‌های‌ نیم‌بند سیاسی‌ دینی‌ معاصر و کنونی‌ در جهان‌ اسلام‌ نیز بیش‌تر جنبه‌ی‌ مهارشدگی‌ نسبی‌ سیطره‌ی‌ تام‌وتمام‌ غربی‌ و استمرار وضع‌ برزخی‌ در سرزمین‌های‌ اسلامی‌ را پیدا کرده‌اند.
 از این‌جا همه‌ی‌ نهضت‌های‌ اسلامی‌ تا آن‌جا که‌ ممکن‌ است‌ باید به‌ حفظ‌ و صیانت‌ میراث‌ فرهنگی‌ و هنر اسلامی‌ بپردازند و در مرتبه‌ی‌ ثانی‌ به‌ احیای‌ این‌ فرهنگ‌ و هنر بکوشند.

البته‌ بدترین‌ روش‌ آن‌جاست‌ که‌ نمایندگان‌ سرزمین‌های‌ اسلامی‌ بکوشند تا جدیدترین‌ و مدرن‌ترین‌ جریان‌های‌ هنری‌ غرب‌ را به‌ خدمت‌ تبلیغ‌ دینی‌ بگمارند. آن‌ها به‌زودی‌ توجه‌ خواهند یافت‌ که‌ این‌گونه‌ امور، فقط‌ گسستگی‌ عقل‌ و خرد دینی‌ سنّتی‌ را از عالم‌ دین‌ و حقیقت‌ تسریع‌ خواهد کرد. بیم‌ آن‌ هست‌ که‌ تدین‌ مدرن‌ یا دین‌ مدرن‌شده‌ قربانی‌ گسستگی‌ و اضمحلال‌ عقل‌ سنّتی‌ یا قلب‌ سلیم‌ الهی‌ باشد/س

برچسب ها: معماری ، مدرن ، اراک
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.