سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

اراک/

مينياتور، هنر ظريف نقاشي

صنايع دستي نوعي کار است که در آن لوازم تزئيني و کاربردي تنها با استفاده از دست يا ابزار ساده ساخته مي شود. معمولاً اين کلمه به روشهاي سنتي ساختن کالاها اطلاق مي گردد. استادکاري مخصوص هر يک از اين موارد مهم ترين ملاک است. چنين چيزهايي اغلب از لحاظ فرهنگي و يا مذهبي فوق العاده هستند. لوازمي که بصورت توليد انبوه و يا با ماشين آلات مختلف ساخته مي شوند جزء صنايع دستي نيستند.

به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران اراک ، آنچه مقوله صنايع دستي را از هنر کاردستي متمايز مي سازد، هدف از ساخته آنهاست. صنايع دستي لوازمي هستند که قرار است مورد استفاده قرار گرفته و کهنه، پوسيده و غيره شوند. مورد استفاده آنها بيش از يک تزيين ساده است. صنايع دستي اغلب به کارهاي فرهنگي و رسومي تري تلقي مي شوند زيرا به عنوان بخشي از ملزومات زندگي روزمره مطرح هستند. در حالي که هنر و کاردستي بيشتر يک فعاليت سرگرمي گونه و يک ارائه بي نقص از يک تکنيک خلاقيت است. از جنبه هاي عملي انواع مختلف صنايع دستي به دليل شباهت مورد استفاده همپوشاني زيادي دارند. در ايران سازمان ميراث فرهنگي متولي اين بخش مي باشد. صنايع دستي معروف ايراني:

گليم، فرش، گبه، قلمزني، شيشه گري، منبت کاري، ميناکاري، سفال، چوب.

کَپو يکي از صنايع دستي جنوب ايران است که با برگ درخت خرما (نخل) بافته مي شود.

کپوبافي بافتن سبد هاي حصيري با برگ درخت خرما و تزئين آنها با کامواهاي رنگي است. دو روش براي تزئين اين سبدها وجود دارد.

کپوها زمينه ساده حصيري دارند و با کاموا به رنگهاي شاد روي آنها نقش هاي هندسي ايجاد مي کنند.

تمام سطح کپوها را با کامواي رنگي مي پوشانند و حصير ديده نمي شود.

معمولا براي زيبايي به درب کپو منگوله اي نيز متصل مي کنند. باز کردن درب کپو با اين منگوله آسان تر هم مي شود.

کاربرد سبد هاي کپو مواردي همچون جاي نان، جاي لوازم خياطي و... است. کپوبافي در استان خوزستان و دزفول بيشتر رواج دارد.

کلاژ (مأخوذ از زبان فرانسه به معني چسباندن) روشي در توليد آثار تجسمي است که در آن مصالح و مواد مختلف (چون کاغذهاي رنگي، مقوا، پارچه، ريسمان، بريده روزنامه، عکس و جز اينها) را بر سطح بوم، تخته يا مقوا با ترکيب توأمان و مناسب مي چسبانند. و گاه با نقاشي و طراحي به تکميل آن مي پردازند.

کلاژ در اوايل قرن بيستم به تکنيک محبوب هنرمندان نوگرا تبديل شد. نقاشان کوبيست، داداييست و سورئاليست اين اسلوب را بکار مي گرفتند. پابلو پيکاسو، نقاش کوبيست، اولين فردي بود که اين روش را براي نقاشي (طبيعت بي جان با صندلي، 1912) بکار برد. هانري ماتيس، کازيمير ماله ويچ، ديويد هاکني و بسياري ديگر آثاري را با اين اسلوب خلق کرده اند.

ايرانيان از ديرباز با عنصري به نام «گچ» آشنايي داشته اند. اين نکته را کشف آثار گچي در هفت تپه خوزستان که مربوط به تمدن ايلامي است تائيد مي کند. به يقين اشکانيان و هخامنشيان نيز با اين عنصر و تکنولوژي ساخت تزئينات گچي آشنا بوده اند. گچبريهاي کوه خواجه در جنوب شرقي ايران مربوط به تمدن اشکاني است.

در عصر ساساني تکنيک و روشهاي خاص به همراه نقوش مختلف حيواني، انساني، گياهي و هندسي توجه قرار گرفت و با تلفيق روشهاي مختلف مناظر جالب توجهي به دست آمد که باعث شد تحولاتي در هنرهاي ديگر آن عهد و آغاز اسلام بوجود آيد.

با گسترش اسلام در ايران طرحهاي مختلف همچون «اسليمي» و «ختائي» در تزئين مساجد و مدارس به کار گرفته شد و در گچبري هاي بدست آمده تا زمان مغول از بهترين طرحها و نقشه ها استفاده مي شد. بطوري که تا پيش از رواج کاشيکاري، گچ تنها عامل زيبائي و تزئين بناها و فضاهاي مذهبي شد محراب مسجد جامع اصفهان بيانگر رشد و شکوفائي اين هنر مي باشد.

با روي کار آمدن صفويان از گچبري تنها در داخل منازل اعيان و اشراف وقت استفاده مي شد و تا دوران قاجار نيز استفاده از گچ ادامه داشت. در دوران پهلوي به دليل رواج گچبريهاي پيش ساخته اين هنر در سراشيبي سقوط قرار گرفت بطوري که امروز استادان گچبر قديمي تنها به مرمت آثار باقي مانده از قديم مشغول هستند و کمتر استادکاري در پي خلق آثار بديع و جالب است.

امروز برخي از آثار گچبري در ايران از شهوتي عالمگير برخودار هستند. از ديگر هنرهائي که در گچبري مورد استفاده قرار مي گيرند خطوط اسلامي و به خصوص خط نسخ مي باشند.

از محرابهاي معروفي که با گچبري تزئين شده اند. محراب مسجد ملک کرمان (مربوط به سال 477 هجري قمري)، محراب مسجد زواره (در نزديکي اردستان با تاريخ 530 هجري قمري)، محراب مسجد اولجايتو در مسجد جامع اصفهان (مربوط به سال 710 هجري زمان حکومت سلطان محمد خدابنده، معروف به اولجاتيو و محراب مسجد آقانور (که در سال 1039 هجري قمري ساخته شده است) مي باشد.

از اساتيد معروف اين هنر در حال حاضر استاد رضا اعظمي و استاد حسن رياحي هستند. از آثار معروفي که استاد اعظمي ساخته است محراب گچبريهاي هارونيه است.

از آثار استاد حسن رياحي نيز مي توان به گچبري هائي که در خانه هاي قديمي به جا مانده از دوران صفويه و قاجار همچنين بازسازي گچبريهاي خانه معروف امام جمعه و مرمت و قطاربندي ها و آينه کاريهاي شهشهان اشاره کرد.

در سالهاي پس از پيروزي انقلاب سازمانهاي ذيربط و مسئول همچون سازمان ميراث فرهنگي و ساير نهادها با استفاده از استادکاران و شاگردان مستعد آنان به مرمت بسياري از شاهکارهاي گچبري بناهاي قديمي پرداخته و در راه احياء اين هنر اصيل ايراني گامهاي مؤثري برداشته اند.

مينياتور، هنر ظريف نقاشي است که به جز ايران مشابه آن را در ژاپن و خاور دور و چين نيز مي توان مشاهده کرد. در مورد تاريخچه اين هنر برخي از پژوهشگران عقيده دارند:

شخصي به نام غياث الدين هنر مينياتور را از چين به ايران آورد و مينياتور چيني در ايران تکامل يافت و با گذران مراحل پيشرفت به تدريج از مينياتور چيني متمايز شد.

از بررسي هاي تاريخي چنين استنباط مي گردد که هنرمندان مينياتور ساز ايراني طراحي رنگ آميزي و مجسمه سازي چيني را با ادراک و ذوق خاص خود تغيير داده و دگرگوني هائي در آن بوجود آورده اند. به هر حال، اگرچه واژه مينياتور در نگاه اول بيگانه مي نمايد اما شک نيست مينياتور با ابعاد کنوني هنري ايراني است که مکتب هاي مختلف همانند مکتب عباسي (بغداد) مکتب مغول، مکتب هرات را گذرانده و با ظهور صفويه و انتقال مرکز هنري ايران از هرات به تبريز در شيوه آن نيز تحول بوجود آمده است. با انتخاب اصفهان به پايتختي و حمايت همه جانبه اي که از هنرمندان و نقاشان و نگارگران به عمل آمد نقاشان چيره دستي ظهور کردند که شاهکارهاي آنان امروز زينت بخش موزه هاي جهان است در اين عصر به دليل گسترش ارتباط ايران با کشورهاي اروپائي و آسيائي هنر ايران به کشورهاي بيگانه معرفي شد و دوران صفويه آغاز فصل تازه اي در تاريخ مينياتور ايران به حساب آمد در زمان صفويه هنرمندان همچون رضا عباسي، محمد زمان نگارگر، محمد قاسم مشهور به سراجاي نقاش و محمد يوسف مصّور که با خلق آثار بي بديل و منحصر بفرد اين هنر را به نهايت اعتلاء رساندند. در دوران معاصر مينياتور ايراني جلوه درخشاني داشته و در طي صد سال اخير آثار ممتازي بوجود آمده که بحث درباره جزئيات آن سخن را به دراز خواهد کشاند.

ساخت و ساز مينياتور: ابزار و وسائلي که مورد لزوم يک هنرمند مينياتور ساز است در مقايسه با ساير هنرهاي ايراني مانند خاتم سازي و قلمزني و منبت کاري و... بسيار محدود است.

ابزار يک مينياتوريست عبارتند از: قلم مو: در قديم هنرمندان براي ساخت قلم مو از دم نرم سنجاب استفاده مي کردند.

بوم مينياتور: که عبارت است از تخته، کاغذ، مقوا، فيبر، عاج، استخوان و...

روغن: که براي محافظت اثر از آن استفاده مي کنند.

رنگ: که بيشتر مينياتورسازان از رنگهاي دست ساز خود استفاده مي کرده اند.

شيوه هائي که در ساخت مينياتور وجود دارند عبارتند از: مينياتور آبرنگ روحي- مينياتور سياه قلم رنگي- مينياتور سفيد قلم - مينياتورهاي زير روغني. علاوه برآنکه در بناهاي تاريخي از اين هنر استفاده مي شد و هنرمندان بزرگ عصر صفويه کاخ هاي عالي قاپو و چهلستون و هشت بهشت و... را با اين هنر تزئين کردند صدها اثر که شامل: جلدهاي آلبوم، تصاوير کتابها، قاب آينه ها و امثال آنها مي باشند در موزه هاي ايران و خارج از کشور در معرض تماشاي هنر دوستان و علاقمندان مي باشند./س

برچسب ها: هنر ، ایرانی ، مینیاتور
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.