به گزارش باشگاه خبرنگاران خوزستان؛ از لحاظ آثار تاريخي مي توان به وجود نقش برجسته هاي تنگ بتا و تنگ سنان اشاره كرد. اين سنگ نگاره ها بر سينه كوه كنده كاري شده اند كه با در نظر گرفتن نوع پوشش و آرايش موي سر اين سنگ نگاره ها مي توان گفت كه همزمان با دورۀ اشكانيان و مربوط به اليمائيدها (حكومت محلي همزمان با اشكانيان كه انديكا جزئي از قلمرو آنها محسوب مي شده) هستند.
سيد محمد علي شوشتري در تاريخ جغرافياي خوزستان در مورد تنگ بتا چنين مي نويسد: ((در تنگ بتا دوازده نقش انسان در دو مجلس طراحي شده ديده مي شود، نقش هاي سمت راست مشتمل بر سه نفر با قامتي كوتاهتر از بقيه افراد هستند در حالي كه دست چپ بر روي دوش نفر كناري قرار دارد. ساير افراد نيز به همينگونه ديده مي شوند. دو نفر تاج مانندي بر سر داردند كه آنها را از ديگر افراد متمايز مي نمايد به نظر مي رسد كه ملكه و همسر شاه باشند همچنين ساير افراد شايد از درباريان باشند و تن پوش همگان مانند اشكانيان چين داراست اينگونه برداشت مي شود كه همگي آنان در حال انجام مراسم مذهبي هستند.
انواع بردگوري (استودان): ايرانيان دوران باستان به دليل اعتقاد داشتن به قداست خاك كه يكي از عناصر چهارگانه خلقت مي باشد، پاك بودن آن را ضروري مي دانستند لذا از تماس اجساد مردگان با خاك به شدت پرهيز مي كردند به همين منظور مردگان خود را در هواي آزاد قرار مي دادند تا گوشت آنها طعمه جانوران و پرندگان شود و بعد از مدتي كه تنها استخوانهاي مرده باقي مي ماند آنها را درون استودان ها قرار مي دادند اين استودانها در دل كوه و يا در دل سنگهائي كه به صورت مجزا در جاههاي مختلف پراكنده بودند كنده مي شده اند بعضي از اين بردگوريها (استودانها) در جاهاي ديگر به همراه نقش برجسته هستند. البته نظر ديگري در مورد بردگوري وجود دارد و آن اينكه: هنگام كوچ، افراد كهنسالي كه توانائي همراهي كردن با كوچندگان را نداشتند، درون اين بردگوريها به همراه آب و غذاي كافي قرار داده مي شدند كه هيچ سندي دال بر واقعيت اين موضوع نه در كتب قديمي بختياري وجود دارد و نه حتي كساني كه اين مطلب را بيان مي كنند با چشمان خود ديده اند و صرفا به شنيده ها استناد مي كنند. با در نظر گرفتن عطوفت و مهرباني و احترام به بزرگان بخصوص افراد پير و سالخورده در نزد بختياريها و همچنين ناممكن بودن رعايت مسائل بهداشتي در چنين شرايطي، اين نظريه دور از واقعيت به نظر مي رسد.
يكي ديگر از آثار شيرين بهار پل نگين يا خدا آفريد مي باشد. اين پل آب شيرين بهار را به رودخانه كارون انتقال مي دهد و قدمت آن مربوط به دوران اشكانيان است. از آثار ديگر مي توان به : امامزاده صالح ابراهيم، تپه هاي باستاني و نقوش برجسته و شيرهاي سنگي اشاره كرد. علاوه بر موارد ذكر شده در اين منطقه قناتهاي قديمي نيز وجود دارند. قباد باقري در كتاب بختياري در گذر زمان به نقل از مردم محلي بيان مي كند كه بر فراز كوه دلا و در جنوب غربي اين نقش برجسته ها، قلعه هائي بنام قلعه كله قندي، قلعه آهنگري، و قلعه دزوراز (درمنا) وجود دارند. اين قلعه ها ممكن است زماني محل فرمانروائي اليمائيدها بوده باشند. لايارد اين نقش بر جسته ها را متعلق به دوران ساسانيان ميداند.
از صنايع دستي شيرين بهار مي توان از گليم باقي، قاليبافي، لت (سياه چادر) درست كردن مشك و دوختن لباسهاي محلي و لچك ياد كرد.
از مراسم هائي كه بعنوان بخشي از هويت قوم بختياري به شمار مي روند ميتوان به مراسم عزاداري و جشنهاي شادي اشاره كرد. بازيهاي محلي اين منطقه شامل: چوكلي بازي، الختر، اسب سواري، تيراندازي هستند كه كودكان و بزرگسالان آنها را به مناسبتهاي مختلف بازي مي كنند. جمعيت اين منطقه متغير است. در تمامي فصول سال ميتوان از مناظر زيباي شيرين بهار ديدن كرد. از غذاهاي سنتي اين منطقه ميتوان به كباب بختياري، اوترشي، اوبسور، موسير و قارچ سرخ شده، گرده و توچري اشاره كرد. سوغات روستا شامل انواع مركبات، عسل، قارچ، روغن و نان محلي (نون تيري)، كره محلي، كشك و قارا و ..... مي باشد.
شيرين بهار داراي طبيعت بسيار زيبا، بكر و نادر بوده كه در نوع خود كم نظير است. با قرار گرفتن مناظر طبيعي، آثار تاريخي و فرهنگ قومي دركنار هم، اين منطقه استعداد تبديل شدن به يك مكان توريستي را به شدت داراست./س