سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

بجنورد/

فرش تركمنی سوغاتی ارزشمند برای مسافران نوروزی

چادرنشینان تركمن از گذشته های دور در منطقه ای از افغانستان تا مرزهای ایران و در امتداد تركستان كه تا دریای مازندران وسعت داشت، سكنی گزیدند. هسته اصلی این خلق در دوران نوین در جمهوری تركمنستان، ازبكستان، جمهوری های خود مختار سابق قاراقالپاق، منطقه جنوبی دریای آرال و بخش دیگری درایران زندگی می كنند.

 

به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران بجنورد ،

تركمن ها در منطقه بسیار گسترده آرال زیست داشتند. این منطقه شامل فلات وسیع و مناطق كوهستانی كه ارتفاع آن تا هشتصد متر نیز می رسیده بود. در این دوران تنها در كناره های رودخانه ها وجود یك اقتصاد ساده شبانی امكان پذیر بود كه با مهاجرت از چراگاهی به چراگاه دیگر عملی می شد. پایه و زمینه تغذیه تركمن ها را، كه گوسفندان دنبه دار و در كنار آنها تعدادی شتر و اسب تشكیل می داد، اما زیست آنان با یك جنگ مداوم با طبیعت و قهر آن تعیین شده بودند.

تركمن ها نه تنها می بایست خود را علیه تاثیر و قهر طبیعت حفظ می كردند، بلكه همچنین بر اثر این عوامل از مناطقی كه به عنوان چراگاه آنان بود، باید همواره دفاع كرده و گسترش داده می شد. به این صورت شد كه این خلق چادرنشین به یك خلق جنگجو تبدیل گشت، كه تا آغاز سده بیستم می بایست اشكال زندگی خود را حفظ و از آن دفاع كند. اما بعدها برخی از آنان به كشاورزی روی آورده و از یورت نشینی بیرون آمده و در شهرها و دهات اسكان یافتند و با شهرهای بزرگ و مناطق وسیع چون بخارا، مرو، پنده و خیوه كه مراكز تجاری بودند، ارتباط پیدا كردند و شروع به تبادل كالای خود یعنی فرش در برابر نمك، غله، شكر، چای و . . . كردند.

این فرش های تعویض شده از طریق كاروان ها به شهرهای قدیمی و بزرگ روسیه و از آنجا به اروپا نفوذ می كردند. در مناطق دیگر شرق كه بافت فرش توسط مردان و زنان انجام می شد، در نزد تركمنها تنها زنان بودند كه به تولید فرش می پرداختند. مردان تركمن به گله و رمه ها رسیدگی می كردند و زنان بمثابه حاكمان یورت (چادر) به امور یورت، خانه داری و رسیدگی به فرزندان و دركنار آن به تولید فرش پرداخته و تمام كارهای اولیه فرش اعم از تهیه و تدارك پشم و افكندن طرح فرش را انجام می دادند. فرش بافی در نزد تركمن ها كه توسط زنان انجام می گرفت، فاكتور مركزی و عمده زندگی اجتماعی- اقتصادی آنان بود، كه از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است. بویژه در این عرصه برای بافت زین اسب كه بمثابه سمبول قدرت ارزش داشت، دقت بیشتری به كار برده می شد. كار زنان در این راستا تنها به تولید فرش پایان نمی یافت، بلكه آنان بایستی نمد هم تولید می كردند، كه در برابر سرما مقاومت و هم كف پوشی داشته باشند.

در شرق نزد هیچ خلق دیگری بجز تركمن ها ، فرش و سایر موارد نساجی چنین هدفمند به گونه ای سنتی تولید نشده است. اینكه تركمن ها چه زمانی آغاز به بافتن فرش كرده اند، تعیین دقیق دوره آن دشوار است و نقطه نظر كاوشگران در این مورد نیز بسیار متفاوت است. واقعیت این است كه كهن ترین فرش تركمنِ شناخته شده كمتر از هزار و هشتصد سال نیست، اما این به آن معنی نیست كه پیش از این زمان هم نزد تركمن ها فرش وجود نداشته است. زیرا دلیل آن وجود موتیف ها و طرح فرش هایی مانند، هشت ضلعی های تركمنی است كه خود را در فرش های صدها سال پیش از میلاد نشان می دهند.

نظریه ای كه مدتها است تایید شده این است كه تركمن ها در آغاز به فرش های خود بمثابه اشیایی دارای كاربرد ناب، بدون ارزش هنری می نگریستند. اما بعدها در این نگرش تجدید نظر شد. دوره ای آغاز شد كه تركمن ها به ارزش هنری كار دست خود آگاه شدند و آنگاه این هنر ارزشمند بمثابه كالای قابل تعویض شناخته شد. اینكه چرا هیچ فرش آنتیك مخصوص تركمن وجود ندارد، پیش از هر چیز به این دلیل است كه منطقه زیستگاه تركمن ها، نخست در قرن نوزده میلادی بود كه در ارتباط تنگاتنگ با دنیای مدرن قرارگرفت.

پس از اینكه روسیه تزاری این منطقه را غصب كرد، به همراه آن نیز ساختمان راه آهن آسیای مركزی آغاز بكار كرد، كه مسیر آن از راه كاروانی قدیم تاشكند به دریای خزر بود. فرش های تركمن كه در حكومت تزار مورد استفاده گرفت، اشرافیت روس را به سرعت شیفته خود كرد. فرش تركمن توسط تجار روس كه اكنون به این منطقه رفت و آمد می كردند به روسیه برده شد. اروپایی ها نیز كه این فرش را در روسیه شناخته بودند، كمتر از اشراف روس شیفته فرش تركمن نبودند. در این منطقه بزودی فرش تركمن تبدیل به یك مسئله سیاسی شد. روسیه امكاناتی را می شناخت كه این فرش را بصورت درجه یك با كیفیت بالا صادر كند و بخاطر مسائل سیاسی با ایران در آن دوران، مرز ایران و هند را بست.

آنچه كه تركمن ها با سرزمین های همجوار خود معاوضه می كردند، ماده رنگی بود كه خود تولید نمی كردند. اما بعدها دولت روسیه از طریق راه حل دولتی، رنگ های مورد كاربرد فرش را از اروپا به روسیه وارد كرد و تجار روس این رنگ ها را در قبال تعداد معین فرش تركمن تعویض می كردند. قبل از این پدیده، تركمن ها رنگ های مورد نیاز خود را از گیاهان می گرفتند. پس از انقلاب اكتبر در روسیه و سال های پس از آن، تحول بزرگی در فرش بافی تركمن رخ داد. این تحول به نقش و نگار و كیفیت آن لطمه ای نزد. در این دوران مانوفاكتورها و صنایع فرش بافی ایجاد شد كه در آن فرش تركمن با هدف صادر كردن آن بافته شد. تنها تفاوتی كه این فرش های جدید داشت، اندازه آنها بود كه با فرش های قدیمی تركمن، آنهم به علت تقاضای بازار فرش،اختلاف داشت. نام فرش های تركمن، نام قبایلی است كه در آنجا بافته می شود. البته فرش هایی هم وجود داشت كه خارج از این چارچوب بود، مانند فرش بخارا كه آنهم می بایست به صورت استاندارد بافته می شد. در فرش تركمن مشخصه های ویژه ای وجود دارند كه برای كاربرد مخصوص فرش خوانده می شوند مانند، اِنگسی (Engsi ) یا اِنِسی (Enessy ) و یا تكه اِنگسی جهت پرده در ورودی یورت (چادر) به كار می رود، یا اُسمولدوق (Osmolduk ) فرش پنج ضلعی زینتی كه در عروسی ها روی شتر انداخته می شد، یا اینكه وارد یورت (چادر) می شدی اِنگسی آویزان بود یا هاچلو (هاچلی- خاج لی ) روی زمین قرار داشت. گِرمِچ كه برای پادری بود یا گهواره كودك كه از فرش به این منظور تهیه شده بود.

تركمن ها كه از قبایل گوناگون متشكل شده بودند، هر كدام موتیف های فرش خود را داشتند كه از ذوق و استعداد آنان بر می آمد. بزرگترین قبیله تركمن، تكه های یورت نشین (چادرنشین ) بودند كه درجنوب تركستان و در ایالت خراسان زیست داشتند، سپس یمود ها كه در گروه های كوچك در چراگاه های وسیع زندگی می كردند. به قبایل كوچك دیگر سالورها، پنده ها، آراباچی ها، بوساچلی ها، چوودور ها و ساریق ها و همچنین قیزیل آیاق، اُغورچلی، بشیر، ایگدر، گوگلان، جعفر بای و ... تعلق داشتند. ارساری خود یك قبیله بود. فرش های ارساری همواره دارای علامتی است كه نشانگر ممیزه ویژه ارساری ها هست. مانند، بافت بشیر كه دارای موتیف اصلی هشت ضلعی نیست. ولی چیزی كه می توان گفت این است كه همه فرش های تركمن دارای رنگ استاندارد سرخ هستند، گرچه در آن رنگ قهوه ای یا آبی به كاربرده باشند. رنگ شنی و قهوه ای تیره برای گوُل و موتیف های گول به كار می روند. در شهر لندن در House of Perez Ltd نیز فرشی كوچك از واحه پنده كه متعلق به طایفه آراباچی (یمود) مربوط به پایان قرن نوزده است، وجود دارد.

و.گ. موشكووا پژوهشگر و فرش شناس روس در رده بندی فرش های تركمن، وجود دو مفهوم گوُلGül و گول Göl را كشف كرد. گول Göl نشان قبیله و بمثابه نوعی آرم برای ارزش گذاری است، كاربرد و سنت آن برای وابستگان این قبیله حفظ می شود. گول Göl به موتیف هایی گفته می شود كه در طرح هندسی هشت ضلعی تمركز یافته و تا قرن پانزده نیز به خلق های ترك تعلق داشت.

گوُل (گُل) كه خود واژه ای فارسی است، طرح هندسی ای است برای شكوفه های گل. گوُل Gül درفرش های مختلف قبایل گوناگون تركمن به كاربرده می شود.

زنان تركمن چنان كه گفته شد، نه تنها فرش بافان با ذوق و هنرمندان ماهر بودند، بلكه گلیم نیز می بافتند. گلیم در نزد تركمن ها برای برپا داشتن یورت (چادر)، برای شتر و زین و برگ اسب نقش برزگی را داشت.

سالور ها، كه گرچه درباره این قبیله منابع كتبی مدللی نیست، تقریبا قدیمی ترین و سابقا با اهمیت ترین قبیله تركمن بود، كاربرد موتیف گول Göl خود را دوباره سازی كرد. گول Göl سالورها شناخته شده ترین و مشهورترین نشان قبیله تركمن ها است. این موتیف تورم گول (Turmgöl ) نیز قلمداد می شود و در درون همین گول ها كه به صورت قلاب های دندانه دار ستاره ای شكل هستند، موتیف خاج شكل وجود دارد كه آن را آینا قوشاق می خوانند. اما موتیف گول Göl سالور متعلق به اواسط قرن نوزده توسط قبیله تكه بافته شده اند و آنهم به این دلیل كه به لحاظ تاریخی چنین گزارش می شود كه سالورها در سال 1831 ازسوی تكه ها تحت رهبری عباس میرزا بصورت گسترده ای قلع و قمع شدند و باقی مانده قبیله سالور جزو قبیله تكه شدند و از این افراد باقی مانده موتیف سالورگول پیشین از سوی تكه ها گرفته شد. به لحاظ تئوریك همه فرش های نشان شده با سالور گول كه پس از 1831 تولید شده اند، باید به حساب تكه ها گذاشت. البته این گونه حوادث نباید حالت استثناء بوده باشد. در روند تكامل فرش تركمن، این گونه اكتساب ها وجود داشته است. بهر حال فرش سالوری كه از قرن نوزده باشد بسیار كمیاب است، تنها جوال هایی هر از گاهی در معاملات و داد و ستدها یافت شده است.

ساریق ها نیز در امتداد مرز افغانستان در همسایگی سالور ها زیست داشتند و فرش آنها نیز در رابطه بسیار تنگ با قبیله همجوار بزرگ بود. در فرش ساریق ها اغلب سالور گول به كار می رود، كه مكمل و ضمیمه ای برای گول Göl قبیله خود بود. در فرش های ساریق حاشیه بافت هایی باریك كه در شكل موتیف تیر (كمان) مانند است در بافت سفید رنگ یافت می شود كه سمبول زندگی طولانی و پیروزمند است. در كنار فرش یمود كه ظریف ترین فرش تركمن است، فرش قبیله تكه دارای اهمیت است.

گول Göl اصلی فرش تكه از یك هشت ضلعی دایره وار تشكیل می شود. این گول را همچنین می توان در تكه- توبره مشاهده كرد.

بخارا یكی از شهرهای مركز تجمع فرش های تركمن بود كه بعدها این فرش ها به این خاطر بخارا نامیده شد. فرش های بزرگ بخارا «رویال بخارا» و هاچلو های كوچك « پرنس بخارا » خوانده شد. در پاكستان نیز در كارگاه های فرش بافی، فرش های تركمن با كیفیت مرغوب و كمتر مرغوب بافته شدند.

اُرغوچلی قبیله ای بود كه در كناره های شرق دریای خزر زندگی می كرد و قدیمی ترین قبیله گروه یمود است. فرش های آنتیك كمی وجود دارد كه گول Göl اُرغوچلی را نشان می دهد. دونوع گول اُرغوچلی در فرش های یمود به نام های كِپسه گول (Kepse-Göl) و تاوق- نوسقا گول وجود دارد. اُسمولدوق یمود ها از زیبایی خاصی برخوردار است كه در عروسی ها روی شتر عروس انداخته می شده است. فرش های یمود در نشانه های گول، رنگ های بشاشی نسبت به دیگر قبایل دارد مانند، سبز روشن و آبی.

چاودور، قبیله ای كوچك كه درشمال تركمنستان كنونی زیست داشتند. گول (موتیف) این قبیله نیز درفرش چاودور طرح هشت ضلعی دایره وار است. به لحاظ سبك و استیل به فرش ساریق ها و یموت شبیه است. یكی از مشخصه های فرش های نادر این قبیله بكارگیری رنگ زرد روشن است. نام گولGöl چاودور اِرتمن (Ertmen ) خوانده می شود.

ارساری كه قدیمی ترین و آخرین قبیله بزرگ تركمن را در آغاز قرن بیستم تشكیل می داد، در بخش جنوبی جمهوری تركمنستان كنونی و در شمال افغانستان زندگی می كردند. از ارساری ها چهارنوع فرش متنوع وجود دارد. نخستین آن ارساری- بشیر است، كه اكثرا به نام بشیر خوانده می شود و دیگری خود فرش خالص ارساری و فرش سوم قیزیل آیاق (Kizil-Ayak )، كه بخشی از طایفه ارساری است و به نام زیستگاه آنان در كنار مرز افغانستان، خوانده می شود.

تفاوت فرش این طایفه به سختی با قبیله اصلی (ارساری) قابل تشخیص و شكل گول (نشانه) آن مانند گول ارساری است. در كنار این سه فرش با طایفه های آن كه در تركمنستان كنونی زندگی می كنند، قبیله ی دیگر تركمن منجمله ارساری، تكه و یمود در افغانستان ساكن هستند و نام فرش خود را در سرزمینی كه زیست دارند، می خوانند. در فرش های بشیر در موتیف گول آنها تاثیر فرش ایرانی مشاهده می شود. بشیر- چوال نمونه خوبی برای این آمیختگی فرهنگ تركی و فارسی است. فرش بشیر كه دارای طرح هایی ابر مانند و میانه آن با مدال آراسته شده، ییلان بشیر خوانده می شود. به دلیل اینكه طرح ابرها از مجموعه خطوطی مانند مار است، به این جهت ییلان (مار) گفته می شود. فرشی به این نام از قرن نوزده موجود است. شروع فرش بافی تركمن های افغانستان مربوط به سال 1884 میلادی است.

زمان تولید و بافت فرش تركمن، آنچه كه به منطقه پیدایش خود مربوط است، بسیار طولانی است. اما بعدها در پاره ای مناطق به غلط مسیر خود را طی كرد. این فرش به ناگاه اما به غلط، میهن و سرزمین خود را در بلوچستان در ایالت شرقی ایران یافت. فرش هایی با موتیف های تركمنی به نام بلوچ بافته شد، كه از سوی چادرنشینان بلوچ كه در خراسان، بخش غرب افغانستان و بلوچ هایی كه بین مرز ایران و تركمنستان زیست دارند، تولید می شد.

فرش های چادرنشینان بلوچ كه دارای كیفیت بسیار پایین است، عرب- بلوچ و نوع ظریف و مرغوب آن، كودانی نامیده می شود. در كنار این ها فرش افغان بلوچ نیز وجود دارد كه شبیه بشیر- افغان است. در این نوع، فرش های بسیار ظریف و با ارزش مشهد- بلوچ خوانده می شود. در پاكستان نیز فرش افغان- تركمن بافته یا درست گفته شود، كُپیه می شود. مانند، طرح هایی از نوع هاچلو (هاچلی- خاج لی)، پاكستان- بخارا.

فرم و شكل ظاهری و سبك طرح فرش افغان به روشنی نشان می دهد كه شكل ساده شده و تقلید خشن نمونه فرش تركمن بخارا و تكه- تركمن است./س

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.