سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

هر شب نگاهی به نهج البلاغه

در این گزارش خطبه ی 64 نهج البلاغه مورد بررسی خواهد گرفت.

 به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران، در کنار تمام اتفاقاتی که در کنارمان رخ می دهد شاید کمی توجه همراه با تفکر بد نباشد.

خوب که می بینیم و می فهمیم که هیچ چیز در دنیا پایدار نیست و همه چیز در حال تغییر است آینه ها گواه ناتوانی انسان اند، انسانی که نمی تواند از تغییر خودش جلوگیری کند.

در همان لحظه که روبروی خود ایستاده ای اگر تقوا پیشه کنی به یاد مرگ دنیوی خواهی افتاد که به گفته گذشتگان این حقی است که هیچ وقت ناحق نمی گردد.

مرگ در خطبه 64 نهج البلاغه به دستان مبارک حضرت علی(ع) اینگونه نوشته شد: مرگ در نظرها پنهان است، شیطان همواره در حال فریب انسان مرگ را به جاده فراموشی می سپارد.

سپاس خدا را که از طلب بخشش، منحرفان را پذیرا است کسانی را که با آرزوهای دور و دراز و زشتی های به ظاهر زیبا فریب خورده اند و از یاد برده اند که مرگشان شاید در یک قدمی آنان باشد.

هر روز که به داشتن آرزویی می اندیشیم و در پس نگاهی تنها یک مورد مهم می شود، آن هنگام که دیگر جر آن برایمان رنگی ندارد.

دنیا و زمان و زمین را به هم می ریزیم تا خواستنی دیگری را داشته باشیم.

وقتی به آن رسیدیم و شیرینی اش برایمان مزه تکراری گرفت، آن هنگام به سراغ خواستن های بالاتری می رویم و درست گفته اند که اگر اقلیم های هفتگانه را به پاداشی بدهند باز دربند این است که جنگ به آسمان ها بیندازند و اقلیم دیگری  برآن بیفزاید و گاه اینکه تمام آرزوها  را شاید ابلیس برایمان زینت می بخشد چرا که گمراهی انسان قسمتی است که از آن کوتاه نخواهد آمد.

نعمت هایی که مستی و غرور می آورند

و چه بر سر آدمی می آورد غرور، به خاطر آنچه که در ظاهر برای توست و طغیان و شکافتن پرده های تقوا و رستگاری انسان را از سعادت دور می سازد.

حضرت علی (ع) در پایان خطبه شصت وچهار اینگونه دعا می کنند: از خداوند سبحان می خواهیم که ما و شما از کسانی قرار دهد که هیچ نعمتی آنان را مست و مغرور نمی سازد و هیچ هدفی آن ها را از اطاعت فرمان پرودگار باز نمی دارد.

شاید غرور و طغیان انسان به خاطر آماده نبودن اوست، شاید ظرفیت وجودیش کامل نیست و شاید دیگر بر سخنان و رفتار خود تسلطی ندارد و وقتی غرور فزونی نعمت او را فرا می گیرد.... و برایش قسمتی می آورد...

چرا که به تعبیر حضرت امیر (ع)، این مستی ها بادهای کثیف و آلوده ای دارد که عقل را می رباید و وقار انسان را از بین می برد.

کسی که از گفتن نمی دانم رو می گرداند به هلاكت و نابودی می رسد

در جامعه پیرامون انسان ها موضوعات مختلفی در شکل ها و رنگ های متفاوتی وجود دارد که می تواند مورد بحث و بررسی قرار گیرد.

در این خصوص می توان به مواردی نظیر رنگ مو، مدل لباس، نوع ماشین، خرید منزل و یا حتی کمی پیشرفته یعنی موضوعاتی مربوط به اقتصاد و سیاست حرف زد و در این گونه مسائل با همکيشان خود مشورت کرد اما نکته قابل توجه که در میان این گفتگو پنهان شده ما با کشیدن خط قرمز زیر آن خواستار نمایان کردنش برای هموطنان آگاه هستیم.

آن کلمه شاید به نظر بسیاری از ما ساده بیاید اما در اصل و ذات خود دارای قدرتی بسیار است واژه "نمی دانم" است که آدمی را می تواند از فلاکت و بدبختی نجات دهد.

خوب است در این رابطه به گفته ی مولای متقیان حضرت علی(ع) رجوع کنیم  که در نهج البلاغه حکمت 85 به آن اشاره دارد و این گونه بیان شده که هر کس از گفتن " نمی دانم" روی برگرداند به هلاکت و نابودی می رسد.
توصیف این جمله در کلام بزرگان این گونه آمده است که هر کس به این اصل عمل کند خودرایی در آن کاهش چشم گیری خواهد داشت و همگان باید از این جمله به یاد بیاورند که تمام علوم را نمی دانند مگر معصومین و در نهایت باید گفت که هر سوالی نیز ارزش جواب دادن ندارد./ز

برچسب ها: اتفاق ، توجه ، تقوا
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.