سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

فارس/

فانوس‌های فراموش شده

مسلما خاطرمان نیست. روزهای دور کودکی.روزهایی که بزرگترها دست‌مان را می‌گرفتند و قدم به قدم راه‌مان می‌بردند. غذا را لقمه لقمه در دهانمان می‌گذاشتند. با صبر و حوصله سؤالات بی‌پایان‌مان را پاسخ می‌دادند. شب‌ها برایمان قصه می‌گفتند و از هیچ محبتی دریغ نمی‌کردند. روزها و روزها بر آن‌ها سپری شد تا فرزندان به سنین جوانی برسند و گذشت ایام خاطره‌ ناتوانی‌های گذشته را به غرور ناشی از شادابی و نیرومندی زمان حال تبدیل کند. اما گذشت همین روزها ستون‌های اصلی خانه را نیز اندک اندک خمیده کرد. نشاط و انرژی پیشین را از ایشان گرفت و سکونی ناخواسته جایگزینش نمود.

 

 

به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران فارس کمتر خانواده‌ای است که در آن نشانی از پدر و مادر سالمند یا پدربزرگ و مادر بزرگ نباشد. بزرگانی که به فرموده‌ حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه) وجود آنها موجبات افزایش رحمت و لطف پروردگار و گسترش نعمت‌های الهی بوده و احترام به ایشان همانند احترام به پیامبر است . سالمندان مایه‌ برکت خانواده هستند. تجربیات فراوان و سودمندشان حلّال بسیاری از مشکلات است. اندرزهای خیرخواهانه و آگاهانه‌شان راه‌گشای جوان‌ترهاست. دلگرمی‌ها و محبت‌شان پشتوانه معنوی اعضای خانواده و خردمندی و مصحلت اندیشی‌شان مانع بروز خطرات جدی است.

با این حال نمی‌توان انکار کرد که افزایش سن و ورود به دوره سالمندی مشکلاتی به همراه ندارد. سالمندی به خودی خود موجب ضعف و خستگی و کاهش کارآیی عضلات می‌شود. مشکلات حرکتی، بی‌خوابی، درد در مفاصل، کاهش قوای دیداری و شنیداری و شاید مهم‌تر از آنها معضلات روحی مانند از دست دادن همسر یا دوستان نزدیک، کاهش در آمد فردی و از کارافتادگی از جمله مهم‌ترین خصوصیات این دوران هستند. دورانی که در آن می‌توان گفت فرد علیرغم افزایش سن و تجربه به دوران ناتوانی کودکی باز گشته و همان سطح از نیازها و خواسته‌ها دوباره برای او معنا پیدا می‌کند.

لابد در اطرافیان خود هم به این تجربه دست یافته‌ایم که ارتباط با سالمند نیازمند صبر و حوصله‌ بیشتری است. بسیاری از پدربزرگ‌ها و مادریزرگ‌هایمان حتی با سمعک هم به خوبی صداهای اطراف را نمی‌شوند و محتاج تکرار چندین و چند باره صحبت‌ها هستند. از کار کردن با وسایل جدید هراس دارند و حتی روی لوازم قدیمی‌شان تعصب خاصی از خود نشان می‌دهند. علاقه‌ چندانی به تغییر قوانین زندگی چند ده‌‌ساله‌شان و مزاحمت و دخالت سایرین ندارند؛ با این حال در انجام بسیاری از کارهای روزمره محتاج کمک فرزندان هستند و همین مسئله موجب می‌شود در مواردی با بدخلقی و کج رفتاری با آنها برخورد نمایند. به همین دلیل است که اطرافیان باید نهایت بردباری را در مواجه با آنها داشته باشند.

اما دشوارترین شرایط می‌تواند در وضعیت ناتوانی شدید جسمی تعریف شود که در آن سالمند برای رفع نیازهای ابتدایی خویش مانند حمام کردن، غذا خوردن، خروج از خانه و... محتاج کمک باشد و یا اینکه مبتلا به بیماری فراموشی شده باشد که در این صورت به طور مداوم و همیشگی نیازمند مراقبت و نگهداری است.

شاید برخی به همه این مسائل به چشم نوعی دردسر اضافه نگاه کنند. مشکلاتی که مربوط به آنها نیست و صرفاً باید وقت اضافه‌ای صرف نمایند تا آنها را از مسیر کار و زندگی و آینده خود کنار برانند. البته اگر گذشت روزگار و دغدغه‌های روزمره چنان آدمی را از خود بیخود کرده باشد که همه فداکاری‌ها و رنج‌ها و سختی‌های اولیایش را از یاد ببرد، چنین نگاهی دور از انتظار نیست. اما واقعیت این است که همه ما نه فقط برای جبران زحمات گذشته، بلکه به خاطر توصیه پیشوایان دینی‌مان هم موظف به تکریم سالمندان هستیم. هم‌چنان که نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) فرموده‌اند: «احترام گذاشتن به مسلمان مو سفید و سالخورده از جمله تجلیل خداست و از ما نیست کسی که بزرگسال ما را احترام نکند و به خردسال ما مهربانی نکند .»

با این همه می‌توان شرایط را با کمی تلاش و صبر ساده‌تر نمود. مثلاً این‌که با برنامه‌ریزی دسته جمعی اعضای خانواده و یا اعضای فامیل، وظیفه‌ نگهداری و مواظبت را بین افراد متفاوت تقسیم نمود و یا ساعات مختلف روز را به افراد متفاوت اختصاص داد. به این ترتیب علاوه بر کاهش خستگی، روحیه و نشاط اعضای خانه و خود سالمند نیز حفظ خواهد شد. هم‌چنین با آموزش‌های غیر مستقیم مانند کتاب یا شرکت در جلسات همگانی نیز می‌توان مهارت‌های ایجاد ارتباط مناسب در دوران پیری را برای سالمند فراهم نمود. فراموش نکنیم برقراری ارتباط با هم سن و سالان در هر برهه از زندگی می‌تواند موجب شادابی و افزایش سلامت روانی فرد شده و سالمندان نیز از این قاعده مستثنا نخواهند بود.

آن‌چه مسلم است، استفاده دراز مدت از پرستاران غریبه یا انتقال دائمی به خانه سالمندان هرگز راه حل مناسبی نبوده و بیش از آن‌چه موجب آرامش خانواده باشد، زمینه‌ساز دلخوری و ناراحتی می‌شود. رفتار عملی ما بزرگترین معلم فرزندان کوچک‌ ماست و این نحوه‌ برخورد علاوه بر محروم ساختن آنها از تعامل با بزرگترهای موسپیدکرده‌، آینده‌ دوران پیری و سالمندی خود ما را نیز تحت الشعاع قرار می‌دهد، هم‌چنان که حضرت علی(ع) فرموده‌اند: «پیرانتان را حرمت نهید تا کودکانتان شما را حرمت نهند»

پس بجاست اگر اندکی از مشغله‌های گوناگون زندگی کاسته و فرصتی را برای بهره گیری از تجربیات آدم‌هایی قرار دهیم که هرچند مانند گذشته سرزنده و پویا نیستند و توجه و مراقبت بیشتری را طلب می‌کنند، اما سرد و گرم روزگار درس‌هایی به آنان آموخته که عدم یادگیری آن‌ها می‌تواند برای سایرین به قیمت یک عمر تمام شود./س

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.