سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

بجنورد/

تاريخچه تلويزيون در جهان و ايران

رسانه عبارت است از هر وسيله اي که به توليد پيام و انتقال آن به نقطه ديگر و از جمله مناطق دور دست بپردازد. به اين ترتيب، هر وسيله اي که در طول تاريخ چنين کاربردي را براي بشر به همراه داشته است، رسانه ناميده مي شود. شايد اولين رسانه ارتباطي، برج هاي نوري داريوش هخامنشي است که در آن، با انتقال نور سفيد و قرمز برآمده از آتش و بر اساس زباني قراردادي – درست مانند مورس -، پيام ها را به اقصي نقاط حکومت پهناور هخامنشي منتقل مي کردند

 

 به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران بجنورد  در سال هاي ابتدايي بعد از جنگ جهاني اول بود که تعداد معدودي از مردم چند کشور، براي اولين بار توانستند تصاويري متحرک را از درون يک جعبه عجيب و غريب تماشا کنند. ولي اقبال عمومي به آن پس از پايان جنگ جهاني دوم بود. به طوري که بين سال هاي 1950 و 1960 در نزديک به 90 درصد از خانه هاي آمريکايي ها يک دستگاه تلويزيون وجود داشت.

اما قصه تلويزيون در ايران، از جهات مختلفي قابل توجه و بررسي است. يازدهم مهرماه 1337 اولين فرستنده تلويزيوني در ايران افتتاح شد. يعني درست در دوران طلايي رشد سريع تلويزيون در غرب و همگام با آن (يعني در ميانه سال هاي 1952 تا 1960)، وقتي هنوز در نيمي از کشورهاي جهان، فرستنده تلويزيوني وجود نداشت و تقريباً هيچ کشور آسيايي نيز هنوز تلويزيون را تجربه نکرده بود.

جالب تر اين جاست که اين همراهي عجيب با جريان توسعه و پيشرفت غرب، برخلاف ساير وسائل ارتباط جمعي ايراني که همواره توسط دولت شروع به کار کرده بودند، براي اولين بار توسط بخش خصوصي صورت گرفت. «ثابت پاسال»، مالک کارخانه پپسي کولا در تهران، همان کسي است که اولين فرستنده تلويزيوني را در تهران و با سيستم 525 خطي و با روزي ۳ ساعت برنامه، به راه انداخت.

پس از گذشت تنها يک سال از تاسيس اين فرستنده در تهران، شمار گيرنده ها به سرعت افزايش يافت و به بيش از ۳۰ هزار گيرنده رسيد. با اين حال، حتي در دهمين سال فعاليت تلويزيون در ايران نيز، تنها 7/8 درصد از جمعيت کشور را تحت پوشش داشت که معادل 22 درصد جامعه شهري کشور بودند. توزيع تلويزيون در بين همين تعداد نيز توزيع متناسبي نبود و به سمت اقشار بالاتر جامعه گرايش داشت. مثلاً در سال 1342، تلويزيون خصوصي با چاپ پرسش نامه اي در روزنامه کيهان و اطلاعات، توانست از 2015 نفر نظر سنجي کند. نتيجه نظرسنجي نشان داد که 35 درصد کارمنداني که پرسش نامه را تکميل کرده بودند، تلويزيون داشتند؛ در حالي که اين نسبت براي مشاغل آزادتنها 14 درصد بود. اما جالب اين است که از همين تعداد اندک نيز، 60 درصد بينندگان، روزي 2 تا 3 ساعت تلويزيون تماشا مي کردند که تقريباً نزديک به کل برنامه هاي آن است.

محتواي برنامه هاي تلويزيون در آن سال ها به شدت تجاري بود. به طوري که در سال اول، از ۴ ساعت برنامه پخش شده در روز، حدود يک پنجم آن را آگهي هاي تبليغاتي تشکيل مي دادند. اما به تدريج پخش برنامه هاي تلويزيوني و تشکيل يک شبکه تلويزيوني آمريکايي توسط ارتش آمريکا در ايران و تشکيل تلويزيون ملي ايران از سوي حکومت وقت و گسترش گيرنده هاي تلويزيوني در بين مردم، به تغيير محتواي برنامه ها منجر شد. به طوري که 35 درصد برنامه هاي تلويزيوني را در سال ۱۳۵۱ سريال ها و فيلم هاي خارجي تشکيل مي داد که دوبله شده بود. با افزايش ساعاتي که تلويزيون به پخش فيلم هاي ايراني، موسيقي، نمايش شو و مانند آن ها مي پرداخت، مي توان دريافت که تلويزيون به واقع، کارکرد سرگرم کنندگي خود را يافته بوده است.

تلويزيون ملي ايران (تلويزيون دولتي) پس از حذف تلويزيون خصوصي و دستيابي به انحصار، به سرعت به توسعه شبکه هاي خود اقدام کرد. به گونه اي که در سال 1351، همه شهر هاي ايران که جمعيت يکصد هزار نفر به بالا داشتند، زير پوشش فرستنده هاي تلويزيون قرار گرفتند که معادل 79 درصد جمعيت شهر نشين کشور مي شدند. هم چنين 39 درصد جمعيت روستايي کشور نيز مي توانستند امواج حداقل يکي از شبکه هاي تلويزيوني را دريافت کنند. تلويزيون ملي در شهريور 1353 و درست همزمان با برگزاري هفتمين دوره بازي هاي آسيايي، پخش آزمايشي برنامه هاي خود را به صورت رنگي آغاز کرد. به اين صورت، بر جاذبه برنامه هاي سرگرم کننده خود افزود.

در آخرين سال هاي حکومت پهلوي، زمان پخش برنامه هاي سرگرم کننده تلويزيوني، به 57 درصد کل برنامه هاي پخش شده رسيد. در حالي که سهم برنامه هاي آگاه کننده 5/15 در صد و برنامه هاي آموزنده 15 درصد بود.

اين نسبت براي برنامه هاي فرهنگي 7 درصد، مذهبي 2 درصد و ساير برنامه‌ها 3 درصد ارزيابي شد/س
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.