به گزارش
حوزه سياست خارجي باشگاه خبرنگاران به نقل از مؤسسه راهبردی دیدهبان، خانوادههای اسیران فرقه رجوی با انتشار بیانیهای در خصوص حوادث اخیر اردوگاه لیبرتی و اصابت چندین موشک به محل کمپ موقت منافقین، ضمن محکومیت این اقدام خواستار رسیدگی سریع و بی قید و شرط سازمانهای بینالمللی به وضعیت اعضای خانواده دربند خود و آزادی آنها از قید و بند تروریستی مسعود رجوی شدند.
در قسمتی از این بیانیه آمده است: چگونه است که سرکرده این گروهک تروریستی از ترس جان خود در ناکجا آباد است و همسر معلومالحالش هم در تأمین جانی کامل در اروپا به سر میبرد، اما فرزندان و عزیزان ما بهخاطر حضور در این فرقه، باید علاوه بر ننگ نام تروریست بر پیشانی، به واسطه ناامنیهای موجود و خطراتی از جمله موارد فوق، آماده مرگ باشند و ای کاش این مرگ مرگی شیرین و برای وطن بود نه مرگی که هموطنان از آن به عنوان «مرگ عدهای منافق» یاد کنند.
آیا رواست که مریم رجوی در اروپا جیرهخوار رژیمی نامشروع به نام اسرائیل و دولتهایی شود که در طول تاریخ هیچگاه خیرشان به مردم ایران نرسیده، اما فرزندان ما گوشت قربانی معاملات رجوی شوند و مریم رجوی بر روی جنازه تکتک آنها قمار کند؟
در قسمتهای دیگری از این بیانیه آمده است: به خوبی میدانیم که بیش از 70 میلیون ایرانی نسبت به جمعیت چند هزار نفری موجود در کمپ لیبرتی چه حس و اندیشهای دارند. از این نظر و به واسطه بدیهایی که فرزندان ما به ملت ایران کردهاند؛ آنهم بدیهايی که ناشی از فریبکاریهای جرثومهای همچون رجوی بوده، شرمنده خانواده شهدایی هستیم که به دست فرزندان و اقوام ما ترور شدهاند، اما حقیقت این است که فرزندان ما نیز با تمام غفلتهایشان، باز هم فرزندان این ملت هستند و همانگونه که پیشتر، عدهای با توبه از گذشته خود به دامان ملت بازگشته و زندگی جدیدی را آغاز کردهاند، ما نیز امیدواریم چنین چیزی برای عزیزان ما نیز اتفاق بیفتد، اما در شرایط فعلی که هر لحظه بیم مجدد حملات موشکی و غیر موشکی میرود، تکلیف ما چیست؟ آیا باید بنشینیم و دست روی دست بگذاریم تا با مرگ عزیزانمان، وزنه امتیازگیری مریم رجوی را سنگینتر کنیم و داغ خود را نیز ماندگارتر؟
سازمانهای بینالمللی حقوق بشر که برای زنده ماندن و موشک پرانی به اشرف، در کمتر از آنی، بیانیه صادر کرده و محکوم میکنند، آیا برای تغییر در شرایط غیر انسانی آنها که ماندهاند و محو بردهداری و اسارت فرزندان ما ناتوان از صدور بیانیهاند یا اینکه مصالح دیکته شده قدرتهای استعماری اجازه این کار را به آنها نمیدهد؟
اگر قرار است این گروه ناتوان و رنجور که بخش اعظم آنها آرام آرام گرد پیری بر چهره گرفتهاند و با توجه به دوری از دنیای امروزی، حتی قادر به مقابله با خطرات بیرونی هم نیستند، در همین وضعیت باقی بمانند، آیا رواست ما – به عنوان خانواده و خویشان این افراد – شاهد مرگ تدریجی آنها باشیم و آیا رواست که پاسخ کینههای مردم عراق از رجوی را فرزندان ما بدهند؟
نمیتوان منکر این نکته شد که بیشک حملات امروز به کمپ لیبرتی، محصول تمام خیانتها، جنایتها و شقاوتهای مسعود در دوران دیکتاتور معدوم عراق و همکاری مریم رجوی با گروههای تروریستی در طی سالهای اخیر است، اما اگر سازمانهای حقوق بشری این حقیقت را از اذهان خود پاک کردهاند، پس چرا به کمترین درخواست ما که همانا دیدار با فرزندانمان است نیز وقعی نمینهند؟ آیا سازمانهای بینالمللی حقوق بشری کارکرد خود را از دست داده و به سازمانهای حمایت از تروریستها و محکوم کردنهای سلیقهای تبدیل شدهاند؟
در پایان این بیانیه نیز آماده است: در جایی که تلاشهای چند ساله ما برای دیدار با اعضای خانوادهمان در اشرف – به واسطه خوی کثیف حیوانی رجوی –ناکام مانده، همین سازمانهای بینالمللی حقوق بشری و برخی کشورهای اروپایی، بدون اقدام عملی برای دیدار ما و فرزندانمان، تنها به محکومیت ساده این اقدام بسنده کردهاند.
در پایان از سازمان ملل و دولت عراق خواستاریم تا هرچه سریعتر امکان دیدار خانوادهها با فرزندان خودشان و مجروحین در کمپ لیبرتی را فراهم آورند و یقین داریم که این دیدار میتواند زمینهساز نجات فرزندانمان از چنگال این فرقه تروریستی باشد.
انتهاي پيام/ش