انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
نمایش نامه بسیار ضعیف بود و همزادپنداری کردن با شخصیت ها ناممکن. نمایشنامه نویس سعی کرده از اثر جاودان شکسپیر(هملت) تقلید نماید اما اصلا موفق نبود. عدالتی که شکسپیر در اثرش به نمایش کشید اصلا قابل قیاس با عدالت در زمانه نیست. نویسنده در این داستان دنیایی را خلق کرد و آن را به حال خود رها کرد به دور از عدل و عدالت. سوال من از نویسنده این است: چرا ارغوان تقاص دروغ خود را به آن شکل میبیند اما تقاص 3 ملیارد کلاهبرداری را نمیبیند؟! چرا بهار تقاص شکستن دل خواستگار قبلی خود را میبیند اما منوچهر تقاص دروغ های بسیار، تجسس در زندگی شخصی دیگران، رشوه دادن، ریختن آبروی مردم و ... را نمیبیند؟! چرا برادر ارغوان تقاص به هم زدن یک زندگی را نمی دهد؟ چطور میشود که پدر ارغوان تقاص کار خلاف قانون خود را می بیند اما آقایان بهزاد و نیکخواه و رافعی و خانوم ارغوان آخر داستان با دم خود گردو میشکنند و به تماشای کنسرت و رقص در باران میپردازند؟! خوب وقتی نمایش نامه نویس در اثر خود نتیجه دروغ، کینه ورزی، تجسس، رشوه و کلاهبرداری را ضعیف یا ناقص نشان دهد ناخواسته این رفتار ها را ترویج میدهد و از این روست که آموزه های دینی و عدالت در نمایش نامه تا حد قابل توجهی به فراموشی سپرده شده اند.