سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

پاسخ عسگر اولادي به نامه سوم هفت اصلاح‌طلب؛

نسبت بين اسلاميت نظام به جمهوريت مثل نسبت تن به سر است

حبیب‌الله عسگر اولادی در پاسخ به سوال"جايگاه جمهوريت در تفكر شما كجاست" در نامه سوم هفت اصلاح‌طلب گفت: نسبت بين اسلاميت نظام به جمهوريت مثل نسبت تن به سر است، جايگاه جمهوريت در قانون اساسي ما مشخص است، نمي‌دانم چرا آن‌را مبهم، مرموز و دست نيافتني نشان مي‌دهيد.

به گزارش حوزه احزاب باشگاه خبرنگاران،  "حبیب الله عسگر اولادی" با انتشار نامه‌اي، به نامه سوم هفت اصلاح‌طلب پاسخ داد و اشاره كرد: وقتی رژیم صهیونیستی می‌گوید اصلاح‌طلبان به نمایندگی از ما در تهران مبارزه می‌کنند با این گفته چه باید کرد.

وی همچنین تاکید کرد: وقتی آمریکا و انگلیس تمام قد از قهر و غضب اصلاح‌طلبان با انقلاب دفاع می‌کنند با این گفته چه باید کرد.

متن کامل این نامه به شرح ذیل است:

جناب آقاي حضرتي مدير مسئول محترم روزنامه اعتماد

سلام عليكم

ضمن تبريك دهه مبارك فجر و يوم الله 22 بهمن سالگرد پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي و گراميداشت ياد امام خميني رضوان‌الله عليه و شهداي گران‌قدر انقلاب اسلامي. پاسخ شما و دوستان اصلاح‌طلب را در روزنامه اعتماد مورخه 19 بهمن خواندم. از سرعت پاسخ‌گويي تشكر مي‌كنم. مطالب شما را صادقانه و مشفقانه يافتم، به‌ويژه آن‌كه از لابه‌لاي پاسخ شما اشتياق براي ادامه گفتگو و نيز پيشرفت در فهم مواضع مشترك ادراك نمودم. لذا با عرض پوزش و به نيت ادامه گفتگو مطالبي را در زير يادآور مي‌شوم.

1- شما در پاسخ خود تصريح كرديد؛"به ولايت فقيه پايبند"هستيد و تاكيد فرموديد: "ولايت فقيه ارزش متعالي و ميراث باشكوه امام است" و نيز تصريح فرموديد؛ « مهم‌ترين دستاورد و ميراث مشترك ملت ايران پذيرش و تمكين به قانون اساسي است و ولايت فقيه از اصلي‌ترين اركان قانون اساسي است» همين نشان مي‌دهد كه در گفتگوهاي ما شفافيت لازم حاصل شده است.

همين جا يادآورشوم كه بنده در اندازه يك كشيش در اين گفتگو ظاهر نشدم كه سر در زانوي بنده اقرار به اشتباه كنيد يا پايبندي به اين نشان دهيد. من برخلاف عده‌اي كه يقه شما را چسبيده‌اند ومي‌گويند اقرار به اشتباه كنيد، از در ديگري وارد شدم و مي‌گويم شما بيائيد اعتقادات واقعي خود را بيان كنيد، بي‌آن‌كه بر كسي منت بنهيد. همان‌طور كه در نامه خود آورده‌ايد ممكن است بنده در آزمون ولايت‌پذيري در دوران امام(ره)  نمره‌اي كمتر از نمره شما آورده باشم. امّا بنده و شما به امام و امامت ان‌شاءالله پايبنديم. بنده همين جا اعتراف مي‌كنم به سبب آشنايي با برخي از دوستان كه رقباي ما بودند شهادت مي‌دهم پايبندي برخي از اصلاح‌طلبان به امام(ره) و مقام معظم رهبري و جايگاه ولايت فقيه اگر بيشتر از ما نباشد، حتماً كمتر نيست. شما نمونه‌هايي از رفتار آقايان حجة الاسلام والمسلمين "سيدمحمد خاتمي" و حجة الاسلام والمسلمين كروبي در دوران اصلاحات آورديد كه حاكي از پايبندي به احكام حكومتي و نظرات رهبري است تاريخ نمي‌تواند اين نمونه‌ها را انكار كند حافظه تاريخي ملت اين‌ها را به ياد دارد.

تفوه به اين سخن كه " ما و شما معتقد به امام و رهبري هستيم" طمع دشمن به اخلال در روابط ما و شما و روابط ما با ملت را قطع مي كند. بنده هنوز نطق تاريخي حضرت امام(ره) در جريان كاپيتولاسيون در ذهنم است آنجا كه پاي شرف و استقلال كشور مطرح است بايد از ته دل فرياد كشيد. امام(ره) در بخشي از سخنان خود كه دغدغه اتحاد نخبگان و علما و روحانيون را داشت فرمودند" اي علما، اي مراجع به داد اسلام برسيد و بعد فرمودند من تمام روحانيون را تعظيم مي‌كنم.

دست تمام روحانيون را مي‌بوسم آن روز اگر دست مراجع را بوسيدم امروز دست كاسب را هم مي‌بوسم000" بنده كه خاك پاي امام(ره) هم نمي‌شوم. بنده بخاطر همگرايي نخبگان و علما و دوستداران نظام حاضرم كسانيكه براي نا اميدكردن دشمن و اميد دادن به دوستان انقلاب در داخل و خارج بگويند" ما پايبند به اوامر ولايت فقيه هستيم" دست و دهانشان را ببوسم. امّا برادران عزيز، آيا اعتقاد و التزام عملي به ولايت فقيه نبايد در فعل و گويش سياسي ما تبلور داشته باشد؟!

دوستان عزيز؛ موضوع گرو و گروكِشي نيست. اگر شما در ولايت پذيري از ما سبقت بجوئيد اين مايه غبطه ماست نه حسد و كينه‌توزي و...

2- دوستان عزيز! اگر در اعتقاد به ولايت فقيه و جايگاه آن در قانون اساسي ترديدي نداريم قاعدتاً نبايد مشكلي بين ما و شما باشد. ولايت فقيه در قانون اساسي فصل الخطاب است. به تعبير امام(ره) براي جلوگيري از استبداد است. در حوادث سال 88 اگر هردو جريان به داوري او گردن مي‌نهادند و اين جايگاه را فصل‌الخطاب مي دانستند، حادثه اي رخ نمي داد كه جان برخي از هموطنان ما به خطر بيفتد و آسيب ببينند. شما اشاره كرديد به اعتراض مسالمت آميز طرفداران آقاي موسوي پس از اعلام نتايج، رقم اين حضور را چند صد هزار برابر بيش از آن كساني كه به او در تهران راي داده اند فرموديد كه حالا بنده بنا ندارم روي آن رقم با شما چانه بزنم.

به رفتار صدا و سيما و برخورد مقامات امنيتي هم انتقاد داشتيد و گله‌هايي هم مطرح فرموديد. سوال بنده از شما اين است كه برفرض وارد بودن اين گله ها مگر قرار بود سرنوشت انتخابات در اردوكشي خياباني معلوم شود؟ پس راي، انتخابات، صندوق راي و جمهوريت نظام چه مي شود؟ فرض مي كنيم شما مجاز به اعتراض مدني به نتايج انتخابات بوديد اما حوادث روز قدس ، روز 13 آبان ، روز 16 آذر و بالاخره روز عاشورا ربطي به اعتراض به نتايج انتخابات دارد؟! شما فرموديد؛ رفتارهاي خارج از عرف و اردوكشي خياباني پسنديده نبوده و نيست و نيز فرموديد؛ بي ترديد در انتخابات 88 رفتارهايي بروز كرد كه قابل دفاع نيست.

بنده از وجدان شما سوال مي‌كنم اين رفتارهاي خارج از عرف كه قابل دفاع نيست چيست؟ اين رفتارها بهانه به دست بدخواهان داد تا چهره شما را در رسانه هاي خارج ملكوك نشان دهند! اين رفتارها در داخل بهانه به برخي داد كه به نادرست شما را ضد انقلاب و ضد ولايت فقيه جلوه دهند! بنده به عنوان كسي كه  خيرخواه شما هستم از اين تصويري كه به هر دليل از شما دوستان در جامعه جلوه نموده است متأسف و متأثر هستم. گاهي خشم و غضب در انسان غلبه پيدا مي كند و رفتار انساني را به سوي خشونت و بد اخلاقي و ظاهرگرايي مي كشاند. بنده به عنوان كسي كه در حوزه سياست ورزي موي سفيد كرده ام عرض مي كنم در لحظه خشم و غضب كه جنود شيطان در درون انسان مشغول تهيه و تدارك دشمني و كينه توزي هستند، بايد به خدا پناه برد و از او استعانت جست. قول و فعل سياسي ما بايد مبتني بر عقلانيت الهي باشد.

اگر از اين مسير خارج شويم گرفتار جنود شيطان در درون و برون مي‌شويم. عنصري كه ما را به اين وادي مي‌كشاند خشم، غضب، بدخلقي و سياه بيني است. و در مقابل، عنصري كه ما را از اين مهلكه نجات مي‌دهد مدارا، صبر، حسن ظن ، انصاف و عدالت است. اينها را به شما نمي گويم كه فكر كنيد تنها شما را به آن متهم مي‌كنم ما هم ممكن است در رفتار سياسي خود به بيراهه رفته باشيم. شما در نامه خود بحق اشاره كرديد مقام معظم رهبري در قضيه كهريزك و ديگر قضاياي مربوط به كوي دانشگاه وارد شدند و جلوي برخي تبهكاريها را گرفتند. پس قبول داريد كه اراده نظام در اين امتحان الهي رعايت عدل و انصاف بوده و در مقابل برخي كج‌رويها شجاعانه ايستادند و جلوي آن‌را گرفتند.

3 -  صورت مسئله را در پاسخ‌هايتان طوري طراحي كرده‌ايد كه سهم آمريكا، رژيم صهيونيستي و انگليس مكار در اين "حادثه" به قول شما و در اين "فتنه" به قول ما ، ناديده گرفته شده است. بالاخره نمي‌توان انبوهي از اخبار و اطلاعات در راديو "بي بي سي" و "راديو آمريكا" و راديو "رژيم صهيونيستي" را براي سوزن باني حوادث سال 88 ناديده گرفت. وقتي رژيم صهيونيستي مي گويد؛"اصلاح طلبان به نمايندگي از ما در تهران مبارزه مي كنند"با اين گفته چه بايد كرد؟ وقتي آمريكا و انگليس همين الان هم تمام قد از قهر و غضب اصلاح طلبان با انقلاب دفاع مي كنند با اين چه بايد كرد؟ شما بهتر از ما مي‌دانيد كه گردانندگان عمليات جنگ رواني آمريكا و رژيم صهيونيستي و انگليس عليه انقلاب ، مردم و رهبري توسط روزنامه نگاران ايراني در رسانه هاي دشمن مديريت مي شود. اين روزنامه نگاران زماني در همين دوره اصلاحات در كشور در روزنامه هاي دوم خردادي قلم مي زدند. ما نصيحت مي كرديم و مي گفتيم اينها"منّا" نيستند شما دوستان قبول نداشتيد. الان كه كوچ كردند به وطن مطلوب خود ، آيا باز ترديد داريد كه اينها "منّا نبوده" و نيستند! اينها نه تنها انقلاب و نظام بلكه كشور را به اهداف خائنانه دشمنان اين نظام فروختند. شما گله كرديد از برخورد مقامات امنيتي با تعدادي از روزنامه نگاران! بنده از كم و كيف اين برخورد مطلع نيستم. اما شما تمام قد از آنها از باب آزادي بيان و آزادي حق تبادل اطلاعات دفاع كرديد و فرموديد؛ چه كسي است كه مي تواند ادعا كند هم مي توان اصلاح طلب بود و هم برانداز! بنده از شما سوال مي كنم مي توانيد تضمين دهيد اينها كه مورد تعقيب نهادهاي امنيتي بودند چند صباح ديگر به دوستان خود در " بي بي سي" و "وي او اي" نپيوندند. در دوران اصلاحات به ما اين تضمين را داده بودند امّا معلوم شد اشتباه مي كنند. چه دليلي دارد كه شما امروز اشتباه نمي‌كنيد. روزنامه نگاران ايراني كه در بي بي سي و راديو آمريكا كار مي كنند اينها براي براندازي رفته اند يا براي تحكيم نظام اسلامي، كدام يك؟! بنده از شما سوالي كردم در مورد جرياني كه مي گوييد نيم نگاهي به آنسوي مرزها دارند چه فكر مي كنيد؟ نقد شما به آنها چيست كارنامه مقابله با آنها چيست؟ شما اين سوال را بي پاسخ گذاشتيد؟!

4- شما سوال كرديد كه " جايگاه جمهوريت در تفكر شما كجاست؟" و همين را تيتر اول روزنامه اعتماد قرارداديد و فرموديد ما برخلاف برخي آقايان راي مردم را تزئيني نمي‌دانيم.

بنده در پاسخ شما در نامه دوم به تفصيل در اين مورد پاسخ دادم. نسبت بين اسلاميت نظام به جمهوريت مثل نسبت تن به سر است. جمهوريت به عنوان "تن" نظام بدون اسلاميت به عنوان "سر" وجود خارجي ندارد و اسلاميت به عنوان "سر" هم بدون جمهوريت به عنوان "تن" معنا ندارد. در اولي ما شبيه يكي از نظامهاي متعارف كنوني مي‌شويم و در دومي به سمت رژيم خلافت مي‌رويم، علما و مراجع و رهبر اصلي و واقعي ملت خانه نشين مي‌شوند مانند آنچه پس از اسلام رخ داد. جايگاه جمهوريت در قانون اساسي ما مشخص است نمي دانم چرا آنرا مبهم ، مرموز و دست نيافتني نشان مي دهيد. شما فكر مي كنيد رهبري و شوراي نگهبان فقط پاسدار اسلاميت نظام است؟ اين دو نهاد ، نيرومندترين نهاد نگهبان اسلاميت و بويژه جمهوريت نظام است و اگر اين دو نهاد نبودند ما مثل نهضت مشروطه و نهضت ملي از استبداد رضاخان و پسرش سر در مي‌آورديم.

مردم و نخبگان و به ويژه امام(ره) كه بنيانگذار اين بناي نوراني است با استفاده از تجربه مشروطه و نهضت ملي، جلوي بازتوليد سلطنت و استبداد و در نتيجه جلوي بازگشت استعمار را گرفتند. ما بايد اين نعمت بزرگ الهي را شكرگذار باشيم. اگر نبود اين دو نهاد اصيل، نوراني و روحاني بايد با شما در قعر جهنم استبدادي خشن تر از استبداد دوران پهلوي‌ها با شما اين مباحثه و گفتگو را داشته باشيم.

شما در دفاع از جمهوريت به قرائت خود مطالبي را بدون ذكر مأخذ آورديد كه پسنديده نيست. اين مطالب خلاصه ادعاي آقاي اكبر گنجي در مانيفست جمهوري خواهي است. آنچه از آن به عنوان حقوق ملت ياد كرديد و آنرا مزيّن به فرموده امام كرديد كه در مانيفست جمهوريخواهي بارها به آن تمسك شده ، يك كژراهه است. در ميان شما آدم فاضل و برجسته وجود دارد نيازي به استفاده از منطق يك فراري لجوج عنود نبود.

فرموده‌ايد: هنوز طنين رساي امام در بهشت زهرا را فراموش نكرده‌ايم كه حتي اگر پدران ما براي دوران خود حكومتي را انتخاب كرده‌اند اين لزوماً نمي‌تواند براي نسل‌هاي بعد اعتبار داشته باشد. فارغ از مجادلات حقوقي اين نظر، آيا معنايي جز پذيرش راي و نظر مردم در بالاترين درجه داشته است؟ منظورتان از اين بيان چيست؟ يعني مردم الآن پشيمان شده‌اند كه در جمهوري اسلامي زندگي مي‌كنند! آيا مردم خواهان يك نظام رضاخاني و يا جمهوري آتاتوركي هستند؟ اگر اين تصور را شما داريد بايد يك آدرس از اين مردم بدهيد تا تاريخ از رويت آن غفلت نكند راهپيمايي يوم الله 22 بهمن امسال براي سي و چهارمين بار ثابت كرد مثل كوه پاي نظام ، انقلاب و رهبري ايستاده اند. اگر منظورتان همين اشراري است كه در روز قدس، روز 13 آبان، روز 16 آذر و روز عاشوراي 88 به خيابان ها آمدند شما كه مي‌گوييد آنها برانداز هستند و با آنها مرز بندي داريد! اگر گوشه چشمي به آنها نداريد چرا اصلاً به اين سخن امام كه در نفي طاغوت زمان گفته تفوه مي كنيد. برفرض محال مردم روزي عطاي اين نظام را به لقايش بخشيدند و تن به يك استبداد دادند ما و شما در كجاي اين معادله خواهيم ايستاد. آيا ما هم تن به استبداد خواهيم داد يا با آن مبارزه مي‌كنيم؟!

بنده در پاسخ قبلي وفاداري جريان ما به جمهوريت را به شما آدرس دادم و گفتم شما كه آقاي ناطق نوري را فردي پخته مي‌دانيد به نمايندگي از كل جريان اصولگرا پيروزي آقاي خاتمي را تبريك گفت. شما چرا در جريان انتخابات 88 پيروزي آقاي احمدي نژاد را تبريك نگفتيد. بعد به قول خودتان تظاهرات آرام و سكوت اعتراض آميز برگزار كرديد. آيا ما به جمهوريت نظام وفاداريم كه به شما تبريك گفتيم يا آنها كه تبريك نگفتند و به خيابان‌ها آمدند؟!

5- درخصوص جايگاه انقلاب و موقعيت جمهوري اسلامي مطالبي را عرضه كردم كه مورد عنايت قرار نگرفت اميدوارم روزي توفيق يابم با عدد و رقم و آمار واقعي بگويم داوري آنچه در مورد موقعيت كنوني ايران داريد واقعي نيست. موضوع تورم و گراني و مشكلات اقتصادي در همه دولتهاي پس از انقلاب كم و بيش بوده است اينكه چه دوره اي بيشتر و چه دوره اي كمتر بوده بستگي به داوري مردم در روز راي گيري دارد. يكي از فاكتورهاي مهم در انتخاب مردم ، كارآمدي كساني است كه برگزيده اند اگر آنها را كارآمد نيابند حتماً در راي خود تجديد نظر مي كنند.

6 - فرموده‌ايد؛"راهي به سوي آينده تعبيه" كنيم. اين حرف درستي است بايد به اقتدار ملي در برابر دشمنان مكّار و خونخوار انقلاب انديشيد. و نيز فرموديد در انتخابات آينده به اعتلاي اسلام و ايران فكر مي‌كنيد البته اسلام ناب محمدي(ص) كه ولايت پيامبر بوسيله فقيه عادل زينت‌بخش آن باشد.

اميدوارم با بهره‌گيري از تجربيات گذشته شما و ما موفق به اين مهم بشويم؛ براي خودم و شما عزيزان آرزوي توفيق بيشتر و عاقبت به خيري دارم.

حبیب الله عسگر اولادی

انتهاي پيام/ش
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.