پادشاهي با ديده حقارت در طايفه درويشان نظر کرد. يکي زان ميان گفت: «اي ملک! ما در اين دنيا به قدرت از تو کمتريم و به عيش خوش تر و به مرگ برابر و به قيامت بهتر».
اگر کشور خداي کامران است وگر درويش حاجتمند نان است
در آن ساعت که خواهند اين و آن مرد نخواهند از جهان بيش از کفن برد
چو رخت از مملکت بر بست خواهي گدايي بهتر است از پادشاهي
«گلستان سعدي»
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید