به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران، در اين
مقاله آمده است، اكنون مشكلات اجتماعی و اقتصادی از قبیل فقر شدید، گرسنگی و بیکاری در کشورهای پیشرفته سرمایه داری مانند ایالت متحده آمریکا سر به فلک کشیده، اين در حالی است که سیاستمداران و رسانه ها همچنان از بهبود اقتصادی كشورشان بر خلاف واقعيت ها موجود تبليغ سوء مي كنند.
البته بايد به اين امر توجه داشته باشيم كه ادعاي بهبود شرايط اقتصادي ... در مورد شرايط فقرا صحت دارد یا وال استريت؟
یکی از راه های موجود براي شفاف سازي شرايط اقتصادي غول جهاني-آمريكا- تجزیه و تحلیل آمارهاي اقتصادي ایالت متحده با ونزوئلا مي تواند باشد. با مقايسه شرايط فعلي اقتصاد انقلاب بولیواری و وضعیت فقرا و طبقه كارگري در ایالات متحده آمریکا به ماهيت موضوع بيشتر پي خواهيم برد.
*** فقر چیست؟
قبل از ارزيابي فقر در آمریکا و ونزوئلا، بايستي به چگونگي سنجش ميزان فقر و رويه آن در اين دو كشور توجه داشته باشيم.
در مورد ایالات متحده آمریکا،" فقر" صرفا با ارزيابي "درآمد خانوارها" بر حسب یک آستانه مشخص به نام "خط فقر" كه توسط اداره آمار آمريكا تعيين شده است، برآورد مي گردد.
این رويه تجزیه و تحلیل "فقر" این واقعیت مسلم را که"اصولا تفاوت چنداني بین زندگی افراد بالاي خط فقر با زندگي افراد زير خط فقر وجود ندارد و هر دو در یک حالت محرومیت مزمن زندگی می کنند"،ناديده گرفته مي شود.
علاوه بر این، با افزایش تورم و کاهش دستمزد ها و دیگر عوامل اقتصادي،با ادامه اين روند قطعا بر قدرت خرید و زندگی واقعی طبقه فقير تاثير منفي گذاشته، و معضل زندگي مردم زير خط فقر بيش از پيش نمود پيدا خواهد كرد.
در مقابل، دولت ونزوئلا مجموعه ای از فاكتورها را براي برآورد ميزان فقر در جامعه خود بكار مي گيرد،از جمله:
دسترسی به آموزش ، دسترسی به آب آشامیدنی، دسترسی به مسکن مناسب، و عوامل دیگر معيشتي....
اساسا در ونزوئلا، فقر را بر حسب درآمد اندازه گیری نمی كنند، بلكه کیفیت زندگی مردم ملاك قرار مي گيرد. با اندازه گیری فقر، دولت ونزوئلا در مقايسه با آمريكا از لحاظ وضعیت اجتماعی و اقتصادی در کشور خود(رفاه نسبي زندگي) بهتر عمل كرده است. بهتر است توجه داشته باشیم که بر خلاف ایالات متحده، آمار فقر در ونزوئلا، یکی از نیروهای محرک اصلی در فرايند شکل گیری سیاست های دولت(تصميم گيري هاي دولت) هوگو چاوز بوده است.
در حالی که در ایالات متحده آمریکا، مسئله فقر به یک کلمه کثیف در سياست آمريكا تبديل شده است، به عنوان گواه اين ادعا، عدم پرداختن به موضوع فقر در مبارزات انتخاباتي ریاست جمهوری سال گذشته كافي مي باشد، اما چاوز و انقلاب بولیواری مسئله رفاه و معيشت مردم را مبناي سیاست های عمومی خود قرار داده اند.
با بررسی داده های آماری "اداره آمار ایالات متحده"، بيشتر به عمق معضل فقر در بين طبقات پايين جامعه امريكا پي مي بريم:
در سال 2012 ، خط فقر برای خانواده معمولی چهار نفره در آمريكا، درآمد ناخالص 23.050 دلار مشخص شده بود. توجه داشته باشید که این شاخص بر حسب درآمد ناخالص نه سود خالص،تعيين شده است.
این سطح از درآمد به معنای فقر مطلق است، به این معنی كه شرايط پايين تر از اين "معيار"،يعني فقدان نیازهای اساسی برای زندگی افراد.
بنابراین، در اصل و بر مبناي آنها، ما در مورد "فقیران" صحبت نمی کنيم،بلكه در مورد کسانی حرف مي زنيم که در آستانه مرگ بهمراه مشکلاتی از قبیل سوء تغذیه، بیماری جدی اما قابل درمان، و دیگر مشكلات روزمره.....هستند.
علاوه بر این، باید توجه داشت که درآمد متوسط خانواده (برای همه خانواده ها، نه فقط کسانی که در فقر به سر مي برند) همچنان روند کاهشي داشته است ، با کاهش 8.1٪ از سال 2007 تاكنون، نه تنها فقر گسترده مي باشد،بلكه در حال گسترش به لايه هاي ديگر جامعه نيز مي باشد.
ايالت کالیفرنیا، که زمانی به عنوان پر رونق ترين ايالت آمريكا شناخته مي شد، اكنون بالاترين ميزان فقر در آمريكا را نيز به خود اختصاص داده است.
در حال حاضر کالیفرنیا دارای نرخ فقر 23.5٪ مي باشد و به نوعي مي توان براي ان اصطلاح یک بیماری همه گیر در کالیفرنیا را به كار برد.
اكنون در کالیفرنیا امكان اجراي برنامه هاي كمك غذايي و ديگر موارد با مشكلات جدي مواجه مي باشد كه همين امر شرايط فقيران ساكن ايالت كاليفرنيا را بيش از پيش سخت تر كرده است و مردم به برنامه هاي دولت بسيار وابسته شده اند.
در نتيجه درآمد خانوارها را نمي توان به عنوان تنها شاخص سنجش فقر و وضعیت اقتصادی كشوري ملاك قرار داد. در واقع، بسیاری از عوامل دیگر از جمله دسترسی به تغذیه مناسب، به ویژه برای کودکان خانواده هاي فقير،براي سنجش "فقر" يك جامعه ملاك مي باشند.
بر اساس جدیدترین اطلاعات،حداقل 18 میلیون خانوار در ایالات متحده آمریکا در سال 2011 با شرايط "ناامن غذايي" مواجه بوده اند. اين ميزان نهايت وخامت اوضاع را نشان مي دهد حال اينكه باز هم ميليون ها خانوار در اين كشور داريم كه جزء شرايط "ناامن غذايي" طبقه بندي نمي شوند اما توانايي تهيه غذايي مناسب را هم ندارند و اينكه خانواده هايي هم هستند كه جزء شرايط مطلبوب طبقه بندي مي شوند كه در واقع همان افرادي هستند كه به برنامه هاي غذايي دولت فدرال وابسته مي باشند.
نكته مهم اين است كه "امنیت غذایی و فقر" تنها شاخص های مشکلات اقتصادی نمي باشند بلكه براي طبقه بندي طبقات جامعه نيز به آنها استناد مي گردند. در حال حاضر و در تبليغات بهبود اقتصادي ،فقر در شهرهاي بزرگ،به يك واقعيت دائمي تبديل شده است.
*** مدل ونزوئلا
در مقایسه با ایالات متحده، ونزوئلا گام های فوق العاده ای در مسير از بین بردن فقر برای چندين دهه متوالي برداشته است،كشوري كه زماني یکی از فقیرترین كشورهاي جهان و استعماري آمريكا بوده است،با سياست هاي مناسب عدالت محوري خود،توانسته است شرايط اقتصادي افراد جانعه خود را بهبود ببخشد كه خود نوعي پيروزي اقتصادي كم سابقه در جهان محسوب مي گردد. ونزوئلا با وجود ثروت عظیم نفت و منابع فراوان، سال ها از فقر شدید، به ویژه در میان جمعیت بومی و دهقانان،رنج مي برده است.
این محصول(فقر) پيامد سیستم استعماری بوده است كه براي اكثريت جامعه ونزوئلا چيزي جزء فقر به همراه نداشته است. این وضعیت با غلبه هوگو چاوز و انقلاب بولیواری تغییر بسزايي به خود ديد.
بلافاصله پس از انقلاب هوگو چاوز، قهرمان فقرا ونزوئلایی ، به اجرای مدل سوسیالیستی خود يعني مبارزه با فقر كه محور سیاست های عمومی دولت وي بود،اهتمام تمام داشت.
در واقع، این برنامه اقتصادي اجتماعي که در چهارده سال رياست جمهوري وي به نفع رفاه جامعه اتفاق افتاده است دليل موثقي براي دشمني با وي و سياست هاي دولت ونزوئلا در داخل و خارج از آن شده است.
همانطور که قبلا ذکر شد، ونزوئلا مجموعه جامعي از معیارها را برای اندازه گیری فقر از جمله دسترسی به آموزش و پرورش، آب آشامیدنی، مسکن مناسب، خانواده هايي كه با بیش از سه نفر در یک اتاق زندگی می کنند و خانواده هايي که در آن سرپرست خانوار، کمتر از سه سال درس خوانده است، مورد لحاظ قرار مي دهد.
بر اين اساس آمار مربوط به ونزوئلا در نوع خود جالب توجه مي باشد. در ده سال گذشته، تعداد مردم ونزوئلا که در فقر شدید زندگي مي كنند(کسانی که تجربه دو مورد از پنج شاخص های فقر را تجربه كرده اند) از 11.36٪ به 6.97٪ کاهش یافته است، تقریبا 50 درصد كاهش داشته است.
در همان زمان، امید به زندگی و کل جمعیت، افزايش قابل توجهی داشته است كه خود به معني بهبود شرايط بهداشتي و مراقبت هاي مناسب پزشكي مي باشد.
لازم به ذکر است که یکی از محور هاي مهم برنامه های ضد فقر دولت بولیواری چاوز افزايش ساخت و ساز مسکن مقرون به صرفه بود.
هوگو چاوز پروژه مسکن بزرگ را در سال 2011 برای مبارزه با فقر شدید خانواده های ونزوئلا آغاز كرد.
در سپتامبر 2012، بیش از 250،000 خانه ساخته شد و دولت ونزوئلا در تلاش است اين برنامه را در سال آينده پر توان تر از قبل اجرا كند.
در میان بحران اقتصادی جهاني، دولت چاوز همچنان به هزینه كردن منابع مالي هنگفت در برنامه های مبارزه با فقر از جمله ساخت و ساز مسکن و مراقبت های بهداشتی اهتمام داشته، در حالی که بسیاری از کشورهای توسعه یافته درگیر اجراي برنامه هاي ریاضت اقتصادي بوده اند.
انقلاب بولیواری عمده سياست خود را کاهش و در نهایت از بین بردن فقر در یک کشوري كه فقر، یک واقعيت تاریخی و یک واقعیت تغییر ناپذیر شناخته شده بود،قرار داده است.
دوران پس از استعمار در تاریخ ونزوئلا مملو از سلطه و ظلم و ستم ایالات متحده و حضور شرکت های چند ملیتی به همراه فساد مالي آنها و شرایط اسفبار طبقه كارگري و فقيران ونزوئلا بوده است.
تعهد چاوز به نهادينه كردن برابري در جامعه، مردم ونزوئلا را به خود جذب كرده است.
در مقابل،اقتصادهاي سرمایه داری پیشرفته آمریکای شمالی و اروپا به شدت در تلاش برای حفظ سلطه و بقای اقتصادی خود با استفاده از برنامه های ریاضت اقتصادی خود که اجراي آن بار سرمایه داران ثروتمند و دلالاني که آن شرايط را ايجاد كرده اند سبك كرده و در عوض به طبقه فقیر و کارگري فشار بيشتري وارد مي كند.
کاهش شدید خدمات اجتماعی که میلیون ها نفر از مردم آمریکا برای بقای خود وابسته به آن خدمات هستند،تنها به نابرابري معني مي گردد. بر خلاف ونزوئلا، قدرت های امپریالیستی غرب به دنبال از بین بردن امنیت اجتماعی و گسترش بیچارگی و ناامیدی بیشتر در بين جامعه مي باشند.