وی هماکنون یک موسسه انتشاراتی به نام دفتر نشر معارف انقلاب را اداره میکند که ناشر کتب تخصصی تالیف وی و خانواده وی، به ویژه دوره خاطرات اکبر هاشمی رفسنجانی از قبل و بعد از انقلاب اسلامی میباشد.
با وی برای گفتوگو در دفتر نشر معارف انقلاب قرار گذاشتیم. میگوید هماکنون نیز حقوق بگیر شهرداری است و به عنوان مشاور آقای قالیباف و همچنین عضو هیئت مدیره مترو فعالیت میکند. و البته هماکنون مهمترین کار وی، اداره دفتر نشر معارف انقلاب است.
با محسن هاشمی رفسنجانی درباره مسائل مختلفی از جمله فعالیتهای سیاسی وی، بحثهای انتخاباتی درباره آیتالله هاشمی رفسنجانی و بخصوص داراییهای خانواده آیتالله هاشمی سخن گفتهایم. آنچه در ذیل میآید متن گفتوگوی تفصیلی خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم با محسن هاشمی است:
جنابعالی به عنوان یکی از فرزندان آیتالله هاشمی رفسنجانی، علاوه بر یک چهره مدیر در عرصه سازندگی (بخصوص مترو) به عنوان یک فعال سیاسی نیز مطرح هستید و در برخی انتخاباتها از جمله انتخابات مجلس نهم، شایعاتی مبنی بر کاندیداتوری شما وجود داشت، هر چند این شایعه محقق نشده، علی ایحال، شما خود را چهرهای اصولگرا میدانید یا با اصلاحطلبان قرابت بیشتری از لحاظ اهداف و روشهای سیاسی حس میکنید؟
-محسن هاشمی: برای پاسخ به این سوال که البته بارها هم پاسخ داده شده است. امثال من به دلیل شرایط خانوادگی نمیتوانیم و تابحال هم چنین بوده است که نه اصلاحطلب نه اصولگرا بودهایم. یا به روایت دیگر نه چپ و نه راست فکر و عمل میکردیم. این بدین معنی است که با تبعیت از رفتار پدر، آیتالله هاشمی رفسنجانی سعی کردیم که فراجناحی به مسائل نگاه کنیم. طبیعتاً در حد خودمان تلاش شده است به نزدیک کردن نظرات به هم و حضور همه نیروها در کشتی انقلاب بپردازیم. به صورتی به عنوان وزنه تعادل عمل کنیم. هرچند که میتوان گفت نیز همیشه در این جهت موفق نبودهایم.
همانطور که احیاناً میدانید. در زمان پیروزی انقلاب 17 سال داشتهام و تا بحال که 51 سال دارم. در بخش مهمی از زمینهها از صنایع نظامی، دفاعی و موشکی تا فعالیتهای اجرایی و نظارتی در ریاست جمهوری، فعالیت اجرایی جدی در بخش پروژههای بزرگ. فعالیتهای سیاسی حزبی و بالاخره فعالیت فرهنگی با حضور در نشر معارف انقلاب و فعالیت کشاورزی برای معاش فعال بودهام. تجربیات گرانقدری را در این زمینهها به دست آوردهام.
همیشه به جهت تبعیت از پدر و تربیت خانوادگی سعی کردم هیچ وقت در هیچیک از این زمینههایی که مطرح کردم از مسیر اعتدال خارج نشوم. از افراط و تفریط و بی برنامگی بپرهیزم. واقعگرایی و عملگرایی را یک از اهداف حضورم در دنیای سیاست حتماً مبارزه با افراط و تفریط که با نگاه به ایده آنها در نظر بگیرم. باعث صدمه جدی به کشور در حال هر جناحی که باشد خواهد بود. میباشد.
در طول 12 سال گذشته نیز مشکل اصلی کشور همانا رفتن به سمت افراط و تفریط و حضور افراطیون چه اصولگرا و چه اصلاحطلب، چه چپ و چه راست در مناصب تصمیمگیری است، راه حل اساسی برای ساماندهی کشور، حتماً کنار گذاشتن افراطیون از دو طرف میباشد. میدانید که علیرغم نزدیک به 1000 میلیارد درآمد ارزی و آماده بودن بخش مهمی از زیربناهای کشور مجدداً در 8 سال تلاش افراطیون به اصطلاح اصولگرا آمار و ارقام وضعیت کاملاً غیر مناسبی را نشان میدهد. این بدین معنی است که نرخ تورم به بیکاری ، توسعه، تولید، آسیبهای اجتماعی سوال برانگیز است و بدلیل افزایش نقدینگی به دور باطل رکود، تورم و بیکاری رسیدهایم توسعه کشور وضعیت غمانگیز و اسفناکی را به خود دیده است. خصوصی سازی بیشتر در جهت اهداف ارگانهای غیر پاسخگو به دستگاههای نظارتی انجام شده است که به مراتب از مدیریت دولت براین بنگاهها بدتر است. در خیلی از مسائل به بنبست و گسست رسیدهایم که باید با این انتخابات بیشتر در آن به صورتی خارج شویم. سونامی استخدامی که هم اکنون برای محبوبیت کاذب مطرح شده است مانند سونامی نقدینگی خواهد بود. آیا استخدام 500 هزار نفر در چند ماه مانده به پایان دولت یک اقدام سیاسی و انتخاباتی نیست؟!! آیا با این کارها دولت آینده کارش را با ورشگستگی شروع نمیکند؟!!
در انتخابات مجلس نهم حتی این حرف هم مطرح شد که شما قرار است سرلیست اصلاح طلبان باشید ولی بعد از آن چنین چیزی محقق نشد. حالا چنین چیزی مطرح بود یا نه؟ اگر مطرح بود چرا لغو شد؟
- محسن هاشمی: بله! ببنید در آن شرایط همه تشویق میکردند که امثال ماها به میدان بیایم و توصیه این بود برای اینکه مشارکت حداکثری اتفاق بیفتد و یک آشتی ملی هم ایجاد شود و کدورتها برطرف شود، حضور امثال ما برای انتخابات مجلس مناسب است و می تواند عامل تعادل شود؛ لذا در ذهن من هم این بود که کاندیدا شوم، اما در آن زمان شرایط به گونهای دیگر رقم خورد و نزدیک ثبت نام انتخابات مجلس نهم - درست در هفته ثبتنام- سه اتفاق افتاد که من احساس کردم این علائمی است که ما شرکت نکنیم.
کدام اتفاقها؟
-محسن هاشمی:یکی از آنها فیلتر سایت هاشمی رفسنجانی(hashemirafsanjani.ir) درست در همان هفته ثبت نام بود. بعد از آن سایتها مدعی شدند که مدیریت این سایت با محسن هاشمی بوده است. در صورتی که از نظر اجرایی من اصلاً مدیریت سایت را به عهده نداشتم. در زمانی که سایت شکل گرفته بود، من رئیس دفتر حاج آقا(آیتالله هاشمی رفسنجانی)بودم. در آن زمان، نامهای به ساماندهی سایتها نوشتم و در آن درخواستی داشتم؛ همه با استناد به همان نامه میگفتند که من مدیر سایت هستم. حتی آقای اژهای این موضوع را در مصاحبه گفت. این درست در فضایی بود که ما میخواستیم در انتخابات کاندیدا شویم.
در همین دوران، اتفاق دومی هم افتاد که همانا صدور حکم خانم فائزه هاشمی در همان هفته آخر بود. البته اجرای این حکم طول کشید ولی درست نزدیک انتخابات (هفته ثبت نام) حکم را علنی کردند.
اتفاق سوم هم این بود که در همان تاریخ پسر مهدی (مهدی هاشمی رفسنجانی) که از دیدن پدرش در خارج از کشور به ایران آمده بود، در فرودگاه اذیتش کردند و پاسپورتش را گرفتند. همه این علائم باعث شد تا احساس کنم که شاید این نظر من که خوب است که در انتخابات شرکت کنم،اشتباه بوده است و به همین دلیل کاندیدا نشدم.
در عدم ورود جدیتر به عرصه سیاست، نهیای از جانب آیتالله هاشمی رفسنجانی داشتهاید؟
-محسن هاشمی: خیر نهی نداشتهام. بلکه تشویق و راهنماییهای نیز داشتهام. ولی سعی کردهام مشی خود را با مشی ایشان که خارج از تندروی است تنظیم کنم. البته به نظرم ایشان خدمتگذاری بی سروصدا را بیشتر ترجیح میدهند. تا حضور پر سروصدا.
لذا طبیعی است که فردی مانند هاشمی رفسنجانی و حتی خانواده او نیز نمیتوانند بی عمل باقی بمانند. باید در ابعادی که قانون انتخابات اجازه میدهد تمام تلاش خود را برای تغییر شرایط موجود که بر سرنوشت مردم تحمیل شد، به کار گیریم. میبینیم که کشور به هر دلیل که فرصت طرح آنها نیست. با بحرانهای مختلفی از قبیل بحران اقتصادی، مالی، اجتماعی، سیاسی، بینالمللی، زیستمحیطی و... حتی بحران مذهبی به جهت خرافات، فرهنگی، بهداشت، آموزش و ... مواجه است. جالب است در زمانی که با نخبگان صحبت میکنیم و اخیراً حتی با صحبت کوچه و بازار مردم این احساس را هم میدهد که جامعه به سمت گسست بازگشت ناپذیر پیش میرود.
ایشان قطعاً قصد ندارند که از مشکلات و بنبستهای پیش آمده به هر دلیل برای کشور کلاهی برای خود بدوزند. از طرف دیگر هم نمیتوانند منفعل باشند، کاری هم نکنند. در نتیجه به نظر سعی میکنند که جریانهای دوستدار نظام را به هم نزدیک کنند تا مسئولین و دلسوزان کاری کشور بتوانند ابراز وجود و عقیده کنند و کشور را از بنبستهای ایجاد شده در زمینههای مختلف نجات دهند.
میدانید که ایران در دولتهای گذشته به رشد بالایی رسیده بود. هم اکنون متأسفانه حتی از کشورهای مانند مغولستان ، یونان، عراق، موزامبیک، رواندا ، غنا هم که رشد 8 درصدی را تجربه میکنند نیز با 1000 میلیارد درآمد ارزی عقب افتادهایم.
آنچه مهم است این است که نباید گذاشت گروهی که کشور را به این وضع کشاندند مجدداً با استفاده از ابزارهای غیر قانونی و قدرت نقدینگی و تصمیمگیری دولتی و ارگانهای وابسته مجدداً با مهندسی انتخابات این وضع را در دوره جدید بر کشور تحمیل کنند. لذا لازم است که حاد بودن اوضاع را با صدای بلند مطرح کرد و به بحث عمومی در موضوع دموکراسی و رأی مردم در چارچوب قانون اساسی ایران را دامن زد و زوایای عمل نشده آن را طلب کرد.
مردم واقعاً منتظرند که میان سیاستمداران و نخبگان اجتماعی و سیاسی توافقهایی صورت گیرد که میشود نام آن را همان وحدت خواسته شده از طرف هاشمی رفسنجانی دانست. تا ارزشهای انسانی و اسلامی در ایران شکوفا گردد. مسلماً ایرانیان میخواهند که در فضایی با وحدت هم زیستی و زندگی کنند که بدون بی عدالتی سیاسی و اقتصادی و هرج و مرج اجتماعی باشد. شاید در شرایط فعلی هاشمی بتواند با توجه به نفوذ خود در جامعه چه در بین اصولگرایان واقعی و چه اصلاحطلبان معتدل و چه در بین مردم کوچه و بازار با نقش مثبت وحدت جامعه را از گسستی که آن را تهدید میکند نجات دهد. او میتواند با اتحاد این نیروها در مقابل افراط و تفریط بایستد.
همواره شایعاتی از سوی برخی گروهها درباره میزان دارایی خانواده آیتالله هاشمی رفسنجانی مطرح بوده و بارها نیز از طرف برخی اعضای خانواده شما پاسخ داده شده است که ثروت این خانواده نسبت به قبل از انقلاب کمتر شده است. آیا بهتر نیست یک بار برای همیشه درباره این موضوعات، پاسخ کاملی داده شود تا هرگونه شبههای مرتفع گردد؟
اخیراً کتاب خاطرات و مخاطرات خانم عفت مرعشی مادر را برای مجوز وزارت ارشاد دادهایم ولی متأسفانه تا بحال هنوز اجازه چاپ آن صادر نشده است. میخواهیم کتاب را به نمایشگاه کتاب برسانیم. ولی هنوز مطمئن به اجازه نشر نیستیم.
در پاسخ به موضوعی که به نظرم باز با شیطنت مطرح میشود لازم است شما را ابتدا به کتاب شرح اسم که خاطرات مقام معظم رهبری است ارجاع دهم. در آن کتاب شما از قول مقام معظم رهبری با نقش و رفتار اقتصادی و مالی هاشمی رفسنجانی درقبل از انقلاب نیز آشنا میشوید. در حدود صد صفحه از کتاب نام هاشمی رفسنجانی آمده است.
ایشان با اعتقاد به اینکه انقلاب احتیاج به پایگاه اقتصادی هم دارد در کنار فعالیت جدی اجتماعی که منجر به زندان ، شکنجه و ... نیز میشد و با بیش 7 بار دستگیری و بیش از 5 سال زندان، فعالیتهای اقتصادی هوشمندانهای را نیز دنبال میکردند که منجر به قدرت مالی قابل مطرحی در قبل از انقلاب شد. ولی جالب است که بدانید که از این قدرت مالی حتی فقط در حد 20% هم در جهت معاش خانواده استفاده نکردهاند. و همگی را در جهت نیازهای اجتماعی و اقتصادی جامعه و مردم و انقلاب خرج کردهاند. به همین دلیل گفته میشود که دارایی ایشان و خانواده کم هم شده است. لازم است که بخشی از آن را مطرح کنم.
شایان ذکر است که با توجه به حضور پستهای آیتالله هاشمی رفسنجانی در سمت سران قوا در سالهای گذشته براساس قانون چند بار نسبت به ارائه لیست دارایی خود و خانواده تا سال 1376 که در قدرت اجرایی بودهاند به صورت کتبی اقدام شده است. از آن تاریخ که ایشان در قدرت اجرایی نبودهاند براساس قانون لازم نبود که ما لیست دارایی را به قوه قضایی کتباً اعلام نمایم یک بار در سال 1368 و بعد در سال 1372 و بعد در 1376 لیست دادهایم. آیتالله یزدی ریاست محترم قوه قضائیه وقت در سال 1376 هم در نماز جمعه گفتهاند که دارایی ایشان و خانواده مجموعاً کم شده است.
یکی از داراییهای معروف هاشمی رفسنجانی مربوط به قبل از انقلاب بیش از 200 قطعه زمین در قم در سالاریه بوده است که آقای شجونی گهگاه از آن نیز در مصاحبهها یاد میکنند. از آن قطعات فقط کمتر از 10 قطعه مانده که آن هم به نام ایشان نیست و در اختیار خانواده ایشان یعنی ماهاست. لذا ملاحظه مینمائید که حدود 160 قطعه از آن در جهت اهداف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی انقلاب هزینه شده است و باقیمانده در جهت معاش خانواده و فرزندان استفاده شده است اگر دارایی و امکاناتی در اختیار ما به عنوان خانواده است از این املاک یا تبدیل به احسن شده این املاک قبل از انقلاب است. بنابراین ملاحظه میفرمائید که حجم و رقم دارایی ایشان تا چه حدی بیش از 75% کم شده است.
یا ایشان در کرج و در تهران خیابان گرگان سابق نزدیک میدان ثریای سابق صاحب 50% پاساژی و آپارتمانهای بودند که دیگر از آنها خبری نیست. و بخش مهمی از آن در جهت انقلاب و 20% درصدی در جهت معاش خانواده که هم اکنون با 5 فرزند، 3 عروس، 2 داماد، 9 نوه خانواده بزرگی است. هزینه شده است. لذا مشخص است که چون ایشان و خانواده فعالیت اقتصادی نمیکرده اجباراً از جیب خورده است. در 16 سال اخیر که در قدرت اجرای نبودهاند نمیفهم که چرا بدخلقی و تخریب میکنند دلیل آن همان صحبتهای آقای زیباکلام و دلسوزان انقلاب است.
یا دوستان و همکاران و همفکران قدیمی ایشان میدانند. قبل از انقلاب در هلجرد کرج ایشان به همراه همفکران مبارزه خود نسبت به خرید چندین میلیون متر مربع زمین اقدام نمودند. هم اکنون از آن زمینها به اندازه چند صد متر بیشتر برای باقیمانده است. نزدیک به 95% آن زمینها به تشکیلات سالمندان کهریزک بهشت معصومه کرج واگذار شده است. در نتیجه برای ایشان دارایی نمانده است. صحبت از کم شدن نیست بلکه برای ایشان هیچ دارایی باقی نمانده است. فقط همان زمین کشاورزی پسته در بهرمان و نوق است که آن هم ارث پدری است و مهر حاج خانم است و هم اکنون توسط من مدیریت میشود و از آن درآمد زندگی ایشان و خانواده را میچرخاند.
بنابراین به قاطعیت میشود گفت که دارایی هاشمی رفسنجانی و خانواده نسبت به قبل از انقلاب حداقل بین 60 تا 80% بستگی به نوع قیمتگذاری کمتر شده است.
اخیراً یکی از داراییهای مانده از قبل از انقلاب یعنی زمین 1200 متر مربعی با 8 آپارتمان آن در دزاشیب را به عنوان وثیقه برای آزادی مهدی گذاشتهایم. فکر میکنم که خداوند این دارایی که از قبل از انقلاب خریداری شده بود و ایشان به بچهها و برای زندگی واگذار کرده بودند و تا هم اکنون حفظ شده بود توانست برای رفع ظلمی که به خانواده ما استفاده گردد. خداوند واقعاً بزرگ است. این ملک را پدر در سال 1353 متری مربعی 1000 تومان خریده بودند و بعد از نزدیک به 40 سال با نظر و قدرت و کمک خداوند برای از بین بردن مکر ماکرین مورد استفاده قرار گرفت. واقعاً خداوند بزرگ است که این ملک بنام فرزندان میشود و برای آزادی مهدی از زندان هزینه میشود.