پنج عمل است که خدا مرتکب آن را زود کیفر می دهد: ستم، خیانت، بدرفتاری با پدر و مادر، بریدن از خویشاوندان و حق نشناسی.
بهترین مؤمنان کسی است که قناعت پیشه کند و بدترین آنان کسی است که طمع ورزد.
ساعات سخت و آزار دهنده این دنیا، ساعات سخت و آزار دهنده آخرت را از بین می برد.
بهترین شما آن کس است که دیدار او، خدا را به یاد شما آورد و سخنانش بر دانش شما بیفزاید و رفتارش شما را به آخرت ترغیب کند.
سکوت نخستین مرحله عبادت است.
عالم خلقت چه بسیار انتظار کشیده بود تا دُرّ یکدانه آفرینش رخ بنماید و خورشید پرفروغ نبوّت طلوع کند. او آمد و جهالت و غفلت و دنیاپرستیِ انسان ها با او چنان کرد که کرد. و امروز با رحلت آن وجود مبارک، عالم خاک برای همیشه در حرمان آن حضور شیرین خواهد ماند و در ذره ذره عالم خلقت نوای شِکوِه ای در خواهد پیچید که: «اللّهُم نَشْکُو اِلَیْکَ فَقْدَ نَبینا»
ملایک آسمان صف در صف بر در بهشت به استقبال ایستاده اند. بهشت را عطر محمّدی فرا
گرفته است. جبرئیل این ملک محبوب به وداع رسول خدا آمده است و به استقبال او در عروجش
به سوی معبود. جبرئیل در سویی و میکائیل در سویی دیگر و فرشته مرگ روبرو.
به اذن خدا، نور پرفروغ روح الهی رسولش صلی الله علیه و آله از تن پر می کشد و در پس همه آزارها، طعنه ها، کینه ها، سنگ زدن ها و اهانت ها و نافرمانی ها، آرامِ آرام به سوی معبود روان می شود در حالی که حیاتی نو در عالم خاک جاری کرده و بوستانی پربار و خوش گوار به ارمغان آورده است. سلام و رحمت بی پایان حق بر او و برخاندان او.
سال هاست که رسول خدا صلی الله علیه و آله آزار مخالفان و دشمنان را به جان خریده است تا نهال با برکت
اسلام را بپروراند و ریشه هایش را دوامی جاودانه دهد و اینک گاه وداع نزدیک می شود. رسول
خدا صلی الله علیه و آله چون مادری مهربان و رئوف که کودک خود را ترک گوید نگران امت اسلامی است.
او بارها و بارها در خطبه های بسیار و به بهانه های مختلف یاران خود را از فتنه های بعد از خود حذر می دهد و پیوسته اصحاب را سفارش می کند که سخنانش را از یاد نبرند و سنّت او را رها نکنند و از اهل بیت او و از قرآن کریم دست برندارند و سرپیچی نکنند. رسول خدا به سوی معبود می شتابد. هرچند غم از دست دادن پیامبری چنین مهربان، و رسولی چنین آسمانی هرگز از میان امت اسلامی رخت برنمی بندد.
اینک روشن ترین بهانه هستی، آشکارترین حجت خدا، مخاطب «لُولاکَ لَما خَلَقْتُ الاَْفْلاکَ» در خاک می شود و عالم خلقت که به بهانه وجود او مجال حضور یافته بود در تحیّر رحلت او فرو می ماند. فرشته مقرب الهی، ملکِ مرگ هنوز مبهوت آن جلال و شکوه است که گاه رحلت، روح بلند او را دربرگرفته بود. بهشت در پسِ قرن ها انتظار به میزبانیِ او زیور بسته و عالم خاک در حسرت کوچ او به غم نشسته است، و انسان در این میان، در انسانیت خود و در شرافت و سعادت خود تا ابد مرهون و مدیون اوست که او باران لطف خدا بود بر جامعه بشری و روح حیات و هشیاری انسان در کالبد بی روح عالم خاک. سلام و درود جاودانه خدا بر او باد.
گاهِ وداعِ پیامبر صلی الله علیه و آله فرا رسیده است. علی مرتضی، فاطمه زهرا، حسن و حسین ـ که سلام خدا بر آنان باد ـ پژمرده و اندوهبار چون پروانگانی بر دور شمع، بر گردش حلقه زده اند. سر مبارک رسول خدا صلی الله علیه و آله بر روی سینه برادرش علی مرتضی است. آسمان از پرواز فرشتگان لبریز است. گروهی می آیند و گروهی می روند. روح بلند و ملکوتی پیامبر از میان دست های مهربان علی علیه السلام به آسمان پرگشود. علی دست ها را که هنوز پر از بوی خوش پیامبر بود بر چهره کشید. ملایک الهی به یاری آمدند و رسول گرامی اسلام ـ که درود خدا بر او باد ـ به دست یار و یاور تنهایی ها و همدم سختی هایش علی علیه السلام غسل داده و کفن شد. در و دیوار گویی که فریاد و ناله می کرد و اشک، تنها مرهمی بود که بی صدا دل یاران را تسلا می داد.
تو چراغ روشن هدایتی که خدایت می فرماید: «ای پیامبر، تو را گواه و شاهد و مژده دهنده و بیم دهنده فرستادیم و تو را دعوت کننده به سوی خدا به فرمان او و چراغی روشنی بخش.
تو نور خدایی و نور خدا خاموشی نمی گیرد. با عروج تو و با رحلت جانگدازت هرچند حرمان حضورت بر عالم سایه افکند، امّا انوار وجود تو هماره تا ابد خواهد تابید که عالم به نور وجود تو زنده است و بر محور وجود تو می گردد.ای رسول پاک خدا، ای بزرگ ترین آیه خلقت.
تو را ای رسول خدا،ای برگزیده پاک،ای پیام آور رحمت و مهر، چه بخوانم که در کلام نمی گنجی و در وصف نمی آیی. آنان که تو را ساحر و مجنون لقب دادند، چه زیان کار در آتش جهل و کینه خود سوختند و آنان که از فرمان تو سر پیچیدند چه خسران زده به هلاکت رسیدند. و من اینک در گاه رفتنت ای بلندترین کمال انسانی وای پر شکوه ترین جلوه انسانیّت، تو را به نام بلندت می خوانم تا تسلای دل حرمان زده ام باشی.ای رسول خدا،ای پیامبر پاک خدا، جان ها فدای نام تو باد.
ای نور الهی فرو تابیده در عالم خاک،ای زلال لطف خدا در بوستان خلقت،ای عمیق ترین آینه نکویی ها و خوبی ها، رفتنت چنان غم فزا بود که عالم را تا همیشه ای جاودانه در حسرت خود خواهد گداخت. در غم رفتن تو، خدا خلقت را به صبوری فراخواند و گرنه بر عالم هستی در وداع باتو چه می گذشت؟ زمین به مرهم قدم هایی که تو بر او نهاده بودی بر جا ماند و ماه به لذّت آن لحظه که تو به سویش اشاره نمودی و به دو نیمه اش کردی برپا ایستاد. صبوری را عالم هستی از تو به ارمغان گرفته بود، ای صبورترین آینه ایستادگی، عالم همه فدای نام پاک تو باد.
فیض خدا از دریچه وجود تو فرو می بارد. لطف خدا از چشمه وجود تو بیرون می جوشد و در دشت خلقت جاری می شود. تو پیوند میان خدا و انسانی و انسان با ریسمان تو با خدا می پیوندد.ای واسطه فیض الهی، در رحلت جانسوزت و در عروج الهی ات هرگز غایب نشدی که تو عین حضوری و غیبت در غیر تو معنا می شود و ما که از دیدن تو و شنیدن طنین خوش آهنگ صدایت و بوییدن شمیم حضورت محروم مانده ایم بر حرمان خود می گرییم ای یار مهربان، ای رسول رحمت، ما را دریاب که سخت دلتنگیم.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درباره خود و امتش چنین مثال می زند: کاروانی در بیابانی خشک ره می سپارد؛ گم کرده راه، مرکب ها خسته و وامانده، توشه پایان یافته و توان از دست رفته، چیزی به هلاکت کاروان نمانده است که مردی می رسد حلیه بر سر کشیده، آب از سر و رویش فرو می چکد حال کاروانیان می پرسد و هرکس به درماندگی، حال خود باز می گوید. مرد می پرسد: اگر شما را به آب گوارا و باغی سرسبز برسانم مرا چه خواهید داد؟ و پاسخ می شنود که هرچه بخواهی، پس از کاروانیان پیمان می گیرد که هیچ نمی خواهم جز آن که در میانه راه از فرمانم سرمپیچید.
مرد، کاروان را به آبی گوارا و باغی سرسبز می رساند، دمی مکث می کند و همه را به سوی آب هایی گواراتر و باغ هایی مصفاتر فرا می خواند؛ اما کاروان عهد از یاد برده است. فرمانش را نمی پذیرد و از دستورش سرپیچی می کند، تنها گروهی با او به راه می افتند و به باغ هایی سرسبزتر و آبی گواراتر می رسند و آنان که می مانند شب هنگام در دام دشمن گرفتار می آیند.
در برهوت خشک و بی روح دنیای مادّی در بیابان سوزان جهالت ها، باغبانی مهربان، انسانی از جنس نور و محبّت، پیامبری الهی با دستانی سبز و لطیف، نهالی کاشته است. به آب دیده و خون دل آبیاریش کرده و به مهربانی همه را در سایه اش فرا می خواند تا در پناهش بیاسایند، از ثمراتش بهره گیرند و به یمن وجودش به سعادت رسند. اینک که آن باغبان مهربان، بار رحلت بسته است نهال یکتایش را به دست هایی توانمند می سپارد تا در فردایی نه چندان دور بر همه جهان سایه افکند و به درختی کهن بدل شود که همه خلق جهان را از ثمراتش بهره رساند. و ما امروز با غم فقدان آن مهربان بر دستانش بوسه می فرستیم او را سلام و درود می رسانیم و مهرش را سپاس می گوییم.
در مدینه که پا می گذاری آسمان دلت می گیرد. دلت در قفس سینه پرپر می زند. انگار این شهر را با هاله غم پوشانده اند. در صحن حرم که وارد می شوی چشمت که بر آن گنبد سبز می افتد مرغ دلت پر می کشد. جانت در مرز میان ماندن و پر زدن سرگردان می ماند. پاهایت بی حرکت می شود. اشک مجالت نمی دهد. دلت هوای حبیب رامی کند. هوای رسول مهر، پیامبر محبت، هوای آغوش رحیمانه ای را که در مهربانیش حرمان سال های سال غربت را از دوش وانهی. هوای نگاه زلال و روشنی را که یکسره انوار ایمان و معرفت در درونت ببارد و سِحر نگاهش تو را از گواراترین یقین های ناب لبریز کند. بی اختیار از ته دل زمزمه می کنی: «السلام علیک یا رسول اللّه ؛ سلام برتو ای بنده پاک خدا».
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ، هماره با عشق به انسان ها، رسالت بزرگ و خطیر خود را بر دوش گرفت. نگرانی او برای امتش و تلاش او برای نجات آنان از دست فریب ها، خدعه ها، نادانی ها و به انجام رساندن رسالتش بی مانند بود. تا آن جا که خود فرمود: «هیچ کس آن قدر که من در راه خدا اذیّت دیدم اذیت نکشید».
رحمت و درود بی پایان الهی بر آن پیام آور مهربان.
سال های سال از رحلت جانسوز تو می گذرد، امّا هنوز در ذره ذره عالم خاکی، بوی عطر تو پیچیده است. دل های مؤمنان هنوز طنین خوش الحان صدای تو را پژواک می کنند و خورشید، هر صبح از خجلت روی تو سرافکنده طلوع می کند.ای نور خدا، سال ها از عروجت به خانه معبود می گذرد امّا هنوز نگاهت گردونه خلقت را می چرخاند و وجود مبارکت حیات را در عالم هستی جاری می کند. ای دریچه فیض خدا،ای بلندترین بهانه هستی، ای رسول پاک خدا، سلام و درود بی انتهای حق برتو و بر خاندانت باد.
کوچه های مکّه و مدینه هنوز در غم غربت تو و در اندوه دل مهربانت که خانه آزارها و صبوری ها بود می گریند.ای روشن تر از نور، لطیف تر از مهربانی، آن روز که همه در خواب جهل به سر می بردند تو ندای بیداری سردادی. آن روز که همه، دل به گرداب رفاه دنیا سپرده بودند تو برای نجاتشان کوشیدی، آزرده شدی امّا از پای ننشستی. نور پاشیدی و در دل سوختی و اینک هنوز این پرتو نور توست که چراغ هستی را روشن می کند. تو را به گستره همه رنج هایی که تحمل کردی، به بلندای نوری که فروپاشیدی و به بی کرانی مهری که بر ما باریدی، سپاس می گوییم.
رسول خدا صلی الله علیه و آله ، چراغ روشن هدایتی بود که دست مهربان الهی در مسیر حرکت انسان ها بیفروخت تا راه سعادت و شقاوت روشن گردد و کس به جهالت ره نسپرد. مسیرحرکت انسان با حضور پر فیض او دیگر تاریک و ناشناخته نیست. و جز آنان که چشم بربندند و کوری پسندند و شقاوت برگزینند، کسی گمراه نخواهد شد. وجود پر برکت آن رسول الهی حجت خدا را بر بشر تمام کرد و بهانه و عذری باقی مگذاشت. پس آنان که در پی سعادتند منش او را پیشه کنند، به راه او روند و کلام او را درعمل به کار گیرند که به یقین، اینان به سعادت رسند.
کلام پر نور رسول خدا صلی الله علیه و آله چون دستی مهربان دست دل را می گیرد و یکسره تا وادی رحمت می کشاند. آن رسول بزرگوار درباره دنیا و زندگی در دنیا چنین می فرمایند: «در دنیا چنان باش که گویی غریبی یا رهگذر». «در دنیا چون میهمانان باشید هوس ها شما را از راه نبرد. بناهایی می سازید که در آن ساکن نمی شوید چیزهایی فراهم می کنید که نمی خورید و امیدها دارید که بدان نمی رسید».
حرمان حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله اندوهی بزرگ و حسرتی بی پایان است و تنها تسلای این حرمان بی انتها کلام گهربار اوست که دل را روشن می دارد. آن رسول رحمت در فرموده خود برترین زینت خلایق را این گونه معرفی می فرمایند که: «نیک خویی کن و خموشی طولانی برگزین. قسم به خدایی که جان من در دست اوست خلایق زینتی مانند آن ندارند».
کلام پیامبر صلی الله علیه و آله و منش آن بزرگوار همواره چراغ هدایت انسان ها و راهنمای بشر به سوی سعادت بوده و هست. ایشان در گوشه ای از سفارشات خود به امت اسلامی می فرمایند: «اموال خود را به وسیله زکات محفوظ دارید، مریضان خود را با صدقه مداوا کنیدو برای جلوگیری از بلا به دعا متوسل شوید».
رسول خدا صلی الله علیه و آله امت نوپای اسلامی را ترک می گوید در حالی که سخت نگران آینده این امت است. در تمام مدت رسالت خود بارها و بارها یاران را به توصیه ها و سفارشات مختلف ارشاد فرموده است و تا آخرین لحظات عمر نیز از این ارشاد فرو نمی نشیند و برای رهایی امت از انحراف و گمراهی آنان را به دو حصار امن و محکم یعنی قرآن و اهل بیت علیهم السلام سفارش کرده و تأکید می کند که هرگز این دو ریسمان محکم نجات را رها نکنید که جز به واسطه این دو به سعادت نخواهید رسید. زهی سعادت آنان که کلام او را با گوش جان بشنوند و به این دو ریسمان الهی تمسک جویند و رستگار شوند.
حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام یار و یاور پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در لحظات سختی و تنهایی و برادر و ولیّ امر او در هنگام رحلت او چنین می فرماید: «پدر و مادرم فدای توای رسول خدا، با مرگ تو رشته پیامبری و فرود آمدن پیام الهی و اخبار آسمانی گسست. مصیبت تو، دیگر مصیبت دیدگان را به شکیبایی واداشت و همه را در مصیبت تو یکسان عزادار کرد. اگر به شکیبایی امر نمی کردی و از بی تابی نهی نمی فرمودی، آن قدر اشک می ریختم تا اشک هایم تمام شود و این درد جانکاه همیشه در من می مانْد و اندوهم جاودانه می شد که همه این ها در مصیبت تو ناچیز است. چه باید کرد که زندگی را دوباره نمی توان بازگرداند و مرگ را نمی شود مانع شد پدر و مادرم فدای تو! ما را در پیشگاه پروردگارت یاد کن و در یاد خود نگه دار».
مولی الموحدین امام المتقین علی علیه السلام در توصیف منش پیامبر صلی الله علیه و آله و درباره برخورد ایشان با امور دنیایی چنین می فرمایند: «پس به پیامبر پاکیزه و پاکت اقتدا کن که راه و رسم او اسوه ای است برای الگوطلبان و مایه فخر و بزرگی است برای کسی که خواهان بزرگواری باشد. پیامبر صلی الله علیه و آله با دل از دنیا روی گرداند و یادش را از جان خود ریشه کن کرد همواره دوست داشت که جاذبه های دنیا از دیدگانش پنهان ماند و از آن لباس زیبایی تهیه نکند و آن را قرارگاه دایمی خود قرار ندهد. از دنیا چندان نخورد که دهان را پر کند: به دنیا با گوشه چشم نگریست، او با شکمی گرسنه از دنیا رفت و با سلامت جسم و جان وارد آخرت شد. کاخ های مجلل نساخت تا جهان را ترک گفت و دعوت پروردگارش را پذیرفت. برماست که از او پیروی کنیم و راه را تداوم بخشیم».
نزدیک ترین یاور پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله برادر و جانشین او امام علی علیه السلام در توصیف مکارم والای اخلاقی آن حضرت چنین می فرماید: «پیامبر صلی الله علیه و آله پیشوای پرهیزکاران و وسیله بینایی هدایت خواهان است. چراغی با نور درخشان و ستاره ای فروزان و شعله ای با برق های خیره کننده و تابان است. راه و رسم او با اعتدال و روش زندگی او صحیح و پایدار و سخنانش روشنگر حق و باطل و حکم او عادلانه است. دفع کننده لشکرهای باطل و درهم کوبنده شوکت گمراهان است.
بار سنگین رسالت را بر دوش کشید به فرمان [خدا] قیام کرد و با شتاب در راه خشنودی [خدا] گام برداشت و حتی یک قدم عقب ننشست. اراده اش سست نشد در اجرای فرمان [خدا[ تلاش کرد تا آن جا که نور حق را آشکار و راه را برای جاهلان روشن ساخت تا دل هایی که در فتنه و گناه فرو رفته بود هدایت شد».
خدایا، به غربتمان در زمین بنگر. حرمان بی انتهایمان را نظاره کن. از درک محضر پر خیرو مبارک رسولت محروم مانده ایم. دلهامان در عطش یک قطره از زلال حیات بخش نگاهش خشکیده است. دستهامان سال های سال از دامن پر مهرش فاصله گرفته و دلِ زنگار گرفته مان، وادی به وادی از او دورتر می شود. خدایا، به حرمانمان بنگر و نسیم حضور آخرین گل بوستان ولایتش را به تسلایمان بفرست.
مهدی جان،ای شیرین ترین مرهم دردها و سختی ها،ای گواراترین تسلا در فقدان رسول خدا، امروز ما همه به تعزیت تو می گرییم و به هم دردی تو ناله سر می دهیم ای شبیه ترینِ خلق در صورت و سیرت به رسول خدا، در این مصیبت بزرگ ما به تسلیت تو سیاه می پوشیم بیا، بیا و ما را که در حرمان زیباترین انوار بهشتی و در حسرت دیدار روشن ترین خورشیدهای نبوت و امامت سوخته دل گشته ایم به زلال نگاهت تسلا ده و در داغ جانسوز رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله مرهم دلمان باش.ای همه امید ما، مهدی جان.