سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

عدالت و جايگاه آن در قرآن

از مهم ترين مباحث موجود در فلسفه سياسي اصل عدالت است. طرح مسايلي هم چون مبحث عدالت در يک جامعه حاکي از حيات سياسي و عقلاني آن اجتماع است.

به گزارش مجله شبانه  باشگاه خبرنگاران، وبلاگ منتظران در جدیدترین نوشته خود آورده است:

از مهم ترين مباحث موجود در فلسفه سياسي اصل عدالت است. طرح مسايلي هم چون مبحث عدالت در يک جامعه حاکي از حيات سياسي و عقلاني آن اجتماع است. چرا که هيچ جامعه زنده و پويايي از طرح اين مسايل مستغني نيست. جامعه اي که اين مقولات را مطرح نمي کند، خبر از بي نيازي خود نمي دهد بلکه غفلت و بي دردي و انحطاط خود را آشکار مي سازد. از آن جا که عدالت اولاً: موضوعي است که ريشه در عقل و فطرت انسان ها دارد و ثانياً: در دين تاکيد بسياري بر آن رفته است و فرد در جامعه نيازي حياتي به آن دارد پس طرح مستمر آن در جامعه هم شرط دين داري است و هم شرط انسانيت. طبق ديدگاه بعضي از انديشمندان شرط اساسي ديني بودن جامعه اجراي عدالت است چرا که با اجراي عدالت است که مقتضيات رشد در جامعه ايجاد مي شود.1

جايگاه عدالت در علم و اخلاق:

عدل و عدالت يکي از اساسي ترين مفاهيم در باب سخن از عقل عملي است. حکيمان با تقسيم عقل به دو قسم عقل عملي و عقل نظري بر اين باورند که دامنه عقل عملي محدود به مفاهيمي هم چون تحسين عدالت، علم، شجاعت و تقبيح ظلم است.2 البته حق اين است که علم و شجاعت نيز وقتي پسنديده اند که مطابق عدالت باشند و الا علم آتش افکن و شجاعت مظلوم شکن نيز کم نبوده و نيست و حتي مفهوم شريفي چون راستگويي وقتي قابل تحسين است که بر طبق عدالت باشد وگرنه صداقتي که به ويراني و خون ريزي بيانجامد که هيچ ستايش عاقلانه اي را در خور نخواهد بود. با بيان فوق مي توان گفت که عدالت مفهومي در عرض ساير مفاهيم اخلاقي نيست بلکه اساسا عدالت معياري است که مي تواند سنگ محک تمام ارزش هاي ديگر و سنگ بناي تمامي ابعاد زندگاني انساني باشد.

تعريف عدالت:

افلاطون معتقد است که عدالت امري نسبتا پيچيده است که تنها تربيت يافتگان دامان فلسفه به آن دسترسي دارند و به ياري حس و تجربه نمي توان به آن رسيد.3 از نظر ارسطو عدالت«فضيلتي است که به موجب آن بايد به هر کس آن چه را حق اوست داد.»4 تعريف مورد نظر شهيد مطهري مشابه تعريف ارسطو است که حقوق افراد را بايد رعايت کرد و حق هر ذي حقي را به او داد.5 علامه طباطبايي معناي اصلي عدالت را اقامه مساوات ميان امور مي داند به اين که«به هر امري آن چه سزاوار است بدهي تا همه امور مساوي شود به هر يک در جاي خود که مستحق آن است قرار گيرد.»6 البته قاعدتا مراد از تساوي بين امور وقتي است که بين آن امور از جهت اختصاصات و استحقاقات تساوي برقرار باشد. چرا که نبايد عدل را به تساوي و نفع هر گونه تبعيض معني کرد. زيرا اين معني ايجاب مي کند که هيچ استحقاقي رعايت نشود و به همه به يک چشم نظر شود و اين عدالت عين ظلم است. نهايتا در تعريف عدالت بايد گفته آن چه متسالم عليه است اين است که: عدم تبعيض رعايت مساوات ميان همگان – البته با استحقاق هاي مساوي – اگر هم به عنوان تعريف عدالت پذيرفته نشود لااقل يکي از لوازم اصلي آن است.

اقسام عدالت

در يک تقسيم بندي کلي مي توان عدالت را به دو نوع الهي و بشري تقسيم کرد: عدل الهي يعني اين که خداوند نسبت به آن چه امکان وجود يا اکمال در وجود دارد رعايت استحقاق را مي کند و به آن افاضه وجود يا رحمت مي کند. يعني هر موجودي هر درجه از وجود و اکمال وجود که استحقاق و امکان آن را دارد دريافت مي کند و ظلم يعني منع فيض و امساک وجود از موجودي که استحقاق دارد. 7 عدالت بشري نيز خود قابل تقسيم به دو نوع عدالت فردي و عدالت اجتماعي است. مراد از عدالت فردي همان است که در علم اخلاق در باب تبديل قواي چهارگانه، عاقله، عامله، شهويه و غضبيه از آن بحث مي شود. عدالت اجتماعي در زمينه تعامل انسان در محيط و اشيا متولد مي شود. اين نوع عدالت بيشتر به حقوق في نفسه انسان ها و حقوق مربوط به روابط افراد جامعه با يکديگر مربوط مي شود. مبناي عدالت اجتماعي حقوقي است که انسان ها به صرف انسان بودن و به دليل عضويت در اجتماع از آن ها برخوردارند. شاخصه هاي زير را براي عدالت اجتماعي مي توان شمرد: عدالت اداري، عدالت اقتصادي، عدالت قضايي، عدالت سياسي و... .

انواع حق و نظر قرآن در رابطه با آن ها

قرآن و حقوق بشر:

الف) حق حيات: نخستين حق طبيعي انسان ها حق حيات است. از ديدگاه قرآن حيات هر انسان به اندازه حيات تمامي انسان ها ارزش دارد: من قتل نفس بغير نفس او فساد في الارض فکانما قتل الناس جميعاً و من احياها فکانما احيا الناس جميعا(مائده، 5/32) در نگاه قرآن به مسأله حيات انسان ها فراتر از حق نظر شده و از آن به عنوان تکليفي بر عهده هر شخصي ياد شده است به اين معني که هر فرد موظف به حفظ حيات خود: لا تلقوا با يديکم الي التهلکه(بقره، 2/195) و نجات جان افرادي است که در معرض خطر قرار دارند.
ب)حق داشتن کرامت: در ديدگاه قرآن انسان موجودي است که توان رسيدن به مقام خليفة الهي را داراست و خداوند در او از روح خود دميده است: و نفخت فيه من روحي؛ و به او کرامت عطا کرده است: و لقد کرمنا بني آدم(ص، 38/72).
ج) برقراري مساوات: مساواتي که قرآن ميان انسان ها قايل است شامل دو قسمت عمده مساوات در اصل انسانيت و مساوات در حقوق و اجراي قوانين و احکام مي باشد، که جهت اثبات اين مطلب مي توان به ترتيب به آيات زير اشاره کرد:
يا ايها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثي و جعلناکم شعوبا و قبايل ان اکرمکم عندالله اتقيکم(حجرات، 49/13) اي مردم، شما را از مرد و زني آفريديم و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانديم تا با يکديگر شناسايي متقابل حاصل کنيد. در حقيقت ارجمند ترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست. ان الله يامرکم ان تودوا الامانات الي اهلها و اذا حکمتم بين الناس ان تحکموا بالعدل(نساء، 4/58) خداوند به شما فرمان مي دهد که سپرده ها را به صاحبان آن ها رد کنيد و چون ميان مردم داوري کنيد عدالت را رعايت كنيد. در تفسير الميزان در ذيل آيه و امرت لاعدل بينکم(شوري، 42/15) آمده است: معناي جمله مورد بحث اين است که من مأمور شده ام بين شما عدالت را برقرار کنم، يعني همه را به يک چشم ببينم، قوي را بر ضعيف و غني را بر فقير و کبير را صغير مقدم ندارم و سفيد را بر سياه و عرب را بر غير عرب و هاشمي را و يا قريشي را بر غير آنان برتري ندهم. 8 پس از نگاهي اجمالي که به مساله حقوق انسان ها از ديدگاه قرآن شد، اينک به بررسي مسأله عدالت از ديدگاه قرآن به عنوان يکي از اهداف اساسي حکومت مي پردازيم.

تامين عدالت در قرآن:

عدالت در ستون ديني عامل دوام و بقاي حکومت ها دانسته شده و مهم ترين هدف پيامبران الهي را تشکيل مي دهد: ولقد ارسلنا بالبينات و انزلنا معهم الکتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط(حديد، 57/25) به راستي پيامبران خود را با دلايل آشکار روانه کرديم و با آن ها کتاب ترازو فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند. ولکل امه رسول فاذاجاء رسولهم قضي بينهم و هم لا يظلمون(يونس،10/47) و هر امتي را پيامبري است پس چون پيامبرشان بيايد ميان شان به عدالت داوري مي شود و به آنان ستم نرود. شهيد مطهري در باب اهميت عدالت مي نويسد: کلام اسلامي بيش از هر چيز به مساله عدل پرداخت، فقه اسلامي قبل از هر چيز مساله عدل برايش مطرح شد و در جهان سياست اسلامي بيش از هر کلمه اي کلمه عدل بگوش مي خورد.9 بطور کلي در اعتقاد مومنان عدالت هم منشأ احکام ديني است و هم مقتضاي آن ها، و حکمي که عادلانه نباشد ديني نيست هيچ حکم قانوني در نظام اسلام نيست مگر اين که از عدل سرچشمه گرفته است و عدالت در اسلام از اصولي است که هيچ تخصيص بردار نيست. 10 اهميت و جايگاه والاي عدالت در اسلام از يک طرف و وابستگي تحقق آن به ابزارهاي حکومتي و قدرت از طرف ديگر نشان گر آن است که حکومت ديني ناگريز است که عدالت را به عنوان يکي از اهداف اساسي خود برگزيدن تا از مسير ديني بودن خارج نشود. آيات بسياري در قرآن در باب لزوم توجه به تامين و برقراري قسط و عدل در قرآن به چشم مي خورد که در اين جا به قدر حوصله پژوهش به نمونه هاي مختصري از آن ها اشاره مي شود:

1. عدالت قضايي

خداوند خطاب به داوود(ع) که از نخستين پيامبراني است که به تشکيل حکومت پرداخته است از او مي خواهد که بين مردم به حق داوري کند و از خواهش هاي نفساني پيروي نکند: يا داوود انا جعلناک خليفه في الارض فاحکم بين الناس و لا تتبع الهوي(ص، 38/26) اي داوود، ما ترا در زمين خليفه گردانديم پس در ميان مردم به حق داوري کن و از هوي پيروي نکن. در آيه ديگري آمده است: ان الله يامرکم ان تودو الامانات الي اهلها و اذا حکمتم بين الناس ان تحکموا بالعدل(نساء، 4/58) خداوند، به شما فرمان مي دهد که سپرده ها را به صاحبان آن ها رد کنيد و چون ميان مردم داوري مي کنيد به عدالت داوري کنيد.

2. عدالت اقتصادي

علامه طباطبائي در ذيل آيه قل امر ربي بالقسط، با بيان اين که راغب قسط را«بهره عادلانه» معني کرده است مي گويد: پس مقصود از جمله مزبور اين خواهد بود که بگو پروردگار من به گرفتن بهره عادلانه و ملازمت و ميانه روي در همه امور و ترک افراط و تفريط کرده است.12هم چنين در ذيل آيه: «ولقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الکتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط»(حديد، 57/25) در تفسير الميزان به نقل از برخي مفسران آمده است که معناي آيه اين است: ما ترازو را نازل کرديم تا مردم را به عدالت در معاملات خود عادت دهيم، در نتيجه ديگر خسارت و ضرري نبينيد، اختلالي در، وزن ها پديد نيايد و نسبت ميان اشيا مضبوط شود چون قوام اجتماع به معاملاتي است که بين آنان داير است و يا مبادلاتي که با دادن کالا و گرفتن آن کالا صورت مي گيرد و معلوم است که قوام اين معادلات و مبادلات در خصوص کالاهايي که بايد وزن شود به اين است که نسبت ميان آن ها محفوظ شود و اين کار را ترازو انجام مي دهد.13 هم چنين قرآن به اين فروشندگاني که در امر خريد و فروش جانب عدالت را رعايت نمي کنند وعده عذاب داده است: ويل للمطففين. الذين اذاکتالوا علي الناس يستوفون. و اذا کالوهم او وزنوهم يخسرون.(مطففين، 83/1تا3) واي بر کم فروشان. که چون از مردم پيمانه ستانند تمام ستانند – و چون براي آنان پيمانه يا وزن کنند به ايشان کم دهند.

3. عدالت سياسي

منظور از عدالت سياسي اين است که طبقه فرمانروا حقوق سياسي مردم را عطا کند و مردم نيز حقوق طبقه حاکم را، حقوق طبقه حاکم همان اطاعت است و البته طبق بيان امام علي(ع) نصيحت و تذکر به حاکم در حضور و غيبت، نيز حقي است که حاکم بر مردم دارد. در قرآن خطاب به مومنان آمده است: اطيعوالله و اطيعوالرسول و اولي الامر منکم.(نساء، 4/59) خداوند را اطاعت کنيد و از رسول و صاحب امرتان فرمان ببريد. پيرامون حقوق سياسي مردم نيز مي توان به آيات مربوط به مشورت و شوري مثل: و امرهم شوري بينهم و آيات مربوط به امر به معروف و نهي از منکر اشاره کرد: کنتم خير امه اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر. نتيجه اين که در قرآن عدالت به صورت بسيار گسترده مورد توجه و عنايت واقع شده است. عدالت به معناي فردي رسالت انبياء معرفي شده است: ولقد ارسلنا رسلنا... ليقوم الناس بالقسط. در باب ارتباط اين دو با هم بايد گفت عدالت بيروني و اجتماعي پرتوي از عدالت دروني و فردي است. 14 مادام که آدميان از درون الزام و تعهدي به اخلاق نداشته باشند و فقط از قوانين قضايي و حقوقي بترسند بار عدالت به سر منزل کمال انساني نخواهد رسيد. آيات ابتدايي سوره مطففين حاوي توجه به هدايت انسان در قالب عدالت فردي و اجتماعي در کنار يکديگر است.
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.