مجله
شبانه باشگاه خبرنگاران،*روزنامه جام جم صبح امروز یادداشتی به قلم زهرا عرب با این عنوان منتشر کرد:
مُسَكِّنهاي كماثر و زودگذردر پي افزايش شديد آلايندهها و بحراني شدن هواي پايتخت و چند كلانشهر كشور، افزون بر تعطيلي ادارات و مراكز آموزشي، محدوديت تردد خودروها از در منازل براساس زوج و فرد بودن پلاك نيز چند روزي است در تهران اجرايي شده و براساس آخرين خبرها تا اطلاع ثانوي هم ادامه دارد.
موضوع آلودگي هوا در تهران و كلانشهرها موضوع تازهاي نيست. شهروندان سالهاست ذرات آلاينده را ميبلعند و انگار ريههاي آنها به استنشاق اين هوا عادت كرده است.
كارشناسان هم همواره نسبت به افزايش بيماريها در نتيجه آلودگي هوا هشدار ميدهند، اما سالانه حدود يكميليون و 400 هزار خودرو به 14 ميليون خودرويي كه در گذرگاههاي كشور تردد ميكنند، افزوده ميشود؛ از مجموع 3ميليون و 700 هزار موتور سيكلت در تهران، فقط سالانه 5/1 ميليون موتور معاينه فني ميگيرند، در حالي كه اين وسيله نقليه، عامل 22 درصد آلودگي هواي تهران است.
ناوگان خودروهاي فرسوده و مينيبوسها و اتوبوسهاي دودزا هم همچنان فعال است، به گونهاي كه فقط يكصد هزار خودرو فقط در تهران بايد از رده خارج شود و 5/2 ميليون خودرو هم بايد معاينه فني شوند. به اين آمارها اضافه كنيد هزاران نفر از شهرونداني كه بر اثر بيماريهايي كه با آلودگي هوا تشديد ميشود، جان خود را از دست ميدهند.
همه اينها در حالي است كه براساس پژوهشهاي انجام شده، توسعه حملونقل عمومي بويژه مترو و نيز كاهش استفاده از سوخت فسيلي تنها راه برونرفت از اين وضع است. همچنين استانداردسازي خودروها و سوخت مورد استفاده را هم نميتوان ناديده گرفت. اين تجربه در كشورهاي ديگر هم كارايي خود را اثبات كرده، اما در كشور ما اختصاص بودجه و اعتبارات مترو همچنان در ميان اختلافات مسئولان دست و پا ميزند و طي سالهاي اخير آنها نتوانستهاند در اين موضوع به نقطه اشتراكي برسند.
بنابراين مسئولان ذيربط به جاي ارائه راهكارهاي اساسي براي حل معضل آلودگي هوا، همواره به شيوههايي متوسل ميشوند كه چون مسكني كماثر و زودگذر، فقط براي چند روز شهروندان را از بحران دور ميكند؛ راهكارهايي چون كاهش ساعات كاري ادارات، تعطيلي شهر، افزايش محدوده طرح ترافيك و بتازگي تردد خودروها براساس زوج و فرد از در منازل كه بيش از پيش مردم را محدود ميكند و بيترديد نه تنها براي بخشي از آنها كه بايد سالمند بيمار خود را به مركز پزشكي ببرند يا براي امرارمعاش خود مسافربري كنند يا... خوشايند نيست، بلكه راهكار ريشهاي براي كاهش آلودگي هم به شمار نميرود. ضمن اينكه هر يك روز تعطيلي هم به گفته كارشناسان خسارت جبرانناپذيري بر اقتصاد كشور به جا ميگذارد.
بنابراين بايد ديد براستي دستگاههاي متولي در اين خصوص چه كردهاند و آيا نهادهاي نظارتي نبايد در اين خصوص به وظيفه خود عمل نمايند و با هر گونه كوتاهي درخصوص سلامت مردم برخورد كنند؟!
به دنبال سخنرانی روز گذشته احمدی نژاد در خصوص موضوع گزینش،روزنامه کیهان در ستون یادداشت روز خود مقاله ای به قلم حسين شريعتمداري با این مضمون منتشر کرد:
اندوه درگذشت آیت الله تهرانی، شاگرد بزرگ حضرت امام خمینی(ره) ،غلامرضا بني اسدي را بر ان داشت تا در ستون یادداشت روز روزنامه خراسان این چنین بنویسد:
«ملاي نراقي» امروزتو، جلوداري چه وقتي مي خواهي، امام نماز باشي و نمازهايي را که به جلوداري ات تکبيرة الاحرام خوانده اند به آسمان ببري و چه وقتي «اسفار» عشق را به «اربعه» رسانده و رو به مردم آوردي تا دست شان را بگيري و آنان را تا خدا ببري؛ تو، جلوداري، چون خود اين راه را طي کرده بودي لذا وقتي رو به قبله اي براي نماز يا رو به مردمي براي وعظ، رو به خداي قبله داري... تو معلم بودي اي اخلاق مدار بزرگ، که بسياري از مردمان در نگاه، کلام و اشارت هايت راه بزرگي مي جستند و اين قلم نيز بسيار سطور «سياه» خود را در پرتو اشارت هاي نوراني ات «سپيد» نوشت و آن چه امروز اشک مي شود و از ديده اين قلم مي تراود، اداي دين است به تويي که بارها و بارها، نه در محضر نوراني حضرت تان بلکه از راه دور در بازخواني مکتوب واژه هايتان، چراغ مي يافت و جان روشن مي کرد و «جار» مي زد مردمان را که «سپيد» اين جاست، روشني اين جاست، چشم برگيريد از راهي که جز سياهي نيست.
آيت ا... بزرگ، کلمات شما، مثل آيات راه بود. تندروي ها را به اعتدال مي خواند، موقف هاي خطرناک را پرتگاه ها و سنگ باران ها را، هشدار مي داد تا مباد ندانسته در خطرها و افتادن به پرتگاه ها و... ايمان خويش را از دست بدهيم.
شيخ بزرگ! وقتي از زشتي هاي دروغ مي گفتي هر که را نه تنها بهره اي از ايمان، اگر مقداري عقل معاش هم بود، در مي يافت از اين بذر دروغ، هرگز و هرگز و هرگز، چيزي جز «هيچ» نخواهد روئيد و آن هيچ هم چنان پاپيچ دروغگو خواهد شد که او را با سر به جهنم اندازد.
حاج شيخ! شما براي من و خيلي از ماها بسان «ملاي نراقي امروز» بوديد و کلام شما چونان «معراج السعاده» بود و به کار بستن آن عين سعادت که آدمي را تا رفعت عبوديت پرواز مي داد، عقل در محضر شما اوج مي گرفت، قدر مي يافت، تا جايي که قوه خشم و وهم و شهوت را به اختيار درمي آورد تا آدمي به ايماني برسد که هرگز، تن به اسارت «خشم» و «شهوت» نسپارد و «وهم» را چنان مهار کند که رهزن عقل و دين نشود.
آشيخ مجتبي تهراني، شما صداقت را چنان به رفتار درآورده بوديد که هر کس گفتارتان را مي شنيد و يا مي خواند، در تجسم اين گفتار به خودتان مي رسيد و هر کس رفتارتان را مي ديد مي توانست در شرح آن، هماني را بنويسد که از کلامتان جاري مي شد. استاد بلند قامت و آسماني، کوچ تان براي زمين و زمينيان ثلمه بزرگي است که هيچ چيز جاي آن را نمي گيرد.
زمين، بي شما يکي از «وتدها» و پايه هاي قرار خود را از دست داد و زمان يکي از نشانه هاي حقيقت را و ما - مردمان - آيت اللهي را که ما را به سوي خدا مي برد. اين کوچ بر ما سنگين است هر چند شما سبکبال تا اوج در پروازيد، ما اما چشم به آسماني داريم که شما را در آغوش گرفته است و دست بر دعا، که دگرباره «مادر دهر» چون شما فرزند بزايد، فرزندي که بيايد و اخلاق مردمان را بپيرايد و غبار از جان ها و کف از آب برگيرد تا عطر ناب اخلاص همه جا بپيچد...
محمد كاظم انبارلويي سر مقاله امروز روزنامه رسالت را به این عنوان اختصاص داد :
رسايل شيخ اشتباه نشود، نميخواهم راجع به يكي از ارزشمندترين كتب اصولي يعنيفرايدالاصول نوشته شيخ اعظم مرتضي انصاري سخن بگويم.
سخن از مباحث علم اصول هم نيست. حتي راجع به "قطع"،" ظن" ، "برائت" ،" استصحاب" ، " تعادل وتراجيح" هم در حوزه سياست نميخواهم سخن بگويم. اما قدري ميخواهم در مورد رسايل شيخ يعني جناب آقاي عسكراولادي بهعنوان يكي از شيوخ اصولگرايان بگويم كه اين روزها نامهها، مصاحبهها و موضعگيريهايش مورد طعن عدهاي از يك سو و مورد تأمل و دقت عدهاي از سوي ديگر شده است.
عسكراولادي كسي است كه داراي تجربه حضور در متن حداقل 5 فتنه در تاريخ معاصر بوده است؛ فتنه مليون ضد ملي و ضد اسلام در نهضت ملي شدن نفت، فتنه منافقين وليبرالها در نهضت امام خميني(ره) ، فتنه منتظري و باند مهدي هاشمي، فتنه ملوچ و منوچ در 18 تير78 و بالاخره فتنه خروج از حاكميت و خروج بر حاكميت دوم خرداديها در سال88.
سخنان وي در سالگرد 9 دي يك بازخواني متفاوت از فتنه 88 و نگاه جديد به سران فتنه، بستر سازان فتنه و عوامل و عناصر اصلي فتنه بود. برخي بدون آنكه استناد به سخن او كنند، با شتابزدگي آن را "تبرئه" و " تطهير" اهل فتنه خواندند اما كساني كه دقت در صغري و كبري بحث او داشتند چنين داوري را نداشتند.
مواضع صريح و شفاف آقاي عسكراولادي در موردشكلگيري فتنه در سال 88 و پس از آن چيزي نيست كه بشود از حافظه تاريخي مردم ونخبگان پاك كرد و بر آن برچسب" تبرئه" و " تطهير" اهل فتنه زد. عسكراولادي و يارانش در دوران فتنه منافقين و بني صدر با راهبرد امام(ره) كاري كردند كه نظام در تصفيه منافقين وليبرالها كمترين تلفات را داشته باشد.
ياران او هم در شاخه نظامي وامنيتي و هم در شاخه سياسي در صف اول نبرد با منافقين بودند.تجربه زندان آنان در زمان طاغوت، در مقابله با منافقين و خط روشنگري آنان بسياري از جوانان كشور را از افتادن در دام مهلكه نفاق وكفر نجات داد و اين درتاريخ معاصر ثبت است. مجموعه نامهها ومقالات و پرسش و پاسخهاي او درباره اهل فتنه و جلوگيري از بازتوليد فتنه در انتخابات 92 را ميتوان در موارد زير خلاصه كرد:
1- سران فتنه و فتنهانگيزان اصلي، آمريكا ، رژيم صهيونيستي و انگليس مكار هستند اگر از اين سه دشمن اصلي انقلاب غفلت كنيم از يك سوراخ 10 بار گزيده خواهيم شد.
2- لايههاي فتنه در داخل وخارج بايد مورد بازخواني قرار گيرد، خوش خيمها و بدخيمها جدا شوند ، عوامل و عناصر اصلي وبستر سازان واقعي تفكيك شود وبراي هر كدام موضع دقيق و برخورد جدي مطابق قانون و شرع داشته باشيم.
3- فضاي سياسي كشور را در آستانه انتخابات از حالت منازعه درآوريم. يك رقابت جدي، قانونمند و اخلاقي را تعريف كنيم وادبيات رقابت سالم را با آموزههاي ديني و اخلاقي تبليغ و ترويج كنيم.
4- مبتني بر اين ادبيات، رقابت را پس از پايان انتخابات، با اعلام رسمي منتخب ملت به "رفاقت" تبديل كنيم. اقتدار ملي وامنيت ملي كشور را با حضور گسترده مردم به پاي صندوقها به رخ دشمنان نظام بكشيم.
5- از افراط و تفريط در نقد رقبا پرهيز كنيم. هر آنكس را كه صلاحيت او از سوي شوراي نگهبان تاييد شد و مورد اعتماد مردم قرار گرفت رئيس جمهور خودمان بدانيم.
6- از جنگ نرم دشمن غفلت نكنيم و از سربازگيري آنها از درون انقلاب جلوگيري كنيم. حتي آنانكه به سربازي و بيگاري براي دشمن رفتهاند با روشنگري به خيمه انقلاب برگردانيم.
7- 9 دي يك روز تاريخي براي ملت بود از اين باب كه توطئههاي دشمن شكست خورد و همه ملت زير سقف ايران وفاداري خود را به نظام و رهبري تجديد كردند و اهل فتنه را رسوا نمودند.
بصيرت، آگاهي ، زمان سنجي، شجاعت و اقتدار مردم را دستكم نگيريم. مردم نيك ميدانند كجا بودند، الان كجا هستند و چه آينده شفاف وروشني در انتظار آنهاست. به مردم اعتماد كنيم.
صبح امروز روزنامه حمایت مقاله ای با این عنوان منتشر کرد:
هراس چندگانهروابط ميان امارات و مصر در هفتههاي اخير با تنش هاي بسياري همراه شده است چنانكه در روزهاي اخير، چندين تبعه مصري در امارات بازداشت شدهاند. در همين حال منابع مصري از دخالت امارات در امور اين كشور خبر دادهاند. بررسي روند مناسبات ميان دو كشور نشان ميدهد كه از زمان سرنگوني مبارك در مصر، رفتارهاي امارات در قبال اين كشور با دگرگوني بسياري همراه شده است.
به گونهاي كه برخي منابع خبري از اختلاف های گسترده ميان دو كشور خبر دادهاند. تاخير از سفر مرسي ریيس جمهور مصر به امارات از نشانه هاي اين اختلاف ها ميباشد. در باب نگاه منفي امارات به مصر چند نكته قابل توجه است. نخست آنكه امارات از الگو شدن قيام مردم مصر براي مردم امارات در هراس است.
نمود اين هراس را در سركوبها و بازداشتهاي صورت گرفته در اين كشور ميتوان مشاهده كرد. چنانكه نهادهاي حقوق بشر در باب شدت گرفتن اين سركوبها هشدار دادهاند. اماراتيها با سانسور اخبار مصر و اعمال سياستهاي سخت گيرانه در قبال اتباع مصري تلاش دارند تا از گسترش نگرش انقلابي مصريها در امارات جلوگيري کنند. دوم آنكه اماراتيها مانند سران برخي ديگر از كشورهاي عربي نظير عربستان، از تفكرات اخواني به شدت در هراس بوده و آن را مغاير با سياست هاي خود ميدانند.
هر چند اين كشورها با رشد تفكرات اخواني برآنند تا از آن براي مقابله با مقاومت و حتي شيعيان بهرهبرداري كنند، اما در باطن اعتمادي به آن نداشته و اخوانيها را دشمنان خود ميدانند. نمود عيني اين امر را در زمان اشغال كويت توسط صدام ميتوان مشاهده كرد كه به رغم هزينههاي بسيار عربستان و متحدانش، جريانهاي اخواني از پذيرش خواست اين كشورها خودداري و در عوض به از گرماي روابط با صدام سخن گفتند. اكنون بسياري از كشورهاي عربي جريانهاي اخواني را دشمناني ميدانند كه با بهرهگيري از شرايط نامعلوم منطقه، به دنبال توسعه حوزه نفوذ خود ميباشند.
بر اين اساس نيز مشاهده ميشود كشورهاي عربي در كنار متحدان غربي خود، تلاش ميكنند تا با ايجاد تقابل ميان اخواني ها و جريان مقاومت منطقه و شيعيان ، تضعيف تمام اين طيفها را اجرايي سازند.با توجه به آنچه ذكر شد، ميتوان گفت كه نگرش امارات به مصر جديد ، نگاهي كاملا منفي ميباشد و براي مقابله با آن، ابزارهاي متعددي را به كار گرفته است. از ميليونها دخالت براي ناآرام سازي فضاي داخلي مصر گرفته تا اعمال محدويتها و بازداشت اتباع مصري به بهانههاي امنيتي، از جمله اين اقدامات است.
البته امارات توان مقابله گسترده با مصر را ندارد، بنابراین تلاش ميكند تا به صورت كج دار و مريز با اين كشور برخورد کند. چنانكه مقامات اين كشور ادعاي همگرايي با قاهره را مطرح و ادعاي دخالت در امور مصر را مردود دانستهاند. اقداماتي كه با آزاد سازي اتباع مصري، ميتواند تكميل شود هر چند كه در باطن امارات همچنان مصر را رقيب و دشمن خود ميداند و به صورت پنهان و آشكار طرح مقابله با آن را اجرا خواهد كرد.
روزنامه جمهوری اسلامی ستون سرمقاله امروز خود را به مقاله ای با عنوان « دولتمردان ترك از مردم فاصله ميگيرند» اختصاص داد:
بسمالله الرحمن الرحيمعبدالله گل، رئيسجمهور تركيه، بعد از مدتها سكوت درباره مسائل منطقه، وارد مسابقهاي خطرناك با دوست و هم حزبي خود "رجب طيب اردوغان" شد و سخناني به زبان آورد كه در انحراف از مسير واقع بيني بسيار جلوتر از اظهارات اردوغان است. گل، در مصاحبهاي با نشريه آمريكايي "فارن پاليسي" گفته است: "تركيه نخواهد پذيرفت يك كشور همسايه سلاحي در اختيار داشته باشد كه تركيه آن را در اختيار ندارد. ما به هيچ وجه اين موضوع را دستكم نميگيريم". وي اين سخن را در پاسخ سؤال خبرنگار اين نشريه درباره فعاليتهاي هستهاي ايران گفته است.
متأسفانه رئيسجمهور تركيه براي امنيت رژيم صهيونيستي نيز دل سوزانده و با ادعاي اينكه نگرش آنكارا نسبت به اين موضوع، نگرشي واقعگرايانه است، تضمين امنيت رژيم صهيونيستي را مهمترين موضوع منطقه دانسته و گفته است: "ما واقع بينتر هستيم و آنچه ميخواهيم، راه حل و رهيافتي جامعتر براي اين مسئله است. آنچه در اينجا مطرح است، تضمين امنيت اسرائيل در منطقه است و زماني كه اين امر تضمين شد، آنگاه قدم بعدي بايد از بين بردن اين سلاحها در كل منطقه باشد".
رئيس جمهور تركيه، در همين مصاحبه دچار تناقض گوئي هم شد و با تأكيد بر ضرورت توجه به نقطه نظرهاي ايران گفت: "مسئله اينجاست كه خودتان را در جايگاه ايران قرار داده و توجه كنيد كه ايرانيها تهديد بيروني را چگونه درك ميكنند". وي سپس، خلع سلاح رژيم صهيونيستي در مرحله بعدي را "گامي كليدي در توقف برنامه هستهاي ايران" دانسته است. وي علاوه بر اين، بار ديگر بر مواضع ضد سوري دولت تركيه تأكيد كرد و از تلاش خود براي همراه ساختن روسيه با سياست ضد سوري تركيه پرده برداشت.
در سخنان عبدالله گل، حداقل سه نقطه انحرافي وجود دارد كه از رهبران حزب عدالت و توسعه تركيه با ادعاي اسلامخواهي و شعارهاي حمايت از فلسطين بسيار بعيد به نظر ميرسد. نكته اساسي اينست كه عبدالله گل اگر رئيسجمهور كشوري نبود كه مردم آن با تمام وجود از رژيم صهيونيستي متنفرند و همواره در ابراز مخالفت با اين رژيم در صف اول قرار دارند، شايد مهم نبود كه خواستار تأمين امنيت رژيم صهيونيستي شود.
هنوز طنين سخنان حاميانه اردوغان، نخستوزير دولت تركيه كه آقاي عبدالله گل رئيس آن است، در گوش هاست كه در اجلاس داووس عليه شيمون پرز خروشيد و از جنايات صهيونيستها عليه زنان و كودكان فلسطيني سخن گفت و سپس جلسه را در اعتراض به اظهارات رئيس رژيم صهيونيستي ترك كرد. اعزام كشتي كمك به مردم غزه و حمايت انساني از آنان و تحويل گرفتن تعدادي كشته و مجروح كه قرباني جنايت صهيونيستها عليه مسافران همان كشتي بودند و موضعگيريهاي ظاهراً ضد صهيونيستي دولتمردان آنكارا نيز در ذهنها ثبت شده و در ماهها و روزهاي اخير با اظهارات و موضعگيريهاي جديد آنان مقايسه ميشود.
دولتمردان تركيه چگونه ميخواهند اين تضادهاي آشكار را براي مردم خود و براي ملتهاي مسلمان به ويژه مردم فلسطين توجيه كنند؟
نقاط انحرافي سخنان عبدالله گل يكي اينست كه ايران را به حركت در جهت دست يابي به سلاح اتمي متهم كرده است. اين، يعني تحت تأثير تبليغات آمريكا و رژيم صهيونيستي قرار گرفتن و اتهامات آنها عليه ايران را تكرار كردن. دو دهه قبل هنگامي كه شاگردان نجم الدين اربكان از شهرداري اسلامبول كار خود را شروع كردند و از ضرورت حاكم ساختن اصول و معيارهاي اسلامي در تركيه سخن گفتند، كسي فكر نميكرد آنها روزي براي راضي كردن آمريكا از خود حاضر شوند همسايه مسلمان خود را به آنچه مورد رضايت شيطان بزرگ است متهم نمايند.
نكته انحرافي دوم اينست كه رئيسجمهور تركيه خود را به تأمين امنيت رژيم صهيونيستي متعهد دانسته است. اين تعهد، ادامه راه رژيم لائيك و حكومت ژنرالهاي وابسته است كه دولمتردان كنوني تركيه با شعار پايان دادن به حكومت آنان به قدرت رسيدهاند. چگونه ميتوان پذيرفت سران يك دولت مدعي اسلام خواهي براي تأمين امنيت رژيمي كه هم سرزمين مسلمانان را غصب كرده و هم كودكان و زنان آنان را به جرم اعتراض به تضييع حقوق خود به خاك و خون ميكشد خود را متعهد بدانند؟
نكته انحرافي سوم اينست كه عبدالله گل عليرغم آگاهي از آنچه توسط سلفيها و القاعده و ساير گروههاي تروريستي در سوريه ميگذرد و با اينكه ميداند رژيم صهيونيستي از تضعيف جبهه مقاومت چه سود كلاني ميبرد، باز هم بر مواضع ضد سوري خود اصرار ميورزد و حتي خلع سلاح رژيم صهيونيستي در مقوله اتمي را در اولويت نميداند.
به عبارت روشن تر، رئيسجمهور تركيه معتقد است رژيم صهيونيستي بايد صدها كلاهك اتمي داشته باشد، آژانس بينالمللي انرژي اتمي به "ديمونا" دسترسي نداشته باشد، در همين حال جمهوري اسلامي ايران به جرم فعاليتهاي صلح آميز هستهاي به تلاش براي دستيابي به سلاح اتمي متهم شود، دولت سوريه نيز در برابر تروريستها و حاميان غربي و صهيونيست آنها تسليم شود و اينها همه براي تأمين امنيت رژيم صهيونيستي و در اولويت قرار داشتن امنيت اين رژيم غاصب و نامشروع ضروري است!
اظهارات و مواضع عبدالله گل و اردوغان، اگر هيچ مشكلي براي دولتمردان كنوني تركيه نداشته باشد، حداقل اين عارضه منفي را دارد كه فاصله آنها با مردم تركيه را زيادتر ميكند. به نظر ميرسد اين، طرحي است كه براي كنار گذاشته شدن سران حزب عدالت و توسعه از حكومت، تدارك ديده شده و البته به دليل اينكه با اجراي اين طرح آنها پشتوانه مردمي خود را از دست ميدهند بايد پذيرفت كه طرح موفقي خواهد بود. اردوغان و عبدالله گل، با جلب نظر مردم مسلمان تركيه توانستند به قدرت برسند و اكنون كه درحال فاصله گرفتن از مردم هستند با چه پشتوانهاي ميخواهند در قدرت باقي بمانند؟
عدم ارائه راهکار مناسب برای حل معضل آلودگی هوا از سوی مدیران روزنامه دنیای اقتصاد را برآن داشت تا مقاله ای به قلم یاسر میرزایی با این عنوان منتشر کند:
« نمره مردودي مديريت آلودگي»واقعیتها را بپذیریم. هوای تهران آلوده است. ذهن همه ما در پاییز و زمستان امسال حداقل ۳ بار آلودگی شدید را که در آن چشم، ساختمانهای کمی دورتر را نمیدید به خاطر دارد؛
سه باری که در آنها تنها لطف خدا و نه سیاستهای مدیران اجرایی، امکان تنفس دوباره را به شهرمان بازگردانده است.واقعیتها را بپذیریم. در تمام دفعاتی که آلودگی با باد یا باران شهر را ترک کرده است، به یقین میدانستهایم که تا پیش از آمدن فصل گرما، این بختک بار دیگر گلویمان را خواهد فشرد، اما به یقین دیدهایم که هر بار که آلودگی شدت میگیرد تا به حد جان نرسد، اقدامی صورت نمیگیرد. آلودگی کنونی شهر نمونهای بارز از این ماجرا است.
واقعیتها را بپذیریم. یک سال میگذرد که تعداد ماشینها در کشور از مرز ۱۴ میلیون گذشته است. هرچند مالکیت ماشین شاخص چندان مهمی نیست و آنچه مهم است میزان تردد است، اما در عین حال این شاخص هم نشان از میل به مصرف مردم دارد؛ هم فاصله داشتن مقدار و کیفیت عرضه حمل و نقل عمومی از میزان تقاضا؛ هم سیاستهای ضد و نقیض ترافیکی در تهران!
این واقعیتها ما را به کدام سو رهنمون میشود؟ از یک سو، معضل چنان بیخ گلوی شهر را گرفته است که باید سیاستی فوری برای آن اندیشید و از دیگر سو، معضل چنان سابقهدار است که اندیشیدن به سیاستهای بلندمدت، منسجم و همهجانبه ضروری مینماید.
از سیاستهای بلندمدت شروع کنیم: اولین قدم، توجه به این نکته عملگرایانه است که سیاستگذار و مردم باید به بدیلهای ممکن بیندیشند. فکر کردن به نقطه ایدهآل و رد کردن بدیلهای پیشنهادی به بهانه دور بودن از آن نقطه تنها نماینده یک حس غیرعملگرایانه است؛ بنابراین وقتی به ارزیابی یک سیاست میپردازیم باید آن را با بدیلهای ممکن دیگر و نه بهشت برين بسنجیم.
دومین قدم، توجه به این نکته تکراری اما همیشه فراموش شده است که «پیشگیری مهمتر از درمان است.» گذشتن از اولین آلودگی هر فصل سرد باید این شعار را در ذهن سیاستگذار پررنگ کند و او را برای هر آلودگی بعدی آماده کند. اگر طرح ترافیکی دارد، اگر میخواهد روزهایی را تعطیل کند، اگر میخواهد به صورت مقطعی حمل و نقل عمومی را زیاد کند و هر سیاست دیگری از این قبیل باید با فرض پیشگیری از آلودگی بعدی اجرا شود و نه پس از گرفتار شدن به آن! یادمان نرود که شوک و پیشبینیناپذیری دو آفت بزرگ برای اقتصاد کشور است. آویزه گوش نکردن شعار فوق، یعنی تصمیمهای ناگهانی برای رفع اورژانسی معضلات که کمترین نتیجه آن بیاعتماد شدن مردم به هرگونه برنامهریزی است.
وقتی از منظر کلان به مساله نگاه میکنیم چند ایراد اساسی خودنمایی میکند: سیاستهای نامناسب ترافیکی، حمل و نقل عمومی ناکافی و کمکیفیت، سوخت و موتورهای نامناسب برای احتراق پاک و مصرف بیرویه مردم از خودروهای شخصی. رفع هر کدام از این ایرادها نیازمند سیاستی بلندمدت و البته هماهنگ با یکدیگر است.
سیاستهای ترافیکی نیازمند بهروز شدن مدیریت این بخش به دانش روز و فناوریهای سخت و نرم جدید است. همچنین مطالعه و بهکارگیری تجربههای مشابه در کشورهای دیگر باید جلوی هر تکراری را بگیرد. درواقع مساله بحرانیتر از آن است که به فکر اختراع دوباره چرخ باشیم. اقتصاددانها درسهای ویژهای برای این مساله دارند که میتواند مورد ارجاع قرار گیرد.
حمل و نقل عمومی، البته بسیار به کندی توسعه مییابد و نیازمند هزینههای سنگین عمرانی و ماشینی است، اما در عین حال سعی در کمکردن هر چه بیشتر سیاستهایی که اثر یکدیگر را خنثی میکنند، ضرورت این مسیر است و جز به کارگیری خرد هزینه عمده خاصی ندارد. اندیشه ساده عقلانی میگوید: اگر شما بخش زیادی از فضای خیابانی را به عبور اتوبوس اختصاص دادید، ترافیک ماشینها در فضای باقیمانده بیشتر میشود؛ بنابراین باید فکری به حال توسعه جادهای یا کمکردن عبور و مرور ماشینها بکنید؛ ماشین قفل شده در ترافیک بیشتر یعنی آلودگی بیشتر!
بنزین مصرفی کشور بنا به آخرین اعلام مسوولان امر تماما تولید داخل است. البته برخی شایعهها در مورد بنزین تولیدی افراطی است، اما آنچه واقعیت دارد این است که کیفیت بنزین مصرفی چیزی بین استاندارد یورو۲ و یورو۴ است. پروژههای تولید سوخت یورو ۴ البته در حال توسعه است، اما هم شفافسازی روند پیشرفت این پروژهها و هم عزم جدی سیاستگذار به پیشرفت سریعتر این پروژهها بسیار حائز اهمیت است.
البته سوخت فقط بخشی از ماجرا است. ماشینهایی که در شهر در حال رفت و آمد هستند نیز استاندارد احتراقشان قطعا از یورو۴ پایینتر است. ادعای ملزم شدن خودروسازان داخلی از سال ۹۲ به ارائه ماشینهايی با استاندارد یورو۴ باید به طور جدی پیگیری شود و بحث خروج ماشینهای فرسوده نباید به خاطر مسائل زودبازدهتر به فراموشی سپرده شود.
برای سلیقه مصرفی مردم در مورد خودروی شخصی نیز باید فکری کرد. البته مردم نیز مسوول هستند و ایجاد فرهنگ ترافیکی درست نیز باید در برنامهها باشد؛ اما پیش از آن باید توجه کنیم که بالاخره برای هدایت مصرف مردم همیشه این تحلیلهای هزینه و فایده است که حرف اول را میزند.
وقتی قیمت سوخت اصلاح نشده است، قیمت محلهای پارک در خیابانها هنوز آنقدر بالا نیست که بازدارنده باشد، هنوز نیاموختهایم که وقتی جادهای با هزینه عمومی ساخته میشود باید از جیب استفادهکنندگان از آن جاده این هزینه تامین شود و مسیرهای ترافیکی مربوط به سالها پیش است، عجیب نیست که خیابانها مملو از ماشینهایی باشد که سم تولید میکنند. فرهنگ خوب است و مردم باید فرهنگی باشند، اما این مساله کوتاهی سیاستگذار را در عمل بهموقع و دقیق توجیه نمیکند.
اینها سیاستهای بلندمدت مربوط به آلودگی هوا بود، اما در کوتاهمدت نیز سیاستهایی را میتوان پیشنهاد داد که قطعا تعطیل کردن ناگهانی شهر آخرین آنها میتواند باشد. مساله نیازمند راهحلی جدی و قاطع است. طرح زوج و فرد اجرا شده در روزهای گذشته نشان داد که تعداد پلاکهای زوج یا فرد آنقدر هست که گره از مشکل ما نگشاید. احتمالا اجرای طرحهای ترافیکی گستردهتر و قاطعتر برای رفع زودهنگام مساله مفیدتر است.
گاه حتی دعوت مردم به خروج از شهر یا ایجاد ممنوعیتهایی برای ورود به شهر میتواند، اثرگذار باشد. گسترش محدوده طرح ترافيك ميتواند در دستوركار قرار گيرد و حتي پارک کردن در برخي خیابانهای شهر میتواند برای مدتی به طور کلی ممنوع شود و تعطیلیهای از پیش تعيینشده و مدون البته آخرین راهحل است.
شاعر میگفت: هوا را از من بگیر، خندهات را نه! امروز اما باید گفت: هوا را از من مگیر تا خنده بر لبانم بماند.