سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

دکتر سمیعی نسب

رتبه بندی های موسسات خارجی تا چه میزانی منطقی است

آیا امکان دارد تا رتبه بندی هایی بر این اساس که گاه و بی گاه توسط موسسات غربی منتشر می شود، به اهرم فشاری در جهت ایجاد فشار به کشور های مستقل و نا همسو با غرب تبدیل شود؟

اخیرا نشریه اکونومیست در رتبه بندی جدیدی که در مورد رفاه میان کشورهای جهان منتشر کرده، جایگاه ایران را با مقداری تنزل نسبت به 24 سال قبل ارائه کرده است. البته با مقایسه ای اجمالی میان جدول ارائه شده در سال 1988 و جدول 2012 به رغم تنزل چند پله ای، ولی شاهد بهبود جایگاه کشورمان و پیشی گرفتن از کشورهای دیگر هستیم. فارغ از این که در این رتبه بندی جایگاه بهتری نصیب ما شده و یا جایگاه پایین تری، این نکته به ذهن می آید که این رتبه بندی ها بر اساس چه معیار هایی انجام می پذیرد؟ آیا این معیارها معیارهای صحیحی است؟ آیا امکان دارد تا رتبه بندی هایی بر این اساس که گاه و بی گاه توسط موسسات غربی منتشر می شود، به اهرم فشاری در جهت ایجاد فشار به کشور های مستقل و نا همسو با غرب تبدیل شود؟
در راستای پاسخ به این سوالات رویداد مصاحبه ای با دکتر سمیعی نسب عضو هیئت علمی دانشگاه صورت دادیه است که مشروح آن در زیر آمده است:
آقای دکتر رتبه بندی جدید نشریه اکونومیست، در مورد رفاه در میان 80 کشور جهان منتشر شد که در جدول ارائه شده کشورمان به جایگاه 58 ام رسیده و نسبت به 24 سال قبل چند پله تنزل داشته است. حال سوالی که به ذهن مخاطبان می رسد این است که این رتبه بندی ها بر اساس چه معیار هایی محاسبه می شود؟
این رتبه بندی ها بر اساس یک سری استاندارد هایی صورت می گیرد که مبتنی هستند به مطلوب آن موسسه و یا دولت های آنان.
به عنوان مثال در شاخص سیاسی در مورد دموکراسی، استاندارد هایی تعریف شده است که متناسب با تعریف دموکراسی آن کشور و مبتنی بر همان استاندارد ها است. پس بسیار منطقی است که کشور ما با رویکرد اسلامی با آن استانداراد ها مطابقت نداشته باشد. پس وقتی معیار رتبه بندی، اولویت هایی لیبرالیستی باشد که از نظر ما نقاط منفی است، پس بسیار طبیعی است که ما جایگاه بالایی در این رتبه بندی نداشته باشیم.
حتی در بسیاری از موارد اگر در رتبه بندی هایی با چنین شاخص هایی رتبه بالایی داشته باشیم جای نگرانی است! در مورد فضای شاخص های اقتصادی همچون فضای کسب و کار، حقوق مالکیت و رفاه نیز همین قضیه دیده می شود. مثلا در مورد محیط کسب و کار، شاخصی وجود دارد به نام " حاکمیت قانون " که این حاکمیت قانون در مکاتب لیبرالی تعریفی مجزا از مکاتب اسلامی دارد. حال دولتی که سیاست های خود را بر مبنای مکاتب اسلامی بنا نموده در این شاخص جایگاه مناسبی از جانب غربی ها پیدا نخواهد کرد.
و یا در مورد رفاه و آزادی های مدنی، در بسیاری از رتبه بندی هایی که در این موضوع انجام می گیرد. هرج و مرج جنسی و حتی همجنس گرایی از مولفه های آزادی مدنی به شمار می رود! در حالی که از منظر اسلامی یکی از شاخصه های رفاه مسلمانان علاوه بر برخورداری از امکانات مادی و معیشتی مناسب، برخورداری از آزادی دینی در برگزاری مناسبت های مذهبی و ... نیز بسیار موثر است.
در مورد فضای اقتصادی چطور؟ هدف این موسسات از ارائه این رتبه بندی ها چیست؟
در واقع سازمان های بین المللی و سازمان هایی که این استاندارد ها را طراحی می کنند به دنبال گسترش و نفوذ اندیشه خود به در تمام دنیا هستند که این گسترش معیارها، تکه ای از پازلِ " جهانی سازی " مد نظر غرب است. در این صورت همه دنیا باید خود را با معیار های آنان تطبیق داده تا دارای شان و جایگاه شوند.
 در این رتبه بندی ها به صورت عامدانه به فرهنگ بومی آن کشور، از فرهنگ اقتصادی گرفته تا فرهنگ سیاسی و فرهنگ دینی و خانوادگی بی اعتنایی می شود. کارویژه این رتبه بندی ها این است که تمام دولت ها را به صورت غیر مستقیم تشویق به رعایت ضوابط و معیارهای غربی کرده و بهبود رتبه در جدول آنان نیز جایزه ایست که در قبال این طبعیت به به آنان داده می شود!
آیا اهداف دیگری نیز در این رتبه بندی ها دنبال می شود؟
بله. در پاره ای از مواقع ملاحظات سیاسی نیز در نتیجه این رتبه بندی ها و گزارشات موثر است. به دلیل ایجاد فضای سیاسی آرام در یک کشورهای همسو، نوع جمع آوری گزارشات به صورتی است که رتبه بهتری در رده بندی به آنان اختصاص یابد. به عنوان مثال جامعه آماریِ مد نظر آن موسسه ، در یک گزارش اقتصادی، از میان طبقات متوسط و مورفه انجام پذیرد. و همچنین در مورد کشورهای غیر همسو ومستقل، این روند به صورت معکوس انجام می پذیرد تا اهرم فشاری در جهت ایجاد فشارهای داخلی به حاکمیت آن کشورها باشد. 
البته گاهی رتبه بندی ها بر اساس معیار های خودشان نیز نتایج عجیب و غریبی را نشان می دهد. دلیل این که این معیار ها بر اساس استاندارد های خودشان نیز گاهی کارایی ندارد چیست؟
اشتباه در تعمیم این شاخصه ها گاهی اینقدر فاحش است که گاهی نتایج بحث بر انگیزی به دست می آید. به عنوان مثال در رتبه بندی اخیر مجله اکونومیست در مورد این که " کدام کشورها برای تولد یک کودک مناسب تر است" کشوری همانند امارات، در رتبه ای بسیار بالاتر از کشورهای اروپایی همچون فرانسه، اسپانیا و کشوری مانند ژاپن قرار گرفته و یا کشوری مانند روسیه در رتبه 72 این جدول 80 تایی قرار می گیرد!
در انتها از این که وقت خود را در اختیار رویداد قرار دادید سپاسگذاریم.
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.