مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلًا
و در باره روح از تو مىپرسند بگو روح از [سنخ] فرمان پروردگار من است و به شما از دانش جز اندكى داده نشده است
*در ادب پارسی هر کجا سخن از حقیقت انسان باشد او را به اوصاف روح منسوب می کنند. البته در بسیاری موارد روح را دل نامیده اند و اوصافی که برای دل بیان می شود همان اوصاف روح است: به این شعر از مثنوی بنگرید:
هر کبوتر می پرد در مذهبی این کبوتر جانب بی جانبی
اوست بی تغییر،لا شرقیةً بی ز تبدیلی ،که لا غربیةً
تو نه آن باشی نه این در ذات خویش ای برون از وهم ها وز فهم بیش
قابل تغییراوصاف تن است روح باقی ، آفتاب روشن است
روح با علم است و با عقل است یار روح را با ترکی و تازی چه کار
*داشمندان در پی کشف اسرار خود آگاهی به روح نزدیک می شوند و امروز دانشمندان علوم طبیعی مهم ترین و غامض ترین مساله علم را شناخت ماهیت خودآگاهی می دانند.
*پرسش این است که این کیست که بر جسم ما حاکم است و بر این مرکب تن سوار است و خود را و عالم را درک می کند و قضاوت می کند؟ به تعبیر مولانا:
کیست در دیده که از دیده برون می نگرد یا چه جان است نگویی که منش پیرهنم
دیوان شمس
یا به تعبیر خانم کتلین رین، شاعر معاصر اسکاتلندی:
این من کیست که سر از خاک برآورده ، سخن می گوید
و از پشت غبار تن ، جهان را می نگرد؟
این کیست که به جای سنگ خاموش می شنود و به جای آب روان با گوشت و پوست و استخوان
جهان را احساس می کند ؟
این کیست که به جای جنگل شب را تنفس می کند؟
و به جای گل سرخ می بیند و می داند که پرنده در پرده آواز چه می گوید؟
این من کیست که به جای خورشید از دیو سیاه شب می ترسد؟
و این کیست که هیولای پریشان عالم را نظام می بخشد؟
این من کیست که از عدم سر برآورده و چهره معشوق را نظاره می کند؟
*دانش امروز جهان حیران این من و این روح است و هنوز برای شناخت ماهیت و جنس او راه به جایی نبرده است زیرا روح امری الوجود را از تحقیقات و تجربیات عالم خلق نمی توان شناخت .
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید