سایر زبان ها

صفحه نخست

انتخابات

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

سياست هاي نظامي آلمان در منطقه و احياء اهداف امپریاليستي آن

پايگاه خبري "بنياد فرهنگ استراتژيك" در مقاله اي به قلم فينيان كانينگهام،به بررسي سياست هاي نظامي آلمان در منطقه خاورميانه و اهداف امپریاليستي برلين در دوره جديد تحولات منطقه اي،مي پردازد.

به گزارش سرويس بين‌ الملل باشگاه خبرنگاران، در اين مقاله آمده است: چنين به نظر مي رسد كه آلمان مجددا در صدد اين است كه سياست جنگي خود را متناسب با اقدامات نظامي جهان پياده كند. به نظر می رسد كه آلمان با استقرار قریب الوقوع 400 سرباز آلماني در ترکیه آنهم به بهانه کمک براي نصب و راه اندازی سیستم های موشکی پاتریوت ناتو، مجددا سياست هاي پيشين جنگي خود را دنبال مي كند.

موضوع استقرار سربازان آلمانی در يك كشور خارجی و در حالت جنگی کامل، با راي پارلمان فدرال در برلین در اوایل ماه جاري كليد خورد.

آنگلا مرکل،صدراعظم محافظه کار آلمان پيش از اين، انتقال تجهيزات پاتریوت آلمان براي اجراي برنامه سايت موشکی آمریکا و هلند در تركيه را ممنوع كرده بود.

ماه گذشته برآوردهای اولیه در خصوص استقرار نيروهاي ناتو در ترکیه از 400 نفر پرسنل نظامي تا 2000 نفر پيش بيني شده بود كه عمدتا در راه اندازي سايت موشكي زمين به هواي PAC-3 آمریکا در 900 کیلومتري مرزهاي سوريه و تركيه مستقر خواهند شد.  

دولت رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه، استقرار سیستم هاي رهگیر ناتو را به عنوان یک "سيستم دفاعی" برای محافظت از شهروندان خود از آتش توپخانه اي و سلاح های شیمیایی سوريه توجيه مي كند. 

احمد داود اوغلو وزیر خارجه ترکیه، تلاش داشت استقرار گروهی از سربازان خارجی در خاک ترکیه را به عنوان یک واکنش طبیعی از سوي ناتو برای کمک به یکی از اعضای خود، به تصوير بكشد. 

داود اوغلو بر اين موضوع تاكيد داشت كه ترکیه حق دارد برای حفاظت از تماميت ارضي خود، از ظرفیت های ملی و اتحاديه ناتو كه در آن عضويت دارد،استفاده كند.
 
در اين مورد رئيس ناتو آندرس فوگ راسموسن اظهار مي دارد که نصب پاتريوت در ترکیه صرفا براي كاهش تنش های منطقه ای آنهم در راستاي ايجاد شرايط بازدارندگی و امنیت بیشتر اجرا مي شود.  

چنین اظهاراتی، با مخالفت سوریه و متحدان آن يعني ایران و روسیه مواجه شده است. هم ایران و هم روسیه استقرار موشك هاي پاتريوت ناتو را بيشتر بر خلاف امنيت منطقه مي دانند نه كاهش تنش ها. 

سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه،در جلسه 4 دسامبر در بروكسل،نگرانی عمیق روسيه از اجراي اين طرح را به اطلاع همتایان خود در ناتو رساند. البته در اين جلسه نظرات و ناراحتي هاي روسيه كاملا ناديده گرفته شد.

رئیس نیروهای مسلح ايران سرلشکر حسن فیروز آبادی موضع گيري سختي در خصوص برنامه ناتو در تركيه داشته است. 

به اعتقاد وي استقرار موشك هاي پاتريوت به مثابه نقاط سياه بر روی نقشه جهان است كه بي شك به گسترش ناآرامي ها در سطح جهاني منجر خواهند شد.

آنها در حال برنامه ریزی برای ايجاد يك جنگ جهانی هستند، و تحقق اين امر برای آینده انسان ها و برای آینده خود اروپا نيز خطرناك مي باشد.

لغو ناگهانی سفر هفته گذشته محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران به ترکیه، نشانه دیگری از نارضايتي جمهوری اسلامی از تصميم آنکارا در استقرار موشك هاي پاتريوت مي باشد. 

در ميان كشورهاي ناتو، سیاستمداران آلمان بيش از ديگر اعضاي ناتو بر ماهیت "صرفا دفاعی بودن" برنامه هاي نظامی آینده ناتو در ترکیه تاكيد داشته اند. 

زماني که مجلس فدرال آلمان در اين خصوص تصميم مي گرفت، تقريبا همه نمايندگان مجلس از ماموریت سربازان آلمانی در تركيه حمايت مي كردند.

دویچه وله نيز متعاقب اجماع مجلس آلمان خبري با اين تيتر زد كه: "موشک های پاتریوت آلمان آماده دفاع از ترکیه مي باشند".

اين اقدام ناتو چند مفهوم دارد: 
اولين موضوع اينكه، قدرت های ناتو در تلاش براي استفاده از شرايط موجود و تبديل آن به فرصتي مغتنم براي تحقق اهداف خود هستند. نصب موشک های "دفاعي"پاتریوت تنها يك سرپوش رسانه اي بر واقعيت هاي پنهان تلقي مي گردد، صرفا راهی برای تسکین افکار عمومی جهان يا تمثيل آن به یک تعهد انسانی كه البته بيشتر يك تغيير منش نرم براي "مسئولیت حفاظت" از دکترین خود ناتو مي باشد.  

به نظر می رسد که نارضايتي عمومی از بمباران هوایی ناتو در لیبی در سال گذشته باعث شده تا ناتو اين بار در سوريه يك رویکرد محتاطانه تري را در درگیری های سوریه اتخاذ نمايد. اما چندتن از مفسران به برخي از ناهمساني هاي ملموس در اين خصوص اشاره دارند. آنها به استدلال نامتناسب ناتو در رابطه با تهدید بالقوه (به ادعاي ناتو) از سوي سوريه اشاره دارند. مسئله مهم اينكه، تعداد حملات توپخانه اي نیروهای سوریه به ترکیه چه عمدي چه اتفاقي، در طول بیش از 20 ماه درگيري و ناآرامي ها بسيار ناچيز بوده است، و حتی به يقين نمي توان گفت كه توپخانه سوریه مرتکب اين چند مورد هم شده باشد. 

در واقع، دلایل خوبی برای مقصر دانستن غرب و شورشيان مورد حمایت تركيه براي قلب واقعيت هاي موجود انهم با هدف جلب حمایت بیشتر و سلاح های خارجی مي توان اشاره كرد.  

همچنین، نگرانی های غرب در ماه گذشته،در خصوص تلاش ارتش سوریه برای استفاده از سلاح های شیمیایی با اظهارات وزير دفاع ایالت متحده آمریکاا و اطلاعات اسرائیل همراه بوده است. جالب اينكه همه انها در تلاش براي القاي اين موضوع بودند كه سوريه در تلاش است از سلاح هاي شيميايي عليه مردم خود استفاده كند،ادعاي از ريشه كذب.  

اين تضاد موجود نشان می دهد که استقرار موشك هاي پاتریوت عملا نشانه اجراي یک دستور کار مخفی و تهاجمی مي باشد كه ناتو با درخواست برقراري منطقه پرواز ممنوع در مرز سوریه عملا تلاش دارد يك پناهگاه امن برای شبه نظامیان مورد حمایت غرب یا حتي ايجاد يك جبهه نظامي گسترده در برابر ايران قدم بردارد!  

تفسير دوم از تبليغات رسانه اي "اهداف دفاعی موشك هاي پاتريوت" ناتو مي توان به اهداف سیاسی آلمان در استقرار اين سامانه موشكي در تركيه عليرغم علم به تحریک آمیز بودن انها اشاره داشت. بي شك در پس اين ادعاهاي دفاعي اهدافي امپراليسمي نهفته است.  

يكي از موضوعات مهم، چرايي اهميت ناآرامي هاي سوريه و امتيازات جانبي ان براي سیاستمداران آلمانی، كشوري كه چندین دهه ميراث دار جنگ جهاني دوم و ناآرامي هاي آن، مي باشد.  

در بدترین جنگ قرن بيستم بين سالهاي 1939 تا 1945، که در آن بيش از 50 میلیون نفر کشته شدند - آلمان به عنوان مقصر اصلی اين جنگ خانمان سوز نام برده مي شود.  

البته مقصر دانستن صرف آلمان براي جنگ جهاني اول و دوم دور از انصاف است؛ چرا كه رقابت بین چند قدرت امپریالیستی اروپا و رقیب تازه وارد، آمریکا، برای هژمونی جهانی صورت گرفت.  

البته نبايد از تجاوز وحشتناک آلمان نازی، به خصوص به اتحاديه شوروی، که تقریبا نیمی از مرگ و میر جنگ جهاني در آنجا روي داد، چشم پوشي كرد. اما نسبت متهم اصلي و تنها متهم به آلمان،ديگر امپراليست هاي اروپايي را از دايره توجه خارج خواهد كرد. 

البته ریشه آن جنگ (جنگ جهاني دوم) عمدتا به دلیل زياده خواهي متحدان غربی در طلب غرامت بدهی ها از آلمان پس از جنگ جهانی اول مي باشد. 

واشنگتن و لندن با فاشیسم اروپایی و رایش هیتلر مخصوصا در دهه سي در مبارزه عليه جنبش کمونیستی در شمال امریکا و اروپا همكاري داشته اند.

با این حال، نسل هاي بعدي آلمان بيش از شش دهه، با احساس گناه و شرم آن هم به دلیل عملكرد نظاميان سابق آلمان زندگي مي كنند. از این رو، فعاليت نظامي آلمان به مرزهاي ملي خود و درون ناتو محدود شده بود.
 
هنگامی که سربازان آلمانی در دهه گذشته و تحت لواي ناتو به افغانستان فرستاده شدند، دوباره توجه جهاني را-بنا به سابقه آنها-به خود جلب كرد. 

در اين جنگ، نقش نظامي آلمان را با سرپوش اهداف بشر دوستانه، توجيه مي كردند. 

با این حال، به نظر مي رسد این تحريم طولانی آلمان ها از فعاليت هاي نظامي و عملیات نظامی خارجی در حال افول بوده است؛ حداقل در میان سیاستمداران و رهبران نظامی آلمان كه چنين بوده است.

هر چند چنين به نظر مي رسد كه المان ها با خط مشي خصمانه واشنگتن، لندن و پاریس در مورد سوریه همسويي ندارد، اما دخالت نیروهای آلمانی و اجراي برنامه استقرار موشک های پاتریوت در ترکیه، براي مقابله با سوریه، ایران و روسیه، نشان می دهد که برلین مجددا انگیزه های امپریالیستی خود را احيا كرده است. 

ظهور مجدد نظامي گري آلمان ها يك پديده يك شبه نمي باشد. برای چندین سال متوالي آلمان سومین کشور صادر کننده سلاح نظامی در جهان، پس از آمریکا و روسیه بوده است و در اين مورد از انگليس، فرانسه و چین نيز پيشي گرفته است.  

دویچه وله به تازگی از یک کمیته دولتی مخفی آلمان، به ریاست آنگلا مرکل، که تصویب برنامه هاي صادرات سلاح آلمان را برعهده دارد،گزارشي تهيه كرد. 

آلمان فروش اسلحه به حوزه خاورمیانه و مهمتر اينكه به رژیم هايي با پرونده های حقوق بشر و گرایش های متخاصم را تسريع بخشيده است: در اين بين به الجزایر، مصر، اسرائیل، قطر و عربستان سعودی مي توان اشاره داشت. اين كشور در ماه هاي گذشته نيز قرارداد تحویل چند صد تانك جنگي لئوپارد-2 را با عربستان به امضاء رسانده است. 

"آلمان، همراه با بسیاری از کشورهای اروپایی، در بحبوحه بحران شدید [اقتصادی] ، کاهش بدهی های ملی از طريق برنامه هاي رياضت اقتصادي به سر مي برد. بنابراين استراتژي فروش سلاح بيشتر، به راهكاري مناسب براي آلمان تبديل شده است. در نتيجه مسلح ساختن رژیم هاي دیکتاتوری در منطقه ناآرام خاور ميانه ساده ترين راهكار در اين خصوص تلقي مي گردد.

سیاست انعطاف پذير خارجی آلمان در خصوص ناآرامي هاي سوريه ملموس تر است. زیردریایی های آلمان، با همكاري دستگاه اطلاعاتی انگلیس با اهداف لجستيكي و استفاده ابزاري از نفوذ شبه نظامیان خارجی برای سرنگونی دولت بشار اسد، نمونه اي از تحركات آلمان در منطقه مي باشد.

آلمان در كنار ایالت متحده، انگليس و فرانسه برای خنثی کردن ابتکارات سیاسی مطرح شده توسط روسیه و ایران، از طریق مذاکره و اجرای توافق ژنو( انتقال مسالمت آمیز و برگزاري انتخابات) تلاش بسياري كرده است. برلین بلافاصله پس از به رسميت شناختن ائتلاف به اصطلاح ملی سوریه از سوي لندن و پاريس به عنوان "تنها نماینده مردم سوریه"(!) ، اين گروه را نيز به رسميت شناخت. 

جالب اینجاست كه اين گروه تبعید شده با محبوبيت بسيار كمي در سوريه مواجه است، بر خلاف احزاب مخالف سیاسی که به گفتگو با دولت آماده هستند، سلفي هاي شورشي توسط قدرت هاي غربي، همچون آلمان، به حاشيه رانده شده اند.  

گوئیدو وستروله، وزیر خارجه آلمان، در اعلام حمایت از ائتلاف مخالفان سوريه در اوایل این ماه گفت: ما فکر می کنیم که اين اقدام سياسي دولت آلمان، یک ابتكار عمل مناسب براي تسريع فرايند حذف بشار از قدرت تلقي گردد.

وستروله پیش از نشست وزرای خارجه اتحادیه اروپا در بروکسل بيان داشت: ناتو نيز از استقرار موشک های پاتریوت در ترکیه حمايت مي كند.  در همان هفته آلمان، به طور یک جانبه چهار  تن از دیپلمات های سوریه را اخراج كرد.

چنين بنظر مي رسد كه وزیر آلمانی متکبرانه سیاست خارجی اتحادیه اروپا را با اهداف ژئوپلتیک و نظامی ناتو را در مسير حذف دولت يك كشور مستقل به اجرا گذاشته است. این رويه سياسي آلمان نشانگر آغاز دور جدیدی از امپریالیسم آلمانی و جنگ بین المللی در منطقه پر تنش خاورمیانه تلقي مي گردد.
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.