سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

جمهوری اسلامی ، پاسخ لیبرالیسم

شاید کمتر کسی در دنیا فکرش را هم می کرد که این بزرگ مرد جریان ساز تاریخ اسلامی ، بتواند نمونه ای روشن و الگویی موفق از مردم سالاری دینی را به جهان معرفی کند.

به گزارش مجله شبانه  باشگاه خبرنگاران، وبلاگ حدیث در جدیدترین نوشته خود آورده است:

امام خمینی (ره) : " جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد " 22 بهمن 1358

شاید کمتر کسی در دنیا فکرش را هم می کرد که این بزرگ مرد جریان ساز تاریخ اسلامی ، بتواند نمونه ای روشن و  الگویی موفق از مردم سالاری دینی را به جهان معرفی کند ... آن روز که ایشان فرمودند " جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد " ، فکر این روزها را می کردند که افرادی متوهمانه در قالب و پوستین تجددخواهی و لیبرالیسم  ، قصد تشکیل حکومت دموکراتیک دینی را در سر بپرورانند ... البته این دیدگاه های لیبرالیستی و توهمات تشکیل حومت لیبرال دینی ، از همان زمان هم مطرح بود ولی در طی تاریخ و بعد از مشاهده رسوایی لیبرالیسم ، این ایده در قالبی جدید طرح شد ... یعنی نوعی حومت که از طرفی دموکراتیک باشد و از طرفی دیگر ضعفها و عیب های عمده لیبرالیسم را نداشته باشد ... البته با تشکیل جمهوری اسلامی و بزرگ شدن این نهال نوپای اسلامی ، دیگر جایی برای پیشبرد این طرح های آبکی وجود ندارد ... در این یادداشت در مورد تفکر و ایده های این آقایانی که لجام گسیخته و کوکورانه به دنبال مطرح کردن این توهمات هستند می پردازیم ...

معنای لیبرالیسم   (Liberalism )

برای این واژه دو بعد مفهومی وجود دارد : اول بعد واژه شناسی که در معانی مختلف آن ، آزاداندیشی و آزادی‌خواهی است ... دوم بعد اصطلاحی است که در اینجا اینقدر این فلسفه و تفکر به کج روی سوق پیدا کرده که در آن هدف انسان ، فقط رسیدن به آزادی محض تلقی شده است ... لیبرال شخصی است که به استقلال فردی و آزادمنشی فرد باور دارد و لیبرالیسم یعنی روش و مکتبی که در سه بعد اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی به آزادی فردی دل بسته است ... اولین بعد و مهترین بعد این تفکر ببعد تفکر اقتصادی است که با این مفهوم ، لیبرالیسم وارد عرصه جهانی شد ...

وجه اقتصادی لیبرالیسم

اعتقاد به انباشت سرمایه و اموال شخصی در غرب که باعث رشد سرمایه‌داری به عنوان راه حل اقتصادی در غرب شد ، از نشانه‌های آزادی است و تنها راه پیشرفت و توسعه بشر بر این فرض است که باید آن‌ها را در جهت ثروت و سرمایه‌ها رها کرده و عموم افراد به طور آزادانه می‌توانند طریق خوشبختی خود را انتخاب کنند ... در واقع اعتقاد دارند که در این زمینه تا حد ممکن باید نقش دولت کم رنگ شود ... و معتقدند که باید بگذاریم مسیر عادی مناسبات اجتماعی و اقتصادی بین مردم ، طی شود و تنها در این صورت است که جامعه به آزادی می رسد ...

وجه سیاسی لیبرلیسم

جان لاک از موسسین لیبرالیسم سیاسی است که معتقد است مردم آزادی کامل دارند در حدود قانون طبیعت هر عملی که می‌خواهند انجام دهند و با شخص خود و مایملک خود هرچه می‌خواهند بکنند بی این‌که از کسی اجازه بگیرند یا به اراده شخص دیگری اتکا داشته باشند ...

وجه فلسفی لیبرالیسم

این وجه از لیبرالیسم بر سه اصل استوار است :

1 - تجربه‌گرایی و اصالت حس

 که منشأ تمام افکار را احساس می‌داند و هرگونه دانش انسان را ناشی از تجربه و حس می‌داند . بنا براین یکی از پایه‌های لیبرالیسم ، حس‌گرایی و اصالت نفع و بهره‌جویی فرد در حیات دنیوی است و منشأ آن تفکرات خاص تجربه‌گرایان انگلیسی در قرن نوزدهم بوده است .

2 - تحصل‌گرایی و پوزیتیویسم

این مکتب معتقد است شناخت از محدوده تجربه حسی تجاوز نمی‌کند و شناسایی و دانش انسانی به درستی و به نحو قطعی جز به اموری که آن‌ها را به کمک حواس می‌تواند وارسی کند ، تعلق نمی‌گیرد(اگوست کنت).

نتیجه علمی و معرفتی این مکتب ، تاکید همه‌جانبه به رفاه مادی و توسعه حیات این‌جهانی و توجه عام به آزادی‌های فردی و خودمختاری انسانی در رفتارهای خود و به استخدام گرفتن قوه عقل در رد یا کسب آن‌چه به مصلحت خویش می‌داند ، می‌باشد .

3 - عقلانیت و فردیت دو مولفه لیبرالیسم

عقلانیت و فردیت بر این نکته تاکید می‌کند که آدمی به مثابه موجودی مستقل و مختار ، دارای همه خصلت‌ها و اوصاف فکری است و می‌تواند نسبت به همه خواسته‌ها و رفتارها و اهداف خودآگاهی یابد .

از این نظر ، ورود و خروج اندیشه در منطق لیبرالیسم سهل و آسان است و هیچ دغدغه اطلاق و ثبوت نسبت به نگرش‌های خود ندارد . مهم تحکیم و توسعه حیات فردی است و فرد مهم‌ترین چیزی که در اختیار دارد ابتدا خود او بعد عقلانیت او در گزینش‌های زندگی است  .

لیبرالیسم و آزادی :

 آزادی و دموکراسی ، ارزش‌های درونی لیبرالیسم و بلکه عمده‌ترین ره‌آورد آن ومحسوب شده است . از نظر لیبرالیسم آزادی از موانع ، قیود و مداخله‌های بیرونی از جمله دولت‌ها و حکومت‌ها معنی پیدا می‌کند.

لیبرالیسم و دولت :

 لیبرالیسم متضمن آزادی فردی است . بنا براین دولت را چون با قوانین و مقررات آزادی را محدود می‌کند با «حداقلش»قبول دارند .یعنی معتقد به دولت حداقل است .

لیبرالیسم و دین :

 با توجه به این‌که منطق لیبرالیسم مبتنی بر علم‌گرایی و تجربه است ، باورداشت‌های ماورای طبیعی را از سنخ اسطوره‌ها و افسانه‌هایی می‌داند که عامل بازدارنده شیوه زندگی است ... دین لیبرال کاملا صبغه و خصلت سکولاریستی و دنیایی دارد و در آن ، خط فاصل مشخص ، روشن و پایدار میان دیندار و غیردیندار برداشته می‌شود ، چون هرگونه نشانه ظاهری دینداری محدودکننده آزادی‌های فردی است ... البته امروزه بعضی‌ها در صدد ارائه نوعی حکومت دموکراتیک دینی هستند که از یک سو از دموکراسی دین برخوردار است و از سوی دیگر معایب لیبرالیسم را در پی ندارد.

نظرات لیبرالیسم نماهای ایرانی :

سروش :

«... بدین معنی می‌توانیم قرائتی لیبرال از دین داشته باشیم .این قرائت البته محققانه است و با قرائت‌های مقلدانه و عامیانه و جزمی و عمل‌گرایانه و سیاسی و رسمی البته نسبتی ندارد .»(نقل از کیان، شماره 48،ص8- دکتر سروش)

{البته سروش بین قرائت ارتدوکسی(رسمی) از دین که بر محور«تکلیف» است و لیبرالیسم که بر محور«حق» است ، سازگاری نمی‌بیند}

مصطفی ملکیان :

مصطفی ملکیان هم فقط بین اسلام بنیادگرایانه(غیرقابل دفاع‌ترین نوع آن‌ها) عدم سازگاری می‌بیند که سر آشتی با لیبرالیسم ندارد .

مجید محمدی :

مجید محمدی هم سروش را در حال تبدیل شدن به لیبرال واقعی(حق در مقابل تکلیف)، بارزگان را باوردار به برخی لوازم لیبرال می‌داند.

علل شکست لیبرال‌ها در انقلاب اسلامی ایران(1357 هـ/1797 .م):

عوامل خارجی:

1 - بی‌اعتمادی جامعه به اصلاح رژیم(لیبرال‌ها خواهان اصلاح هستند).

2 - رشد سیاسی جامعه و عدم موفقیت لیبرال‌ها در برقراری ارتباط با آن‌ها .

3 - سیاست‌های خشونت‌آمیز شاه متوجه مخالفین لیبرال‌ها بود .

عوامل داخلی :

1 - برنامه‌های ارائه شده از طرف لیبرال‌ها(ضعف برنامه).

2 - ویژگی‌های سازمانی(ضعف سازمانی).

3 - ناتوانی و صلاحیت‌های رهبران آن. -

در آن اوضاع و احوال آن روزهای دنیا ، بزرگ مردی به پا خواست و با اعلام تشکیل حکومت جمهوری اسلامی ، به تمام دنیا نشان داد که چگونه می توان حکومتی پیشرفته و مردم سالارانه بر پاییه اسلام بنا نهاد ... مکتبی که امام خمینی (ره) بنیاد نهادند ، امروز بی شک از برجسته ترین مکاتب فرهنگی و اجتماعی و سیاسی دنیاست ...

شاخص‌های مکتب سیاسی امام خمینی ( ره ) :

1 ـ عمل به تکلیف الهی ؛ امام ، عمل به وظیفه الهی را کلید سعادت می‌دانست .

2 ـ اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم ؛ در دیدگاه امام مردم‌سالاری از متن دین اسلام گرفته شده است نه از مکاتب غربی .

3 ـ نگاه بین‌المللی و جهانی ؛ امام ، عزت و استقلال و سر افرازی را نه فقط برای ملت ایران ، بلکه برای امت اسلامی و همه بشریت می‌خواست .

4 ـ پاسداری از ارزش‌ها ؛ تبیین صحیح مساله ولایت فقیه ، مظهر پاسداری امام خمینی از ارزش‌های اسلامی محسوب می‌شود . [ بر گرفته از سخنرانی مقام معظم رهبری در سالروز رحلت حضرت امام ( ره ) که در مرقد ایشان ایراد فرمود 14/3/83 ]

5 ـ عدالت اجتماعی .
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.